انبوهسازی و بلندمرتبهسازی به طور معمول در نگاه اول از بعد شهرسازی مورد توجه قرار میگیرد و همراه خودش دغدغههایی از این دست دارد که این نوع ساخت و ساز چه تأثیری بر بافت شهری و سرانه فضای سبز میگذارد. در چند سال اخیر شاهد انبوهسازیهای وسیعی در حاشیه بولوار آموزگار هستیم که هر روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود. این در حالی است که انبوهسازی هم مانند هر پدیده دیگری پیامدهای آشکار و پنهان متعددی دارد و سؤال اینجاست در کنار این مجتمعهای ۷۰۰ واحدی و هزار واحدی حاشیه آموزگار که ساخته شده و بسیاری از آنها هم دارای سکنه است، آیا امکانات منطقهای هم به همین نسبت توسعه یافته است؟ به عنوان یک شهروند ساکن این منطقه باید بگویم پاسخ منفی است. نه سرانه فضای سبز چندان افزایش یافته است و نه امکانات درمانی و تحصیلی. در حاشیه بولوار آموزگار که تا چندی پیش، بیابانی بیحاصل بود، طی چند سال اخیر چنان انبوهسازی انجام شده است که تا چشم کار میکند مجتمعهای آپارتمانی دیده میشود، اما کنار این مجتمعهای چند صد واحدی، حتی یک مدرسه جدید احداث نشده است. نتیجه اینکه مدارس منطقه هر سال شلوغتر از سال قبل میشود و در هر کلاسی پا بگذاری تا نزدیک تخته، میز گذاشته شده و هر کلاس حدود ۴۰ دانشآموز را در خود جای داده است. بعضی مدارس حتی نمازخانه، آزمایشگاه و سالنهای ورزشیشان را کوچکتر کردهاند تا بتوانند بر تعداد کلاسها بیفزایند. البته والدین این دانشآموزان جزو خوش شانسها هستند که توانستهاند فرزندانشان را در مدارس دولتی یا هیئت امنایی ثبتنام کنند، چون هر ساله زمان ثبتنام مدارس که میشود، انبوهی از والدین هستند که به دلایل مختلف، بر خلاف میلشان به ثبتنام در مدارس دولتی موفق نمیشوند و به ناچار گزینهای جز مدارس غیرانتفاعی ندارند. شلوغی مدارس در درجه اول، سطح کیفی آموزش را پایین میآورد و معلمان و اولیای مدارس صراحتا به والدین اعلام میکنند که نمیتوانند رسیدگی کافی را به دانشآموزان داشته باشند. یکی دیگر از تبعاتی که این شلوغی کلاسها دارد، افزایش و گسترش بیماریهای ویروسی است طوری که هر ساله در این فصل شاهد شیوع آنفلوانزا و انواع سرماخوردگیهای ویروسی در مدارس هستیم. کلاسهای پرجمعیت باعث میشود خیلی سریعتر از حد معمول بیماری توسعه یابد و پاکسازی محیط از ویروس، به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. با شروع موج بیماریهای ویروسی مدارس که البته به خانوادهها هم انتقال مییابد، میبینیم کنار این همه انبوهسازی، امکانات درمانی دولتی هم هیچ افزایشی نداشته است و همان امکانات قبلی است. در نتیجه شاهد افزایش جمعیت مراجعهکننده به مراکز درمانی و صفهای طولانی انتظار و کمبود امکانات در این بخش هستیم که در روزهای پنجشنبه و جمعه و تعطیلات رسمی بسیار چشمگیرتر میشود. از طرفی دیگر سرانه تفریحی، ورزشی و فضای سبز هم نسبت به افزایش جمعیت منطقه تغییر چندانی نکرده است و همان سرانههای قبلی که کمتر از استاندارد بوده، کمتر و کمتر میشود. همه میدانیم در دسترس نبودن امکانات تفریحی و ورزشی برای جوانان و نوجوانان، افزایش بزهکاری و ناهنجاریهای اجتماعی و حتی افزایش بیماریها را در پی دارد که خود موضوع بسیار با اهمیتی است و نوشتاری جدا را مطلبد. اما در یک جمعبندی کلی باید بگوییم انبوهسازی بیرویه به جای اینکه رشد شهری را در پی داشته باشد، موجب کاهش رفاه اجتماعی میشود و مسئولان شهری، اگر به جای خیابانها و شهرها، دغدغه انسانها و کیفیت زندگیشان را داشته باشند، باید برای انبوه سازی قوانینی وضع کنند که هم زمان به افزایش رفاه اجتماعی منجر شود.