حمله صهیونیست‌ها به آوارگان فلسطینی ۱۱ شهید و ده‌ها زخمی برجای گذاشت (۶ آذر ۱۴۰۳) پرشکیان:محور طرح اجرای عدالت در نظام آموزشی، مدارس دولتی است وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با ادامه حملات به لبنان موافقت کرد بارزانی: روابط ما با ایران و ترکیه عادی است عملیات شهادت طلبانه در الخلیل | دو صهیونیست زخمی شدند (۶ آذر ۱۴۰۳) حملات شدید رژیم صهیونیستی به جنوب بیروت (۶ آذر ۱۴۰۳) دولت لبنان فردا برای تصویب توافق آتش‌بس تشکیل جلسه می‌دهد مجمع تشخیص مصلحت، طرح ساماندهی کارکنان دولت را رد کرد (۶ آذر ۱۴۰۳) طالبان در یک قدمی حذف از فهرست سازمان‌های تروریستی در روسیه وزیر خارجه لبنان: امیدواریم آتش‌بس منجر به مذاکره با تل‌آویو برای تعیین مرز‌ها شود دیدار رئیس جمهور با اعضای شورای مرکزی خانه احزاب | به تعهداتم با مردم پایبند می‌مانم صهیونیست‌ها از آمادگی اسرائیل برای تأیید آتش‌بس با حزب‌الله خبر دادند وزیر خارجه روسیه: اوکراین و غرب برای اجرای توطئه‌هایشان با تروریست‌ها همکاری دارند فرمانده نیروی دریایی ارتش: در آبراهه‌های خطرناک، مقتدرانه حضور داریم سرلشکر باقری: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه تعرض به خاک خود را بر نمی‌تابد پزشکیان در بازدیدی سرزده، به ستاد وزارت بهداشت رفت (۶ آذر ۱۴۰۳) ۲۰۰ امضا در پارلمان عراق برای اخراج نیرو‌های آمریکایی جمع‌آوری شد کمیسیون تلفیق رقم پاداش پایان خدمت کارکنان دولت در سال ۱۴۰۴ را اعلام کرد هیچ مشکلی در پرداخت یارانه وجود ندارد | راه‌اندازی مجموعه ای از سانتریفیوژهای جدید التهاب در پاکستان | یک پلیس پاکستان در جریان راهپیمایی مخالفان دولت کشته شد اعتراض وزیران افراطی صهیونیست به آتش‌بس قریب‌الوقوع در لبنان آخرین دیدار کاظمی‌قمی با امیرخان متقی (۶ آذر ۱۴۰۳) | طالبان برای تعامل با سفیر جدید ایران اعلام آمادگی کردند قالیباف: وضعیت تحقق برنامه هفتم اصلا قابل قبول نیست + فیلم آمریکا در مذاکرات تروئیکای اروپایی و ایران شرکت نمی‌کند توضیحات وزیر نفت در مجلس در رابطه با اقدامات انجام‌شده جهت تأمین سوخت نیروگاه‌ها مواضع متناقض مقامات انگلیس درباره حکم بازداشت نتانیاهو آیا توافق آتش بس در لبنان نزدیک است؟ مجروح شدن ۲ شهروند غیرنظامی در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به حمص
سرخط خبرها

روایت رهبر انقلاب از حمله شبانه‌ ساواک به منزل ایشان

  • کد خبر: ۹۸۶۶۸
  • ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۲:۴۵
روایت رهبر انقلاب از حمله شبانه‌ ساواک به منزل ایشان
پیروزی انقلاب اسلامی در نتیجه مجاهدت و از خود گذشتی هزاران مرد و زن آزاده است که به رهبری امام خمینی(ره) توانستند بعد از سال‌ها ایستادگی و با توکل بر خدا بر رژیم ستم‌شاهی به پیروزی برسند. روایت رهبر انقلاب از حمله شبانه‌ ساواک به منزل ایشان را در ادامه بخوانید.

به گزارش شهرآرانیوز؛ در اواخر یکی از شبهای زمستان آن سال [۱۳۵۶] در خواب بودم که در زدند. از خواب بیدار شدم و طبق عادتم بدون اینکه بپرسم پشت در کیست، شخصاً برای باز کردن در رفتم. یک ساعت به اذان صبح مانده بود و افراد خانواده در اندرونی خوابیده بودند. در را که باز کردم، دیدم افرادی با مسلسل و هفت‌تیر ایستاده‌اند!

به ذهنم گذشت که آنها عدّه‌ای چپی هستند و قصد تصفیه مرا دارند؛ چون در آن زمان آقای بهشتی به من اطّلاع داده بود که چپی‌ها دست به کشتار و تصفیه اسلام‌گراها زده‌اند، و از من خواسته بود که هشیار و مواظب باشم. چپی‌ها در کرمانشاه شبانه به منزل آقای موسوی قهدریجانی ریخته بودند، دست و پای او را بسته بودند و قصد کشتنش را داشتند که در یک حادثه غیرمنتظره توانسته بود بگریزد و از مرگ نجات یابد. این مسئله هنوز در ابهام است و برای روشن شدن آن اقدامی نکرده‌ایم.

به محض آنکه چنین فکری به ذهنم آمد، فوری به بستن در اقدام کردم. آنها کوشیدند مانع بسته شدن در شوند، امّا‌ ترس از مرگ به من قدرت بخشید و زورم بر آنها چربید و در را بستم. بعد به فکرم رسید که آنها ممکن است از دیوار بالا بروند یا از راه دیگری وارد خانه شوند. آنها با اسلحه خود شروع به کوبیدن به شیشه ضخیمی که روی در منزل بود، کردند و آن را شکستند.

در همان حال که من به راهی برای نجات می‌اندیشیدم، یکی از آنها فریاد زد: «به نام قانون، در را باز کن». از این حرفشان فهمیدم که از مأموران ساواک هستند. خدا را شکر کردم که بر‌خلاف تصوّر من، آنها از چپی‌ها نیستند. به سمت در رفتم و در را باز کردم. شش نفری حمله کردند و در میان درِ بیرونی خانه و درِ محیط اندرونی، با خشونت و بی‌رحمی مرا به باد کتک گرفتند.

در آن هنگام مصطفی که دوازده سال داشت، بیدار شده بود و از پشت شیشه نازکی که میان من و آنها حایل بود، با حیرت و شگفتی به صحنه کتک خوردن پدر می‌نگریست و فریاد می‌زد. ساواکی‌ها بی‌رحمانه به کتک زدن من با مشت و لگد ادامه دادند و مخصوصاًً با نوک کفش خود به ساق پای من ضربه می‌زدند. سپس به من دستبند زدند و دستور دادند جلو بیفتم و به سمت داخل منزل بروم. به آنها گفتم: این جوانمردی نیست که خانواده‌ام مرا دست‌بسته ببینند؛ دستبند را باز کنید. دستبند را باز کردند و وارد خانه شدم. دیدم همسرم دلشکسته و ناراحت است و چهار فرزندش هم در اطرافش برخی خواب و برخی بیدارند. کوچکترین‌شان «میثم» بود که دو ماه داشت. به آنها گفتم: نترسید، اینها مهمانند!

مأموران ساواک به جست‌و‌جو و بازرسی خانه پرداختند و تا آشپزخانه و توالت را هم گشتند! همسرم اقدام جالبی کرد: وارد اتاقی شد که من مردم را در آن ملاقات می‌کردم. این اتاق دو در داشت؛ یکی به کتابخانه‌ام باز می‌شد، و دیگری به محیط اندرونی. همسرم اعلامیه‌های محرمانه‌ای را که در اتاق بود، جمع کرد. و من نمی‌دانم چگونه متوجّه وجود این اعلامیّه‌ها در اتاق ملاقات شده بود و چگونه توانست بدون آنکه مأموران امنیّتی متوجّه شوند، وارد آن اتاق شود. حتّی من هم متوجّه این اقدامش نشدم، تا اینکه بعدها خودش به من گفت. او این اعلامیّه‌ها را جمع کرده بود و زیر فرش گذاشته بود تا ساواکی‌ها آنها را پیدا نکنند. آنها وارد کتابخانه شدند، آن را وارسی کردند و مقدار زیادی از کتاب‌ها و نوشته‌ها و اوراق مرا برداشتند، که تعدادی از آن کتاب‌های من هنوز مفقود است.

یک ساعت یا بیشتر، تمام گوشه‌کنارها و سوراخ‌سمبه‌های خانه را گشتند، تا اینکه وقت نماز صبح فرا رسید. گفتم: می‌خواهم نماز بخوانم. یکی از آنها با من تا محلّ وضو آمد. وضو گرفتم و به کتابخانه برگشتم و آنجا نماز خواندم. بعد یکی از آنها هم نماز خواند. ولی بقیّه نماز نخواندند و به بازرسی خانه ادامه دادند. حتّی یک وجب از خانه را نکاویده نگذاشتند! به‌نظرم من از مادر مصطفی قدری غذا خواستم و بعد از او خواستم مجتبی و مسعود را که پس از بیدار شدن، دوباره به خواب رفته بودند، بیدار کند تا با آنها خداحافظی کنم. هنگام خدا‌حافظی به فرزندان گفته شد: پدرتان عازم سفر است. من گفتم لازم نیست دروغ گفته شود. و واقع امر را به بچه‌ها گفتم.

منبع: کتاب «انّ مع الصبر نصراً»، کیهان- خاطرات خودگفته‌ رهبر انقلاب اسلامی از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->