لیلا لاریچه - سیدمهدی سیدی فرخَد، از اهالی محله کوثر، متولد ۱۳۳۲ در روستای فرخَد، دارای دیپلم ریاضی از شهر مشهد و تحصیلات ناتمام دانشگاهی در رشتههای فیزیک دانشگاه فردوسی مشهد و علم و صنعت تهران، محقق آزاد در حوزه تاریخ، جغرافیای تاریخی، فرهنگ و ادبیات کلاسیک خراسان بزرگ، بهویژه خراسان ایران و توس و شهر مشهد، نویسنده حدود ۵۰ مقاله و مؤلف و مصحح بالغ بر ۲۰ کتاب است.
عضویت در انجمن میراث فرهنگی توس، مدیر آرامگاه فردوسی، مدیر گروه تاریخ و جغرافیای تاریخی و مطالعات مشترک خراسان و آسیای مرکزی مرکز خراسانشناسی، عضویت در شورای نامگذاری شهر مشهد، عضویت در انجمن میراث فرهنگی شهر مشهد و عضویت در هیئت مدیره فرهنگسرای فردوسی از مسئولیتهای اوست.
۱۰ سال فقط کتاب میخواندم
این تاریخدان فردوسیشناس درباره دلایل گرایشش به این حوزه میگوید: سال ۶۰-۶۱ شروع آشنایی من بود با آن چیزی که الان هستم. آن زمان خانه ما در نوده بود. یک روستای نقلی در جاده فردوسی. هفتهای یکبار دانشگاه ادبیات میآمدم و کتابها را زیر بغلم میزدم و به خانه میبردم. آنزمان کیف و اینجور چیزها نداشتم. کار ما کشاورزی بود و من هم کتاب میخواندم. فارغ از اینکه بخواهم نمره بگیرم تا سال ۶۹. ۱۰ سال من هیچ کاری جز کتاب خواندن نداشتم. همیشه یک مداد دستم بود که در حاشیه کتابها یادداشت مینوشتم. کتابهای من یک ارزش دارد و حواشیاش ارزشی دیگر. حتی برای خودم کد هم تعریف کرده بودم. الان حاشیه بیشتر کتابهای دانشگاه ادبیات کدی با مداد نوشته شده است که کار سیدی است!
۴ مقاله درباره فردوسی نوشتم
تا سال ۶۹ همچنان کتاب میخواندم که مطلع شدم قرار است کنگرهای جهانی در بزرگداشت فردوسی در تهران برگزار شود. دیدم راجع به فردوسی حرف زیاد دارم برای همین ۴ مقاله درباره او نوشتم. ۶-۷ سال مطالعه درباره فردوسی داشتم و در طول یک ماه ۴ مقاله نوشتم. ۴ مقاله درباره رابطه فردوسی و سلطان محمود، رابطه فردوسی و میمندی، رابطه فردوسی و ارسلان جاذب و اولین حامی فردوسی نوشتم. یک مقدمه هم اول اینکار آوردم و مدخلی هم براین ۴ مقاله نوشتم. نام این کار را سراینده کاخ نظم بلند ۵ گفتار در زمان و زندگی فردوسی گذاشتم. کار را انتشارات آستان قدس چاپ کرد. سال پیش نشر نی هم این کار را به نام «پنج گفتار» چاپ کرد و سراینده کاخ نظم بلند از آن حذف شد. هر ۴ مقاله حرف تازه داشتند و کسی فکر نمیکرد یک نفر که دیپلم ریاضی دارد و باغدار است درباره فردوسی صحبت کند. اینکار را سال ۶۹ نوشتم و سال ۷۰ چاپ شد.
۳۰ کتاب دیگر نوشتم
بعد از آن ۳۰ کتاب دیگر نوشتم. سال ۷۱ نیمی ز ترکستان، نیمی ز فرغانه؛ در بازشناسی ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان را نوشتم. اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشیده بود و دیدم لازم است که یک کتاب درباره همسایههای خراسان بنویسم. این کتاب را هم یک ماهه نوشتم. چند ماه بعد یونسکو اعلام کرده بود که ضرورت دارد این کشورها یک کنگره همکاریهای فرهنگی و علمی برگزار کنند. در این کنگره از ایران ۵-۶ نفر را دعوت کرده بودند که من هم دعوت شدم. دکتر ولایتی و دکتر زرینکوب هم از ایران برای سخنرانی دعوت شده بودند که هرکدام یک ربع صحبت کردند. سال ۷۴ کتاب از جیحون تا وَخش؛ گزارش سفر به ماوراءالنهر را نوشتم. جغرافیای فرهنگی ترکمنستان، جغرافیای تاریخی مرو، جغرافیای تاریخی خوارزم و فرهنگ جغرافی شاهنامه از دیگر کارهایم است. نقدی بر تاریخ بیهقی به تصحیح و توضیح یاحقی و سیدی هم یکی از کارهایی است که از نظر خودم نفیسترین کارم است، زیرا برای اولینبار، هم شرح و هم تصحیح با هم انجام میشود.
فرهنگ نام جایهای شاهنامه
آخرین کتابی که کار کردم کتاب «فرهنگ نامجایهای شاهنامه» است. در این کتاب ۶۰۰ موضع جغرافیایی که در شاهنامه از آن نام برده شده را شناسایی و معرفی کردهام و یک نقشه هم از این موقعیتها تهیه شد. یک کار هم زیر چاپ دارم که گزیدهای از قابوسنامه با شرح و تصحیح است.
مشهدشناسی
درباره مشهد هم تا به حال ۸ کتاب نوشتهام. سال ۷۳ نوشتن تاریخ شهر مشهد از آغاز تا مشروطه را شروع کردم و صفحه ۱۷۳ یا ۱۷۱ بودم که به عنوان یک فردوسیشناس مدیریت آرامگاه به من سپرده شد. چون میدانستم که باید کار اجرایی انجام دهم کتاب را گذاشتم کنار و تا یک سال این مسئولیت را داشتم. ویترین مجسمههای پایین و دوبارهنویسی شعرهای چهار ضلع آرامگاه از کارهای خوبی بود که انجام دادم. یک کار هم به نام نفوس ارض اقدس یا مردم مشهد قدیم انجام دادم. متوجه شدم ۱۰۰ سال قبل از انقلاب یک نفر در مشهد خانه به خانه گشته و از مردم آمار گرفته است. من شروع به تصحیح این کتاب کردم. آن زمان مشهد ۷۶۶۶ واحد مسکونی داشته است و ۶۰-۷۰ هزار نفر جمعیت که در ۶ محله مانند عیدگاه، سرشور، سراب، بالاخیابان و... ساکن بودهاند. ۳۵۰ نوع شغل مختلف هم در این گزارش شناسایی شده بود که مشاغل قدیم مشهد هستند. کار دیگری که برای مشهد نوشتم کتاب سیمای تاریخی فرهنگی شهر مشهد است. سالهای ۷۶ تا ۸۰ مدیر دو گروه تاریخ و جغرافیای مؤسسه خراسانشناسی بودم. ۲-۳ سال مدیریت فرهنگی آرامگاه فردوسی به من پیشنهاد شد و از ۳ سال پیش که عمل قلب باز کردهام دیگر سراغ هیچ کاری نرفتم، فقط الان چند کلاس درباره تاریخ بیهقی، تاریخ بلعمی و قابوسنامه در روزهای مختلف هفته داریم.