محبوبه فرامرزی | شهرآرانیوز؛ المانهای نوروزی همیشه هم موقتی نیستند. بعضی از آنها گاه بیش از دو سال در مسیر تردد شهروندان قرار میگیرند و جزئی از بافت آن محدوده میشوند. منطقه یک شهرداری مشهد یکی از مناطقی است که سهم ویژهای از المانهای نوروزی دارد. تعدادی از این المانها ماندگار شده است. در این گزارش بین مردم منطقه رفتیم و از آنها درباره المانها سؤال کردیم و نظرشان را پرسیدیم.
میدان شریعتی درست مقابل سینما آفریقا قاب بزرگی وسط آیلند به چشم میخورد. المان سیاوش در آتش ساخته پریسا عطارپور است و از ابتدای سال در این میدان قرار دارد. برای دیدنش باید به وسط خیابان بروید. دو نفر مقابل سینما ایستادهاند. آنها با تعجب به رفت و آمدم به وسط آیلند احمدآباد نگاه میکنند. یکی از آنها جلو میآید و علت کنجکاویام را میپرسد. خودش میگوید از اول سال ماهی یکی دوبار به سینما میآید و فیلم مورد علاقهاش را تماشا میکند، اما هیچ وقت این المان توجهش را جلب نکرده است: این المان چه ربطی به میدان شریعتی دارد؟ میدان شریعتی نزدیک دو سینمای مهم منطقه یک قرار دارد اگر قرار باشد المانی ماندنی شود چرا درباره تاریخ سینما یا مفاخر این حوزه نباشد. ما بازیگران مشهدی و خوشنام کم نداریم.
او که خودش را قاسم رئوفی معرفی میکند ادامه میدهد: درست است که شهرداری خواسته است المان مسیر تردد مردم را تنگ نکند، اما جانمایی وسط آیلندی که خیابانش همیشه پرتردد است و مردم نمیتوانند برای دیدنش به آن نزدیک شوند، چه فایدهای دارد.
حمید جوانبخت شهروند دیگری که شاهد گفتوگوی ماست در ادامه حرفهای دوستش میگوید: اگر المان حرفی برای گفتن داشته باشد باید برای هر سطح سوادی مناسب باشد. کسی که با شاهنامه و شخصیت سیاوش آشنا نباشد هیچ برداشتی از این المان نخواهد داشت. اصلا فرض بگیرید هدف شهرداری فرهنگسازی است که فرد برود و ببیند سیاوش چه کسی است به نظرتان نباید کنار المان دو خط درباره شاهنامه و شخصیت سیاوش نوشته شود؟
المان هفتسین ۱۴۰۰ ساخته سمیه شبانی است. این المان نیز از بهار امسال میهمان محدوده چهارراه احمدآباد است. دختر جوانی باسرعت در حال عبور از خیابان است. معلوم است که عجله دارد. در مقابل سؤالم درباره این المان، نگاه دقیقی به آن میاندازد و میگوید: این چهارراه مسیر مغازهای است که در آن مسئول فروش هستم. هر روز هم از مقابل این خانه چوبی عبور میکنم. چند نکته به نظرم رسیده یکی اینکه جانمایی آن خوب است و در عقبنشینی قرار دارد. به قولی جای مردم را تنگ نکرده است. نکته دیگر اینکه با اینکه چوبی است، اما در مقابل باد و باران مقاوم بود. مهمتر اینکه گلهای داخل و بیرون خانه چوبی حال آدم را خوب میکند.
او خودش را مژده شعرباف معرفی میکند و ادامه میدهد: بیشتر رهگذران این خیابان مانند همه آدمها دلمشغولیهای خودشان را دارند. گاهی با نگاه کردن به این المان که سفره هفتسین متفاوتی را در خود جای داده است یاد خاطرات خوشم میافتم و درگیریهایم را برای دقایقی فراموش میکنم.
چهارراه گلستان از سال ۹۸ میهمان نقاشی دیواری خاصی است. تصویر کتابخانهای روی دیوار چهارراه درست جایی که عقبنشینی است چنان خوب ترسیم شده است که نگاه هر عابری را میرباید. قفسههای قهوهایرنگ و کتابهای داخل آن به زیبایی ترسیم شده است. فهیمه استاد یکی از علاقهمندان به حوزه کتاب و کتابخوانی است.
او جانمایی این المان دائمی را در منطقه مناسب ارزیابی میکند و میگوید: در چهارراه گلستان چند کتابفروشی معتبر داریم این نقاشی با فضای خیابان گلستان همخوانی دارد. از سویی گلستان کتاب در این محدوده است. به اینکه چقدر توانسته است درست عمل کند و کتابدوستان را راضی کند کاری ندارم، مهم این است که المان در جای درستش قرار دارد و با فضای این چهارراه و خیابان همخوانی دارد.
المان زعفران در آیلند میانی ورودی کلاهدوز جا خوش کرده است. احمد برجی فروشنده یکی از مبلفروشیهای این بولوار است. او درباره این المان که نزدیک به دو سال از نصبش میگذرد میگوید: نمیدانم در خیابانی که نیمی از مغازههایش مربوط به ساخت و فروش مبلمان است المان زعفران چه کار میکند؟
او در حالی که صورتش را خنده پر کرده است ادامه میدهد: این المان باید در جایی از منطقه نصب میشد که لااقل زائر برای خرید زرشک و زعفران به آن رفت و آمد داشته باشد. جانمایی این المان به عابر میگوید المان اضافه بود گذاشتیم وسط آیلند کلاهدوز، انگار جایی برای نصبش نبود.
او اضافه میکند: برای این خیابان المانی متناسب با فضای پرتردد لازم بود. چیزی که به ذهن مردم پرمشغله آرامش بدهد. اما زعفران برای من که هر روز با پارچه و چوب سروکار دارم چیز خاصی تداعی نمیکند.
خانهای سفید و کوچک با آینهکاری در پیادهرو نرسیده به میدان فلسطین قرار دارد. عکاسخانه از المانهایی است که از ابتدای امسال در این معبر پرتردد قرار گرفته است. سمیرا عامل صادقی یکی از رهگذرانی است که پاسخگوی خبرنگار شهرآرامحله است. او درباره این المان میگوید: قاب خالی پنجره این المان روزهای اول بهار مدام از بچههایی پر بود که میخواستند با آن عکس بگیرند.
حتی آدمبزرگها هم جلو این خانه کوچک و زیبا عکس میگرفتند، اما انگار برای مردم تکراری شده، چون خیلی وقت است ندیدهام کسی با این المان عکسی بگیرد. او خانهدار است و برای رفتن به منزل مادرش هفتهای یکی دوبار از کنار این المان میگذرد. صادقی صحبتش را اینطور کامل میکند: به نظرم اگر به جای این خانه سفید فضای عکاسخانههای اطراف حرم قرار داشت برای مردم چه زائر و چه مجاور حس بهتری داشت، علاوه بر نوستالژی عکاسی اطراف حرم حس زیارت را هم یادآور میشد.