مرید مکتب فاطمی

روایتی از شهید توسلی که به خاطر ارادت به بانوی دوعالم، هم تیپ فاطمیون مدافعان حرم را راه اندازی کرد و هم شهادتش در دهه فاطمیه رقم خورد

الهام مهدیزاده
روزنامه نگار
 در یکی از عملیات ها چند گردان و تیپ با هم عملیات انجام داده اما همه گردان ها به جز فاطمیون شکست خورده بودند. از حاج قاسم سلیمانی سؤال شد که آیا نبرد را ادامه بدهیم یا عقب نشینی کنیم؟ حاج قاسم پرسید: «آقای توسلی در عملیات هست؟» گفتند: «بله، به عنوان فرمانده گردان فاطمیون حاضر است.» حاج قاسم این طور پاسخ داد: «پس ادامه می دهیم و ان شاءا ... پیروزیم.»
شهید علیرضا توسلی، معروف به ابوحامد، فرمانده شجاع و حماسه آفرین تیپ فاطمیون بود. او یکی از فرماندهان شاخص میدانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی بود. شهید توسلی در هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی حضور داشت. وی در نبرد با داعش وظیفه سازمان دهی نیروهای افغانستان را بر عهده داشت. شهید توسلی در ابتدای دهه فاطمیه اول در منطقه «درعا» در سوریه به دست تروریست های جبهه النصره به شهادت رسید.
این شهید بزرگوار در مدت سیزده سال زندگی مشترکش دارای سه فرزند به نام های فاطمه، حامد و طوبی شد و لقب ابوحامد برگرفته از نام فرزند اوست. گفت وگویمان با ام البنین حسینی، همسر این شهید بزرگوار، است.

آغاز روایت از کودکی شهید توسلی است و همسرش کودکی این شهید را این طور توضیح می دهد: ابوحامد یازدهمین فرزند و به عبارتی کوچک ترین فرزند خانواده بود. پدر او یکی از روحانیون مبارز و سرشناس ولایت خودشان بود و علیرضا در چنین خانواده ای رشد کرد؛ خانواده ای که کودکانش را از همان دوران طفولیت با مسائل دینی آشنا کرد و عشق به ائمه اطهار(ع) را در قلبشان جای داد.
ادامه صحبت های همسر شهید توسلی به شرایط خانوادگی و برادرهای شهید توسلی ارتباط دارد. او می گوید: یکی از برادرهای شهید ابوحامد سال 57 به جرم انقلابی بودن دستگیر و شهید شد. خانواده هیچ رد ونشانی از او نداشتند تا اینکه سال 93 یکی از زندانبان های آن زمان گفت که برادر ابوحامد در چه تاریخی و کجا شهید شده است.
گفته های همسر شهید می رسد به سرفصل زندگی مشترکشان؛ زمانی که شهید توسلی و ام البنین حسینی با یکدیگر آشنا شدند و تصمیم گرفتند باهم ازدواج کنند. همسر شهید توسلی درباره ازدواجش این طور می گوید: «آشنایی و ازدواج ما با همان سبک و سیاق قدیمی و پادرمیانی یکی از همسایه ها شکل گرفت. همسایه دیواربه دیوار ما با خانواده ابوحامد آشنا بود. همین آشنایی ها و وساطت همسایه مان زمینه ساز ازدواج ما بود.»
ابوحامد و ام البنین حسینی 24 اسفندماه سال 79 و هم زمان با روز عید غدیر زندگی مشترک خودشان را شروع کردند. توصیف همسر ابوحامد از زندگی مشترکشان و شرایط جهادی که ابوحامد برای حضور در جبهه های جنگ داشت، این گونه است: «پنج ماه از شروع زندگی مشترک ما نگذشته بود که ابوحامد به جبهه های مقاومت در افغانستان اعزام شد. البته در همان پنج ماه ابتدایی ازدواجمان که همسرم اعزام نشده بود نیز مسئولیت های خودش را نظیر پیگیری امور دوستانش در جبهه های مقاومت انجام می داد. او در همه حال هوای جبهه های مقاومت را داشت، حتی در روزهای اول زندگی مشترک.»
همسر شهید توسلی ادامه می دهد: «شهید توسلی در خواب و بیداری، در گردش و تفریح و هر جایی که فکرش را بکنید دغدغه خاورمیانه و کشورهای مسلمان را داشت. محال بود ساعتی را بدون دغدغه سرنوشت جبهه های جنگ و اتفاقات خاورمیانه سپری کند. در این میان تعصب خاصی هم به بقعه های متبرکه داشت. این را وقتی فهمیدم که زمان بیشتری را در هیئت و با دوستانش می گذراند و ساعت ها درباره این مسائل با هم هم کلام می شدند.»
حسینی دوباره به همان ماه های ابتدایی ازدواجشان برمی گردد: «شهید توسلی بعد از پنج ماه راهی جبهه های مقاومت افغانستان شد و از آن زمان این رفت وآمدها به جبهه های مقاومت افغانستان ادامه داشت تا آنکه واقعه 11 سپتامبر اتفاق افتاد. پس از این واقعه فروپاشی دولت طالبان در افغانستان شکل گرفت. همین موضوع در ظاهر سبب ایجاد امنیت و آرامش در افغانستان شد. زندگی به روال عادی برگشت و فعالیت نیروهای مقاومت کم شد. در چنین شرایطی نیروهای جبهه مقاومت نیز به جمع خانواده هایشان برگشتند.»
همسر شهید توسلی در ادامه بیان می کند: «سال 85 جنگ 33 روزه لبنان شکل گرفت. هم زمان با وقوع این جنگ همسرم تلاش زیادی کرد تا خودش را به جبهه های مقاومت برساند. او معتقد بود اگر جنگی در یک کشور مسلمان رخ می دهد وظیفه همه مسلمان است که به یکدیگر کمک کنند تا جنگ به نفع اسلام تمام شود. درباره جنگ ۳۳ روزه لبنان و با وجود همه تلاش هایش برای رسیدن به جبهه ها، این جنگ به پایان رسید. اما همین تلاش های او برای شرکت در جنگ نقطه عطفی بود تا آنکه خودش را برای حضوری جهادی در جبهه های بعدی آماده کند.»


شکل گیری تیپ فاطمیون
شکل گیری تیپ فاطمیون توسط شهید توسلی از دل جلسات عزاداری و دعاهای ندبه بود. این را همسر شهید توسلی می گوید و در ادامه بیان می کند: «عشق و علاقه او به ائمه اطهار(ع) سبب شد که بی ادعا در جبهه های مقاومت حاضر شود و مدافعی برای حرم باشد. شکل گیری تیپ فاطمیون نیز به همین عشق و علاقه همسرم ارتباط داد. همسرم همراه هم رزم هایش به صورت مستمر جلسات مذهبی دعای ندبه برگزار می کردند. بر پایه همین جلسات، هسته اولیه تیپ فاطمیون شکل گرفت. در نهایت ۲۲ اردیبهشت سال ۹۲ بود که ۲۲ نفر از افرادی که سابقه حضور در جبهه های مختلف داشتند، با فرماندهی ابوحامد راهی سوریه شدند. شهید توسلی باتوجه به ارادت ویژه ای که به خانم فاطمه زهرا (س) داشت نام مبارک فاطمیون را انتخاب کرد.»


مجاهدان بدون مرز
همسر شهید توسلی رشادت های همسرش در جبهه های مقاومت کشورهای اسلامی را نمونه بارزی از حضور مجاهدان بدون مرز می داند؛ مجاهدانی که در اعتقادات قلبی آنان این نکته وجود دارد که اسلام و حمایت از جبهه های مسلمانان مرز ندارد.
همسر شهید توسلی در توضیحاتی تکمیلی می گوید: «این یک وظیفه همگانی برای هر مسلمان است که برای دفاع از حرم بپا خیزد. شهید توسلی اعتقاد داشت که اگر در قسمتی از این کره خاکی کیان اسلام و انسانیت در خطر باشد، دست از تعلقات دنیایی می کشد و برای دفاع بپا می خیزد. شما اگر به عملیات های تیپ فاطمیون نگاه کنید، متوجه خواهید شد که همه عملیات های آنان حول همین تأکیدات بوده است و با همین توسل ها به ائمه اطهار(ع) در این عملیات ها کمترین تلفات و بیشترین فتوحات را  داشته اند.»
او در ادامه بیان می کند: «بارها زیارت عاشورا خوانده ایم و در لابه لای این قرائت ها با خود گفته ایم اگر در واقعه عاشورا بودیم، اجازه نمی دادیم اهل بیت(ع) به اسارت بروند. موضوع حفاظت از حرم در جنگ سوریه نیز همین تکلیفی بود که شهید توسلی بر آن تأکید بسیار داشت.»


ملاقات اتفاقی با سردار
همسر شهید خاطره یک دیدار به یادماندنی و عزیز را میان صحبت هایش برایمان شرح می دهد. دیداری که در سفر زیارتی سوریه قسمتشان شد تا همه لحظات خوش برایشان تکمیل شود: «مردادماه سال 95 بود که یک کاروان از خانواده شهدای مدافع حرم را به سوریه بردند. من و فرزندانم هم کنار همان ها از سوی بانو طلبیده شدیم. زیارت ها اغلب سه روزه بودند. روز دوم درحالی که در حرم حضرت زینب (س) با ایشان خلوت کرده بودیم با ما تماس گرفتند که قرار است بیایند دنبالمان و به جایی برویم که از جزئیات آن اطلاعی نداشتیم.»
مکانی که به آن دعوت شدند دفتر کار سردار بود و میزبانشان هم خودش. لحظه ای که وارد آنجا شدند و شهید قاسم سلیمانی را دیدند، فراموش نشدنی و همراه با حس غریبی بود. همسر شهید ادامه می دهد: «اصلا توقع چنین دیداری را نداشتیم. شنیدن صحبت های گرم و صمیمی سردار حدود یک ساعت و نیم طول کشید اما برای ما و به خصوص بچه ها به سرعت گذشت و آرامش عجیبی داشت. سردار با بچه هایم خیلی مهربانانه سخن گفتند و ارتباط پدرانه گرمی با آن ها برقرار کردند. حتی طوبی، دختر کوچکم که آن زمان پنج سالش بود، هم از حضور در کنار ایشان خوش حال بود. اینکه حاج آقا با مهر پدری دست به سرشان می کشید، لذتی توصیف نشدنی بود.»
او دیدن سردار سلیمانی را از آن فاصله نزدیک لطف خدا می داند که هم قوت قلب بگیرند برای جای خالی عزیزشان، هم بچه ها با جملات اطمینان بخش او از فرزند شهید بودن خود احساس غرور و افتخار کنند. سردار در بخشی از سخنانش گفته بود: «این تأسیس با نام مبارک فاطمیون -که خیلی نام ارزنده ای است- به نظرم خاک مظلومیت را از چهره افغانستانی ها زدود و خیلی اثرگذار شد؛ یعنی این ها شدند منشأ تحول در جامعه ما و مردم با احترام دیگری به آن ها توجه می کنند.»
دیدار خانواده شهید توسلی به همان یک بار ختم نشد، بلکه سال بعد یعنی بهمن ماه سال 96 در کنگره سراسری شهدای مدافع مهاجر حرم که در مشهد برگزار شد موفق به دیدار دوباره سردار شدند. خانواده شهید توسلی آن روز را هم با خوش وبش شهید سلیمانی با بچه ها در خاطرات ذهن خود نگه داشتند؛ یک دیدار صمیمی و گرم دیگر که باز هم امید می داد و دلشان را قرص می کرد به راهی که در آن حضور دارند.

پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->