مهدی قرآنی
پرده اول
سیگار را بین دندان هایش گرفته بود تا از دهانش نیفتد و چشم راستش را هم که مدام دود سیگار آزارش میداد، نیمه باز نگه داشته بود. هرچه ابزار داشت، همه را با خود آورده بود تا با اوراق کردن پژو ۲۰۶ به دوران او پایان دهد. چراغ ها، فرمان، لاستیک و هرچه لوازم که سادهتر باز میشد را جدا و هرکدام به کناری از حیاط افتاده بود. حیاط خانه مرد جوان به میدان شکاری تبدیل شده بود که پژو ۲۰۶ همانند طعمهای دریده شده، هر عضوش در گوشهای پرت و پلا شده بود.
سرمای هوا دستانش را کرخت کرده بود و هر ازگاهی صاحب ۲۰۶ را فحش میداد و با بد و بیراه گفتن به او اعصاب به هم ریخته اش را آرام میکرد. در توهمات ناشی از خماری اش هم پژو را مانند دیوی میدید که هر لحظه به سمتش حمله میآورد برای همین لگدی هم نثار در، شیشه و آینه آن میکرد.
یک سالی بود که با دوستش خانهای مسکونی را در حوالی خیابان فرهاد زیر نظر گرفته بودند. از شیر مرغ تا جان آدمی زاد داخل این خانه بود. صاحب خانه هم بی خبر از همه جا چند وقتی زندگی اش را رها کرده بود و رد و پی نداشت. مرد جوان و دوستش تقریبا همه چیز این خانه را با خود برده بودند و هراز گاهی تکهای از آن میکندند و عیش شبانه شان را جور میکردند. این ۲۰۶ را هم درست چند شب پیش برای آخرین بار از داخل حیاط خانه برداشته بودند و حالا باید هرچه سریعتر آن را تکه تکه میکردند تا اثری از آن نماند.
پرده دوم
چند شبی میشد که زاغ سیاهش را چوب میزدند. مخبرین دیده بودند که شبانه و بی سر و صدا ۲۰۶ بخت برگشته را آورده بودند. در این میان موضوع را هم به گوش پلیس رسانده بودند و قرار بود همه چیز طبق یک نقشه کامل و حساب شده پیش برود.
چند ماهی بود که مأموران دایره تجسس کلانتری سناباد هم در پی به دام انداختن مرد اوراقی و دوست دزدش بودند و به هر جایی سرک میکشیدند تا اینکه گزارش مخبرین نوید از شناسایی دو متهم سابقه دار داد و مأموران را سرخط این عملیات کشف و دستگیری کرد.
حوالی ظهر بود. مرد جوان با چکش مدام بر پیکر سرد و بی روح ۲۰۶ میکوبید و سعی میکرد هر طور شده قطعهای ولو به زور از آن باز کند.
تیم عملیاتی پلیس از قبل فکر همه جا را کرده بودند و با توجه به اینکه بیم فرار مرد اوراقی را داشتند با مجوز قضایی وارد خانه شدند.
پرده سوم
قرار بود همه چیز بی سر و صدا تمام شود، اما تقدیر صحنه دیگری را رقم زد و هوشیاری مردم و عوامل اطلاعاتی پلیس دست مرد جوان را رو کرد و پایانی بر عمل مجرمانه اش شد. مرد اوراقی با این خیال که هنوز در رؤیاست حرفهایی میزد که حتی اگر یک کودک هم آنها را میشنید باورش نمیشد.
مرد میگفت که خودروی ۲۰۶ متعلق به اوست، اما شواهد امر خلافش را ثابت میکرد. شماره پلاک پژو از مرکز انتظامی پلیس استعلام گرفته و معلوم شد که خودرو متعلق به فرد دیگری است.
افسر تحقیق پرونده همان جا با مالک ۲۰۶ که در تهران بود تماس گرفت و او نیز از سرقت خودرواش اظهار بی اطلاعی کرد.
تحقیقات پرونده هرچه رو به سمت جلو پیش میرفت ابعاد تازه تری پیدا میکرد، درست همانند ۴ تخته فرش دست باف گران قیمتی که در خانه مرد اوراقی پیدا شد و او نیز برای آنها هیچ توضیحی به جز ضد و نقیض گویی نداشت. مرد جوان به کلانتری سناباد منتقل شد و خودروی ۲۰۶ سرقتی هم به همراه ۴ تخته فرش که مشخص شد متعلق به مالک پژو است با دستور قضایی به کلانتری انتقال یافت.
پرده چهارم
مرد جوان تازه وقتی پا به کلانتری گذاشت فهمید که کار از کار گذشته و در این مرحله تنها کاری که باید انجام دهد اعتراف است. میخواست مقاومت کند، اما وقتی همه شواهد و مستندات را علیه خودش دید لب به بیان حقیقت گشود و دوستش را لو داد.
مرد اوراقی در جلسه بازجویی گفت: «یک خانه در حوالی خیابان فرهاد که رفت و آمدی هم نداشت را زیر نظر گرفتیم و چند شب در اطراف آن کشیک دادیم. انگار صاحب خانه قرار نبود به این زودیها پا به خانه اش بگذارد. سال گذشته بود که اولین سرقت را از این خانه انجام دادیم و روزها و ماهها به دزدی هایمان از آن ادامه دادیم. آخر سر هم ۴ تخته فرش دست باف و خودروی ۲۰۶ را با خود برداشتیم و آوردیم. من این کار را به پیشنهاد دوستم انجام دادم و او بود که خودرو را سرقت کرد.»
با بسته شدن پرونده متهم اول پرونده دوستش که گرداننده اصلی این سرقتها بوده نزد مأموران کلانتری سناباد باز شد و طولی نکشید که تیم عملیاتی پلیس رد او را زدند و طی یک نقشه حساب شده این سارق حرفهای را به همراه دو همدست دیگرش دستگیر کردند.
پرده آخر
رئیس پلیس مشهد که از کم و کیف این پرونده مطلع بود در مصاحبه با شهرآرا به ابعاد دیگر این ماجرا پرداخت و گفت: در پی اعلام اخباری از سوی منابع اطلاعی مبنی بر رفت و آمد افراد مشکوک به یک خانه مسکونی واقع در محله قدیمی در خیابان بزرگمهر معروف به قلعه آبکوه تیمی از دایره تجسس کلانتری سناباد وارد عمل شدند.
سرهنگ عباس صارمی ساداتی ادامه داد: در این عملیات متهم اصلی که از مجرمان سابقه دار است با همدستش که درحال اوراق کردن یک دستگاه خودروی سواری ۲۰۶ بودند دستگیر شدند. علاوه بر این در زمان دستگیری متهم اصلی دو مرد جوان دیگر که در مخفیگاه این فرد بودند دستگیر و تحقیقات از این افراد نیز ادامه دارد.
صارمی بیان کرد: متهمان در بازجوییهای به عمل آمده به جرمشان اعتراف کردند و مدعی شدند که از یک سال گذشته تاکنون از این خانه مسکونی که در حوالی خیابان فرهاد است چندین مرحله سرقت کرده اند.
به گفته این مقام ارشد نظامی، خانهای که سارقان مدام به آن دستبرد زده اند خالی بوده و مالک نیز در تهران ساکن است و هرازگاهی به خانه اش در مشهد سر میزده است.
سرهنگ صارمی ساداتی تأکید کرد: شهروندان توجه داشته باشند که در زمان ترک کردن خانه برای مدت طولانی حتما مکان را به فردی امین بسپارند. همچنین از سیستم امنیتی مانند دوربین مداربسته و دزدگیر استفاده و در زمان نبودن، این تجهیزات را فعال کنند. علاوه بر این سیستمی امنیتی در محل نصب شود و امکان دسترسی به آن سخت باشد که در صورت ورود سارقان بتواند عملکرد بهتری داشته باشد.