سالها قبل که شبهای طولانی پاییز و زمستان را با دیدن سریالهایی مانند «خانه سبز» سر میکردیم، خانههایمان گرم صمیمیتی بود که شاید آن روزها از نگاه همه عادی بود، اما امروز برای خیلی از مردم آرزوست. آرزوی یک شب طولانی زمستانی دور کرسی نشستن و تماشای دستهجمعی یک فیلم یا سریال.
به خاطر دارم در یکی از قسمتهای این سریال دوستداشتنی خانوادگی، صبحهنگام که اهالی آپارتمان از خواب بیدار میشوند متوجه میشوند که با گذراندن شب، فقط آنها زنده ماندهاند و تمامی مردم بهطور ناباورانهای ناپدید شدهاند.
جذابیت این بخش از سریال در این بود که با وجود عجیب و دور از ذهن بودن ماجرا، ساکنان آپارتمان خیلی زود میپذیرند که در این دنیا تنها ماندهاند و به روند زندگی خود را در حالی ادامه میدهند که دیگر جامعهای وجود ندارد.
در آنزمان با خود فکر میکردم که این ماجرا هم مانند وجود آدمفضاییها تخیلی است و خیلی بعید به نظر میرسد که انسانی بتواند دور از فضای اجتماعی زندگی عادی خود را در پیش گیرد.
سالها از آن ماجرا گذشت و شاید اصلا موضوع آن سریال هم در خاطرم نبود، اما اتفاقات چند روز اخیر برای من تداعیکننده افکار آن روزها بود.
ما مردمی شدهایم که در فضای مجازی زندگی میکنیم، صبح بهخیرمان را با ارسال چند پیام گل و بلبل در گروههای مجازی اعلام میکنیم و ظهر با دیدن عکس انواع غذاها باخبر میشویم که کدام یک از دوستانمان رژیم گیاهخواری خود را آغاز کرده است و کدام یک امروز گرفتار بوده و فرصت نکرده لقمهای در دهان بگذارد.
شب هم از بیخوابشدنمان همه مطلع میشوند و در مجموع با ارسال چند لایک و استیکر، همدردی یا خرسندی خود را اعلام میکنیم.
وضعیت زندگی اجتماعی بخش زیادی از مردم جامعه بدین صورت میگذرد و تا زمانی که به اجبار فیلترینگ و انواع پارازیتها از این موهبت تکنولوژیکی محروم نشویم متوجه نمیشویم که در تنهایی رخوتناکی به سر میبریم و تصورمان بر این است که همچنان انسان موجودی اجتماعی است.
حالا تصور زندگی بدون اینترنت هم دشوار است، گذشته از اینکه بسیاری از مشاغل به استفاده از اینترنت و فضای مجازی گره خوردهاند، انگار انگیزه بسیاری از خانمها برای به رخکشیدن دستپختشان از بین رفته و آقایان خریدهای نابشان را نگه داشتهاند تا زمانی که باز امکان خودنمایی فراهم شود.
با کندشدن و قطعشدن اینترنت نهتنها بخش زیادی از کارهای اداری فلج شده است بلکه خانوادهها نیز مجبورند صبح را به تعداد اندک اعضای خانواده سلام و صبح بهخیری بگویند و از لایکهای بیشمار و گلهای رنگارنگ عاری از عطر خبری نیست. حالا عطر چای تازه دم صبحگاهی را در کنار خانواده استشمام کرده و دستپخت مادر را بدون گرفتن فیلمهای پی در پی نوش جان میکنیم.
به لطف تغییرات ناگوار این چند روزه، چند روزی را زندگی میکنیم.