زنی که پرچم دار صلح و دانش بود

آزاده چشمه سنگی - نویسنده

یادی از فاطمه سیاح، نخستین استاد زن دانشگاه تهران که 76سال پیش در چنین روزی درگذشت
مــــیرزا محـــمـــدعـــلــــــی محـــلاتـــی کــــــه به سبب زنـــدگی پرفرازونشیب و سفـــرهای پرشمار، به حاجی سیاحی در تاریخ ایران شهرت داشت، عـــمــــــوی فاطمه سیاح بــــــود! نـــام خــــــانوادگی سیاح نیز پس از ازدواج با پســــــرعمــــــویش، به ضمیمه نام کوچکش آمد وگرنه او دختر میرزا جعفرخان رضازاده محلاتی بود. استاد زبان و ادبیات فارسی در مسکو که دست تقدیر با سفر به روسیه، او را ساکن آن آب و خاک کرده بود. 
فاطمه هم حاصل ازدواج میرزا جعفرخان با زنی آلمانی تبار بود که سال ها در روسیه زندگی کرده بود. فاطمه سیاح، مسکو متولد شد و عطشش به تحصیل را همچون پدر با سپری کردن سال های جوانی در دانشکده ادبیات اونیورسته مسکو سیراب کرد و این مسیر را تا اخذ درجه دکترا با ارائه رساله «آناتول فرانس در ادبیات فرانسه» ادامه داد. به تقویم خورشیدی، سال 1312 بود که انقلاب روسیه، فاطمه سیاح و پدرش را روانه ایران کرد. 
او در حالی به خاک آبا و اجدادی اش قدم می گذاشت که در قامت زنی تحصــــــیــــــل کرده، به پنج زبان روسی، فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و ایتالیایی مسلط بود. 
بنابراین سال های نخستِ حضور در ایران را با تدریس زبان فرانسوی و روسی پشت سرگذاشت تا اینکه در سال 1317، یعنی درست پنج سال پس از عزیمت به ایران، از سوی دانشگاه تهران به درجه دانشیاری رسید و در سال 1322 در مقام اولین بانوی ایرانی، به درجه استادی رسید! 
فاطمه سیاح، فعالیت های پژوهشی خود را در زمینه نقد ادبی، با نگارش مقالات برای نشریات فرهنگی آغاز کرد و رفته رفته به یکی از منتقدان ادبی نامدار در دهه20 خورشیدی تبدیل شد. تا آنجا که کرسی نقد ادبی و ادبیات تطبیقی را پایه گذاری کرد و چنان در این جایگاه با صلابت و آگاهی ظاهر شد که پس از درگذشت او، این کرسی به انحلال کشیده شد زیرا هیچ یک از مدعیان نقد ادبی در آن ایام، هم تراز با علم و نگاه نقادانه فاطمه سیاح به نظر نمی آمدند.
عمــــــده مـــقــــــالات او در ارتــــــبـــاط با نویسندگان برجسته ای چون بالزاک، داستایوفسکی و چخوف منتشر می شد و در باب رمان نویسی و مکاتب ادبی نیز، ناگفته های بسیار در چنته داشت. 
در حوزه آثار ایرانی هم با بررسی شاهنامه و کلام فردوسی، ادبیات تطبیقی را دستمایه مطالعات خود قرار داد و بعضا نظرات خود را با نیم نگاهی به آثار شرق شناسان تکمیل کرد.
 او علاوه بر آنکه عنوان دار نخستین استاد زن در دانشگاه های ایران است، سال 1315 با سفر به ژنو از طرف وزارت امور خارجه، در هفدهمین دوره جامعه ملل شرکت شرکت کرد و به این ترتیب اولین زنی ایرانی بود که برای یک مأموریت سیاسی به خارج از کشور سفر می کرد. سال 1326 نیز به نمایندگی از شورای زنان ایران به فرانسه سفر کرد تا در کنگره «زن و صلح» در پاریس حاضر شود. بدین گونه، نه تنها در زمینه های علمی آموزشی که در حوزه حمایت از حقوق زنان با تشکیل انجمن ها و انتشار نشریات ویژه زنان، در تلاش برای ارتقای سطح دانش و آگاهی آن ها بود.
 فاطمه سیاح که در طول سال های تدریس، موفق به پرورش استعدادهایی چون سیمین دانشور بود و از برجسته ترین چهره های زن ایران در قرن اخیر به شمار می آمد، سرانجام سیزدهم اسفند سال 1326 در حالی که چهل وپنج سال بیشتر نداشت، بر اثر بیماری قند و سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه ابن بابویه به خاک
 سپرده شد.

 

تقابل فاطمه سیاحی با احمد کسروی که رمان نویسی را افسانه بافی می خواند
نخستین بار که احمد کسروی در مجله پیمان، از رمان نویسی با تعابیر دروغ پردازی و افسانه بافی یاد کرد، تنها فاطمه سیاح بود که با مقاله «کیفیت رمان» در برابر احمد کسروی قرار گرفت. کسروی، نوشتن و خواندن رمان را تباهی عمر می دانست و رأی به پاره کردن و سوزاندن این قالب ادبی می داد. جز پاره ای آثار که در برانگیختن غرور ملی مؤثر بود. فاطمه سیاح، اما با ارائه مقاله کیفیت رمان، هنر را سوای تقلید از طبیعت می دانست و رسالت ادبیات را با قالب های گوناگون آن میسر می دید. به این مقاله بارها در مجامع ادبی توجه شد و در زمره جنجالی ترین موضوعات زمانه خود قرار گرفت.

پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->