آموزگارانِ الفبای زندگی

‌روایت‌هایی از معلمان شهرمان به بهانه روزی که به نامشان است

لاله‌سادات کوثری| این گزارش با دیگر‌گزارش‌ها فرق دارد. در آن نه از آمار و ارقام خبری هست، نه از فلان مسئول و فلان مدیر. جای‌جای حروف و واژه‌های این گزارش مقدس است. تقدسی ناب از جنس مردمانی که گاه یادشان می‌رود خودشان هم هستند؛ مردمانی باگذشت و فداکار که همه ما وجود پر‌برکتشان را در زندگی‌مان تجربه کرده‌ایم.
نوشتن از کسانی که خودشان الفبای زندگی هستند، لرزه به انگشتانم می‌اندازد، سه‌چهار‌باری تا انتهای خط عبارات را می‌نویسم و پاک می‌کنم؛ می‌نویسم و دوباره و سه‌باره پاک می‌کنم. شاید سخت‌ترین قسمت نگارش همین‌جاست؛ جایی که واژه‌ها هم در جای‌جای توصیفشان کم می‌آورند و کلمات هم برای روایت فداکاری‌شان در پیچ‌وخم خوبی‌ها گم می‌شوند؛ آن‌قدر گم و ناپیدا که دیگر نه می‌توان گفت و نه می‌توان نوشت. اعتراف می‌کنم که این بار انگشتانم در برابر قداست کلام معلم ناتوان شده‌اند. من در برابر این‌همه بزرگی هنوز هم همان دانش‌آموز کلاس اول ابتدایی هستم که در نخستین روز از مهرماه هیچ‌چیز نمی‌داند؛ نه می‌تواند بنویسد و نه می‌تواند بخواند؛ چه برسد به اینکه بخواهد حروف را معنا کند، کلمات را بر صفحه بیاورد و جملات را در وصف ایثار و مهربانی‌ معلمش بر صفحه نقش کند.
حالا قرار است در آستانه روزی که به نام مبارک معلم مزین شده است، روایت کنیم از میراث بزرگ‌زنان و بزرگ‌مردانی که اگر تلاش‌هایشان نبود، امروز این مرزوبوم نه پزشکی داشت که بیماران را درمان کند، نه مهندسی داشت که آباد کند و بسازد و نه گزارشگری داشت که اخبار را برای مردم گزارش کند. خرده‌روایت‌های ریزودرشت جامعه معلمان مشهد از معلم نمونه و شاعر و هنرمند گرفته تا نخبه و بازنشسته، امروز تحفه درویشی است به پیشگاه همه اساتید و معلمان این مرزوبوم که اصلی‌ترین عناصر محرک علم و دانش و درس بزرگ اخلاص و مردانگی هستند.

 

ادامه تدریس پس از 41 سال
منوچهر کلالی معلم بازنشسته‌ای است که با وجود اتمام دوره تعهد کاری، هنوز که هنوز است به عشق معلمی کار می‌کند. او که در کارنامه کاری خود 41‌سال خدمت را به ثبت رسانده است، این‌روزها در جمع دانش‌آموزان نخبه مقطع ابتدایی کار معلمی و مدیریت را بر عهده دارد.
این معلم باسابقه می‌گوید: حدود 41‌سال در آموزش‌و‌پرورش سابقه خدمت دارم. در سال‌های کاری‌ام رسته‌های مختلف شغلی (اعم از آموزگار، راهنمای آموزشی، هماهنگ‌کننده گروه‌های آموزشی، کارشناس مسئول آموزش ابتدایی و‌...) را بر عهده داشته‌ام، اما معتقدم در میان همه این پست‌ها، معلمی جایگاه دیگری دارد.
او که حدود پانزده سال سابقه مدیریت در مدارس را در کارنامه دارد، می‌افزاید: در برهه‌‌ای، سرگروه مدیران استان خراسان بودم. در همه رسته‌ها وقتی فردی با عنوان معلمی شغلش را انتخاب می‌کند، باز هم همه تلاشش رفع مشکلات و مسائل مربوط به دانش‌آموزان است. شاید به‌همین‌دلیل است که می‌گویند انتخاب شغل معلمی قبل از نگاه درآمدی برای فرد، علاقه و عشق ذاتی می‌طلبد.
این مدیر باسابقه از شیرینی‌های روزهای تدریس و معلمی می‌گوید: روزی در یکی از خیابان‌های مشهد با خانواده در حال عبور بودیم که یک‌باره خانمی جوان مقابلم قرار گرفت. او در کلاس‌های هوش و خلاقیت من شرکت کرده و دانشجوی پزشکی بود. هیچ‌چیز برای یک معلم شیرین‌تر از این نیست که دانش‌آموزانش را در مدارج بالای عملی و تحصیلی ببیند.
دانش‌آموزان این مدیر باسابقه این روزها آموزش علمی را اولویت زندگی‌شان قرار داده‌اند. کلالی در توضیح این موضوع بیان می‌کند: در سال گذشته از مجموع 124‌داوطلب مدرسه ما برای آزمون ورودی به تیزهوشان هشتاد نفر در مدارس سمپاد پذیرش و حدود 52 نفر هم در آزمون ورودی دبستان انرژی اتمی قبول شدند. در آزمون جهانی «ساسمو» دانش‌آموزان ما همواره دارای رتبه‌های درخشان هستند. سال قبل یکی از دانش‌آموزان ما در دو تورنمنت رتبه اول را کسب کرد و این موارد برای من از تجارب لذت‌بخش‌ کار معلمی‌اند.

 

ریاضی  و درس زندگی
محمدعلی سلطانی با 31‌سال سابقه خدمت، جزو معلمان نخبه مشهد است. او که رشته تحصیلی مقطع ارشدش ریاضی (گرایش آنالیز) بوده تاکنون دوره‌های مختلف علمی و پژوهشی را گذرانده است.
او که تقریبا همه سال‌های تدریسش را در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی مشغول فعالیت بوده است، می‌گوید: کارکردن در مدارس تیزهوشان را به‌این‌دلیل دوست داشتم که در این مدارس مدام باید علم ریاضی خود را به‌روز می‌کردم. دانش‌آموزان در این مدارس مدام در المپیادهای کشوری و استانی شرکت می‌کردند و پرسش‌های دانش‌آموزان من همیشه محدود به کتاب‌درسی نبود.
این معلم نخبه که چند‌سالی را هم برای آموزش در خارج از کشور گذرانده است، می‌گوید هیچ‌گاه حتی به زندگی در خارج از کشور و مهاجرت فکر هم نکرده‌ام.
او می‌گوید: اگرچه در استخدام آموزش‌وپرورش ناحیه‌5 بودم، ولی همواره در سایر نواحی مأمور می‌شدم. دانش‌آموزان مدارس سمپاد همواره باعث پیشرفت من می‌شدند و این‌چنین بود که من هیچ‌سالی (تا سی‌امین سال تدریس) بدون‌مطالعه وارد کلاس درس نمی‌شدم.
او می‌افزاید: بنده با افتخار دبیری را جزو رشته‌های اول انتخاب دانشگاه زدم و اگر به گذشته برگردم، باز هم دبیری ریاضی را انتخاب می‌کنم. شغلم مرا اغنا می‌کند و این بزرگ‌ترین موهبت خداوند است.
از آقای سلطانی می‌پرسم ریاضی چه کمکی به زندگی ما می‌کند؟ او در پاسخ می‌گوید: مطابق تعریف انجمن ریاضی کشورهای پیشرفته، علم ریاضی چشم‌اندازی دارد که در بندهای اول آن، تربیت انسان برای زندگی جزو اهدافش ذکر شده است. در حقیقت هدف ما از تدریس ریاضی به‌عنوان‌مثال حل یک معادله نیست. همین که دانش‌آموز با ریاضی یاد می‌گیرد در فرایند حل مسئله قرار گیرد و گاهی شکست را بپذیرد، در‌حقیقت مهم‌ترین درس ریاضی است. اولیا بدانند قرار نیست همه دانش‌آموزان ما ریاضی‌دان شوند؛ قرار است باتجربه درس ریاضی، درس زندگی بیاموزند.
او ادامه می‌دهد: من سه سال برای آموزش در خارج از کشور بودم، در آنجا موقعیتی بود که باید با تعدادی از دانش‌آموزان در ارتباط قرار می‌گرفتم، تجربه من از آن مراوده علمی با دانش‌آموزان سراسر دنیا جالب بود که فرد با علم ریاضی می‌توانست به موضوعاتی از قبیل ریاضیات مالی، تئوری اعداد و ریاضیات ژنتیک هم دست یابد.

 

معلم نابینای شاعر
موسی عصمتی حدود بیست سال است که در مدرسه ویژه نابینایان در مشهد دبیر ادبیات است. او که در این سال‌ها سه کتاب با عناوین بی‌چشمداشت، بریل‌های ناگزیر و سمرقند را به چاپ رسانده است، از یک دوره خاص در مسیر زندگی‌اش سخن به میان می‌آورد که در حقیقت زندگی‌اش را دگرگون کرده است.
او می‌گوید: در سال1365 در مدرسه عادی درس می‌خواندم، اما در سال پنجم ابتدایی بر اثر بیماری مننژیت بینایی‌ام را از دست دادم و بعد از چند سال خانه‌نشینی، راهی مدرسه نابینایان شدم.
عصمتی معلمی را فراتر از یک شغل می‌داند و می‌گوید: معلمی یک روش و یک هنر برای آموزش و انتقال تجربه است. حدود 23‌سال است که به آموزش‌وپرورش استثنایی مشهد وارد شده‌ام و اکنون یک معلم پنجاه‌ساله‌ام. در این سال‌ها نه‌تنها من، بلکه همه معلمان، عمر و جوانی‌شان را برای پرورش افکار و تربیت انسان‌ها می‌گذارند و من معتقدم این اتفاق یک موهبت الهی است.
عصمتی جذاب‌ترین خاطره یک معلم را این‌طور روایت می‌کند: اینکه زمانی دانش‌آموز خود را در موقعیت و جایگاه مناسبی می‌بینیم، در‌حقیقت بزرگ‌ترین هدیه برای ماست. وقتی تعدادی از دانش‌آموزان معلولم را می‌بینم که همکار من شده‌اند، برای من حس غرور و افتخار دارد.

 

تدریس ادبیات با مشاعره
مریم عیدی‌زاده معلم هنرمند و جوان دهه‌شصتی است. او که در کارنامه کاری خود علاوه بر حرفه معلمی، تدریس کاریکاتور و آموزش طراحی رنگ‌روغن را دارد، این روزها در کنار نوزده سال کار معلمی، هنرهای دیگری چون ویترای، اکریلیک، پتینه، نقاشی با خودکار و مدادرنگی را دنبال و همه‌ساله در نمایشگاه‌های مختلف هنری شرکت می‌کند.
این معلم جوان و هنرمند می‌گوید: اکنون دبیر ادبیات فارسی هستم، اما در مقطع ارشد، رشته مشاوره خانواده را برای ادامه‌تحصیل انتخاب کردم؛ زیرا به نظر من یک معلم باید در وهله اول مشاور خوبی باشد و بتواند با دانش‌آموزان رابطه خوبی برقرار کند.
عیدی‌زاده بیان می‌کند: روش ویژه من در کلاس درس برای تدریس ادبیات استفاده از زبان مشاعره است. در حقیقت از همان ابتدا تدریس ادبیات فارسی در کلاس را با زبان مشاعره و داستان‌های کهن فارسی کلید زدم.
اما چه می‌شود که معلم ادبیات فارسی هنرمند می‌شود؟ او در‌این‌باره تأکید می‌کند: در کنار ادبیات از بچگی با هنر سروکار داشتم. سال‌ها در زمینه‌های مختلف هنری نمایشگاه داشتم. معتقدم هنر در زمینه تدریس ادبیات برای من خیلی کمک‌کننده بوده است. از دانش‌آموزان می‌خواستم حکایت‌ها و داستان‌های ادبی را به‌صورت نقاشی ارائه بدهند.

 

تدریس به کودکان بستری 
برای یک مادر چیزی دردناک‌تر از این نیست که فرزندش به بیماری مبتلا شود و در دوره‌های متعدد و چندین‌ماهه درمان علاوه بر تحمل رنج بیماری از درس و مدرسه و آموزش عقب بماند، اما این دغدغه این‌روزها برای مادران این بیماران در بیمارستان اکبر با ایثار و فداکاری الهه دادمحمدی برطرف شده است. پنجشنبه هر هفته موعد قرار خانم دادمحمدی با دانش‌آموزانش در بیمارستان اکبر است.
او که همه روزهای تعطیلی‌اش را به‌صورت رایگان و برای رضای خدا به تدریس مشغول است، می‌گوید: روزانه بین هشت تا دوازده دانش‌آموز سرکلاس درسم در بیمارستان حاضر می‌شوند. برای دانش‌آموزان پایه اول تا ششم ابتدایی تدریس می‌کنم؛ چون ممکن است بیمار از چند روز تا چند ماه نتواند به کلاس درس برود. او در ارتباط با روش تدریس خود برای دانش‌آموزان بیمار نیز توضیح می‌دهد: روش تدریس من برای این دانش‌آموزان تدریس با اوریگامی است؛ زیرا اوریگامی برای بچه‌ها جذاب است. تهیه اوریگامی حیوانات، به‌ویژه برای تدریس علوم بسیار مؤثر است. این کار علاوه بر تدریس علوم می‌تواند نقاشی و هنر و ادبیات و تدریس فارسی را به همراه داشته باشد. او می‌افزاید: شاید تاکنون به بیش از پانصد دانش‌آموز بیمار تدریس کرده‌ام. سایر روزهای هفته در مدرسه همراه سایر دانش‌آموزان هستم. از نظر من تدریس برای دانش‌آموزان بیمار لطف الهی است.

 

خلاقیت در تدریس
پشت در کلاس پنجم5 هستم. از صدای معلم کاملا هویداست که این ساعت، زنگ ریاضی است. یکی «خانم‌خانم» می‌کند، آن یکی می‌گوید «‌اجازه متوجه نشدم» و دیگری مزه‌ای می‌پراند و کلاس منفجر می‌شود؛ اما نفیسه دولتیان (که به‌گواه اولیا و البته لوح‌های افتخار متعددش از سوی متولیان آموزش‌و‌پرورش ناحیه‌4 و 6 مشهد جزو معلمان نمونه معرفی شده است) با آرامش همیشگی‌اش کلاس را جمع‌وجور می‌کند و با عشق تدریس را ادامه می‌دهد. خانم دولتیان که باوجود موقعیت تدریس در دانشگاه، باز هم تدریس برای دانش‌آموزان -آن هم مقطع ابتدایی- را برگزیده است، با ورود ما به کلاس اجازه می‌خواهد مبحث درسی را تمام کند و سپس وارد گفت‌وگو شویم.
او به یک دغدغه همیشگی‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: از سال1391 که به‌طور رسمی تدریس را آغاز کردم تا همین امروز مباحث درس ریاضی دست‌کم در پایه پنجم تغییری نداشته است. او ادامه می‌دهد: یک سؤال در کتاب ریاضی هست که با 5‌میلیون تومان چه می‌توان خرید؟ در سال1391 با پاسخ به این سؤال در حقیقت می‌توانستیم یک پراید بخریم. این عدد برای امسال شاید خرید یک جفت کیف وکفش و لباس باشد و این در حالی است که محتوای آموزشی کتاب ما از آن سال تاکنون هنوز تغییر نکرده است.
دولتیان بیان می‌کند: پیشنهاد من تغییر محتوای کتاب‌درسی متناسب با علم و شرایط روز است. اگر این کار سخت است، حداقل آموزش‌وپرورش به معلمان سرفصل ارائه کند و کار را به معلمان بسپارد. این درست نیست که از بالا یک کتاب آموزشی برای کل کشور نسخه شود. اگر قرار است رشدی اتفاق بیفتد، باید محتوای دروس با استاندارد تغییر کند.
اما چه می‌شود که دولتیان معلم نمونه می‌شود؟ او که مهم‌ترین رمز موفقیت آموزشی خود را در آموزش مداوم و علم‌آموزی در دوره‌های مختلف می‌داند، می‌گوید: مهم‌ترین دلیل موفقیت من در تدریس ریاضی دوره ابتدایی استفاده از مدل خلاقیت در روش تدریس است. شاید بتوان گفت فنلاند در میان کشورهای دنیا نمونه موفقی از مدل آموزش در مدارس است. با تلاش و حمایت‌های متولیان آموزشی توانستم در دوره آموزشی خانم «ایوا پنتیلا» از کشور فنلاند شرکت کنم و نتایج آن را در مدل تدریس خود پیاده کنم.
دولتیان که تا امروز شاید توانسته باشد به بیش از هزار دانش‌آموز با استفاده از مدل خلاقیت تدریس کند، می‌گوید: ریاضی تنها حل یک معادله نیست. بیشتر بچه‌های کلاس‌های من به گفته خودشان از ریاضی، ادب، سخت‌کوشی، ضرب‌المثل و خلاقیت را یاد گرفته‌اند.

پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->