کارگردان آپارتچی: ما انتظار حضور پرشور مردم برای دیدن فیلم آپاراتچی را داریم  اکران مردمی فیلم سینمایی آپاراتچی در سینما هویزه مشهد+ فیلم واکنش «احسان علیخانی» به انتشار عکس جنجالی‌اش + تصاویر اکران مردمی فیلم آپاراتچی در مشهد با حضور بازیگران و عوامل فیلم (جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳) تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری آیا عکس جدید احسان علیخانی در فضای مجازی، واقعی است؟ + عکس برنامه‌های بزرگداشت سعدی اعلام شد | گردهمایی سعدی‌پژوهان در شیراز انتقاد کمدین کهنه کار به نسل کشی رژیم صهیونیستی نخل طلای افتخاری کن به استودیو جیبلی ژاپن اعطا می‌شود
سرخط خبرها

درست مثل نُتی که جا افتاده است

  • کد خبر: ۹۳۸۹
  • ۲۸ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۵۱
درست مثل نُتی که جا افتاده است
نگاهی به سه نمایشگاه‌ آبرنگ که تا پایان آبان ماه در سه نگارخانه مشهد برپاست
امیرمنصور رحیمیان- برای کسانی که طبعی نازک و خرده‌ذوقی در انبان دارند، همین چند روز باقی‌مانده از آبان، انگار فرصت مغتنمی است تا همه آن‌چیزی را که از ظرافت و زیبایی پاییز آموخته‌اند، به خطی شعر و نوشته، بیاورند روی کاغذ یا با قلمی رنگ‌ها را بر پارچه‌های سفید روی بوم نقش کنند.
هنرمندان نقاش شهرمان هم دور از این قافله نبوده‌اند و این هفته را به آب و رنگ آغشته کرده‌اند. برای مخاطبی که قدری هنرشناس و هنردوست است، برپایی سه نمایشگاه با یک تکنیک، کمی عجیب و دور از ذهن می‌نماید، ولی انگار این عارضه مسری است. همه به یک‌باره تصمیم می‌گیرند که کار‌های آبرنگشان را در معرض تماشا بگذارند. زرد و سرخ پاییز را بنشانند کنار حسرت سبز بهار، سایه‌روشن‌های تابستان را قاتی کنند با رنگ اُخرایی آجر‌های کهنه دیوار‌ها و آبی شیشه‌های هشتی‌ها را منعکس کنند در حوضی پر از برگ‌های نارنجی چنارها؛ هنرمندانی که همه‌شان جوان و خوش‌قریحه‌اند و پر از ایده‌های ناب برای نقش کردن صحنه‌های دل‌انگیز و کدام رنگ بهتر از آبرنگ که رنگ قدمت و طبیعت است؟ تکنیکی برای نشان دادن نور و فرم روی کاغذ‌های جذاب و ضخیم، نشان دادن آزادی و سیال بودن طبیعت آب، فارغ از سلطه قلم. ولی همان‌طور که چرخش آزادانه آب را نمی‌توان پیش‌بینی کرد، آبرنگ را هم نمی‌توان با زور قلم به کرنش درآورد. هنرمند نقاش باید بگذارد انعکاس‌ها همان‌طور که در طبیعت است، به جان اثر بنشیند. در این نوع نقش زدن بر کاغذ که بر شالوده آب استوار شده است، هرجا سعی کرده‌اند رویه آزادانه آب را تغییر بدهند و از ذات خودش بیرون بکشند، نتیجه نقشی شده است حیران و گیج؛ سرگردان بین درهم‌تنیدگی زبر و درشتِ رنگ‌روغن و غلظت مداوم اکرولیک، بین کُرنش و فرمانبرداری گُواش و سرکشی و نافرمانی آبرنگ. نتیجه می‌شود برخی کار‌های نمایش‌درآمده در هفته پیش‌رو در نمایشگاه‌های شهر. آسیب و آفتی که همواره اثر هنری را تهدید می‌کند، بی‌حوصلگی و تعجیل در به سرانجام رسانیدن کار است. هنرمند گاه، زمانی را که باید خرج یک اثر هنری کند تا به ثمر بنشیند، صرفه‌جویی می‌کند. فارغ از جنبه‌های روانی و الهام خلق هنر، به فرایند تولید اثر هنری سرعت می‌بخشد تا آن را به فلان نمایشگاه و بهمان جشنواره برساند یا سفارش مشتری‌اش را آماده کند یا به استاد و کسان دیگر چیزی را ثابت کند که معمولا فرق کار خلاقانه و اصیل با کاری از سر تعجیل به‌راحتی فهمیده می‌شود. انگار هنرمند نوازنده سازی باشد و نُتی از سمفونی درحال اجرا را جابیندازد، کل موسیقی دچار نقصان می‌شود. در تکنیک آبرنگ، صبر و حوصله اولین و مهم‌ترین بخش یادگیری است -همه این‌ها بر فرض یادگیری اصول اولیه نقاشی است؛ یعنی هنرمند به طراحی، فرم، پرسپکتیو، عمق و نور و... آشنا باشد- لازمه حرکات درست و بجای قلم‌مو، صبر است؛ چون قبل از زمان درست، اگر هنرمند دست در کار ببرد، رنگ‌ها به خاصیت آب به‌هم می‌آمیزند و بعد آن زمان هم قلم خشک و کم‌آب می‌شود و رد نامطلوب رنگ خشکیده روی کاغذ می‌ماند. مخلص کلام اینکه این دست حرکت‌ها و نمایشگاه‌ها مطلوب هنردوستان است. شایسته تقدیر ازسوی نقاشان و هنرمندان است. باعث حظ بصری تماشاگران و دلگرمی هنرمندان جوان است و منشأ درآمدی -هرچند محدود- برای اهل هنر، ولی من این سوال‌ها را مدت‌هاست با خودم تکرار می‌کنم که آیا می‌شود سلیقه و نوع نگاه مردم را با نمایش هرچیزی که خلق می‌کنیم، به بازی بگیریم؟ آیا می‌شود هر قیمتی را که دل خودمان خواست، روی آثار بگذاریم و بعد اگر فروش نرفت، هم فکر‌های ناجور درمورد آدم‌ها بکنیم؟ پس مسئولیت آدم‌های کاربلد این وسط چه می‌شود؟ آیا تکلیف مراقبت و ارتقای سواد بصری و سلیقه تصویری مردم هنردوست برعهده گالری‌گردانان نیست؟ پس چطور می‌شود که این روز‌ها هر اثری روی دیوار‌های آنان می‌نشیند؟ هیچ‌کس واقعا برایش مهم نیست یا نمی‌داند که یک کار نامطلوب از طرف یک هنرمند درجه‌یک، چه ضربه‌ای به سلیقه تصویری مخاطب می‌زند؟ انگار هیچ فیلتر و سیستمی برای گزینش آثار وجود ندارد. هرچه خود هنرمند در نگارخانه بگذارد و با هر قیمتی که بگذارد، درست است. هنردوستان هم می‌آیند و می‌روند و مهم نیست که تابلو‌ها به فروش می‌رسد یا نمی‌رسد.
در نمایشگاه‌های اخیر در نگارخانه‌های رَوَند، عسل و رادین، هم کار‌های درخورتوجه با تکیه بر اصول آبرنگ و حس زیبایی‌شناسی و رعایت فرم و نور در این تکنیک، از هنرمندان جوان بسیار دیدم، ولی در نگاه کلی انگار برای هیچ‌کس مهم نیست که یک کار از روی عجله یا بدون رعایت عمق و پرسپکتیو یا بدون درنظر گرفتن فرم و نور، می‌تواند کل مجموعه نمایش‌درآمده را دچار نقص کند؛ درست مثل نُتی که جامی‌افتد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->