خوشبختی یعنی روزه اولی باشی و...

دختران روزه اولی جشن بندگی شان را در عرصه میدان شهدا برگزار کردند

مرتضی محمدپور| خاطره خوب و لذت بخش نمازجماعت مدرسه، مسابقه قرآن دوره دبستان یا جشن تکلیف، برای خیلی ها ماندگار است و در گوشه ذهن هایمان نقش بسته است. فرقی نمی کند، دختر یا پسر، هر زن و مردی می تواند از این برنامه ها خاطره خوشی داشته باشد. در این میان، بدون شک جشن روزه اولی ها یا همان جشن بندگی از همه شاخص تر است؛ مراسمی که دختران و پسران نوجوان در آن به تکلیف رسیدن را جشن می گیرند تا دیگر روزه هایشان کله گنجشکی نباشد و با اشتیاق در مسیر بندگی خدا قبول مسئولیت کنند.
عصر دیروز عرصه میدان شهدای مشهد حال وهوای خاصی داشت. جمع زیادی از دخترکان روزه اولی با چادرهای گل گلی و شور و نشاط به اتفاق معلم هایشان در جشن روزه اولی ها شرکت کرده بودند. بازیگوشی و لبخند شیرینشان در طول مراسم از روی لب هایشان محو نمی شد و این صحنه بهترین تصویری بود که از این مراسم معنوی به چشم می آمد تا از ساعت15 تا حوالی افطار جشن پرشور و هیجان باشد.
چندساعت پیش از مراسم تصورمان این بود که هوای گرمی در انتظار بچه هاست، اما درست از همان لحظه های آغازین مراسم ورق برگشت، خنکای هوای ابری و حتی نم نم بارانی که گاه از آسمان فرود می آمد، نشان می داد که ابرهای آسمان به اراده الهی بر سر فرشتگانی تجمع کرده اند که به فضل خدا، دختران بصیر و مادران مجاهد عصر ظهور خواهند بود. بسیاری از این دختربچه ها انگار نه انگار که روزه داشتند؛ بی تفاوت به ضعف ناشی از گرسنگی و تشنگی، با پرچم های ایران که در دست داشتند، یک صدا می خواندند: «اینجا ایرانه، اینجا مردمش نمی بازن/ اینجـا ایرانه، دخترا ستاره می سازن...»

 

جثه‌های کوچک با اراده های بزرگ
بچه ها غرق تماشای مراسم و نمایش و... هستند. کمی سخت است آن ها را از فضای بانشاط مراسم دور کنیم.بعد از کمی انتظار، آناهیتا، دختر 9ساله مشهدی را دیدیم که مثل همه دوستانش با ذوق و شوق در این اجتماع شرکت کرده است؛ دانش آموزی که از طرف مدرسه به اجتماع روزه اولی های میدان شهدا آمده بود و تأکید داشت که از هفت سالگی تصمیم به روزه‌داری گرفته است، اما تا پیش از اینکه به سن تکلیف برسد، هربار که قصد داشته است کامل روزه بگیرد، پدر و مادرش مانع او می شدند تا تجربه او از ماه مبارک رمضان، محدود به همان روزه های کله گنجشکی اش باشد. این دخترک روزه اولی از نخستین تجربه روزه کامل این طور روایت می کرد: «خدا به من اعتماد کرده و مأموریت داده است تا مثل بزرگ ترها روزه ام را کامل بگیرم. خیلی منتظر امسال بودم. خیلی خوش حالم.» روایت این «اعتماد»، «مأموریت» یا «مسئولیت»، روایت همان تکلیفی است که امسال بر بسیاری از دختران و پسران نوجوان مشهدی واجب شده است تا اولین قدم در تکمیل شخصیت و پرورش هویتی باشد که در هر برهه از طول عمر، آن ها را در مسیر بندگی خدا به پیش ببرد.

 

آدم تا وقتی که عاشق نباشه...
سبز و سرخ و صورتی، رنگ های چادرهایشان را تشکیل می دهد. کلاس دومی و سومی اند. پیکرهای کوچک، اما اراده بزرگی دارند که در قلب های بزرگشان ریشه داشت و وقتی محمدحسین پویانفر سرود «آدم تا وقتی که عاشق نباشه/ با اشک شوق، چشمش تر نمی شه/ منم دعوت شدم، مهمون هستم/ برام حسی از این بهتر نمی شه و...» را با بچه ها هم خوانی می کرد و از آن ها می خواست که در آستانه افطار به امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) متوسل شوند، اشک هایشان جاری می شد، دست های کوچکشان را به آسمان بلند می کردند و با فریاد، «یاعلی(ع)» و «یا زهرا(س)» می گفتند.
شگفت زده می شدید اگر می دانستید بسیاری از دختربچه هایی که عصر دیروز در اجتماع روزه اولی ها شرکت کرده بودند، درمجموع و از ابتدا تا انتهای مراسم، بیش از چهار ساعت در عرصه میدان حضور داشته اند. چه از طرف مدرسه و چه همراه با خانواده، روزه اولی های مشهدی به معنای واقعی جشن تکلیف پرنشاطی را تجربه کردند. هم خوانی سرود، عروسک گردانی و اجرای زنده، محور برنامه هایی بود که این کودکان را دورهم جمع می کرد تا خاطره جشن تکلیف برایشان ماندگار و جاودانه رقم بخورد.
برنامه که به پایان رسید، دختربچه ها دسته دسته همراه با خانواده ها یا در جمع هم کلاسی هایشان، برنامه را ترک کردند. بسته های افطاری متبرک که در انتها میان روزه اولی ها توزیع شد، عطر و طعم متفاوتی به این خاطره بخشید، تا جایی که بسیاری به دعوت مادران و پدرانشان، کنار هم می ایستادند تا با فضاسازی میدان شهدا و بسته های افطاری ساده در دست، عکس یادگاری بگیرند؛ تصاویری که تا سال ها در گنجینه خاطراتشان باقی خواهد ماند و شروع دل نشینی در مسیر بندگی‎شان خواهد بود.

پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->