فرخد| امروز به روایت تاریخ روزی است که آقا محمدخان قاجار دست به قتلعام کرمانیها زد و 20هزار جفت چشم از مردان این شهر را کور کرد. از روایتهایی که ثبت شده است چنین بر میآید که این جنایت، 27خرداد 1173خورشیدی رخ داده است. ماجرای این جنایت تاریخی از آنجا شروع شد که کرمانیها به لطفعلیخان، آخرین شاه خاندان زند که گرفتار خیانت مقامات دولتی و نیز حملات خان قاجار شده بود، پناه دادند.
شهر در ماه اردیبهشت موردحمله قرار گرفت و پس از هفتهها زدوخورد به محاصره سپاه قاجار درآمد و در این شرایط نیز تا نیمه خرداد مقاومت کرد. بیشتر مورخان تأیید کردهاند که سقوط کرمان در نتیجه خیانت نگهبان یکی از دروازههای شهر رخ داده است.مکتوبات تاریخی میگویند پس از فرار لطفعلیخان که خود را یکروزه به بم رسانده بود، شهر کرمان تصرف شد و خان قاجار به جرم این خیانت، دستور بیرون آوردن چشم 20هزار مرد کرمانی و قتل 4هزار تن دیگر و تخریب شهر را صادر کرد و پس از کور کردن خان زند که در ارگ بم دستگیر شده بودند، رهسپار شیراز شد که «ابراهیم خان»، کلانتر شیراز، از در دوستی با او درآمد و شهر را تسلیم او کرد. اما دلیل کینه آغامحمدخان از حکومت زندیه چه بود؟ او پسر محمدحسنخان، رئیس ایل مغولتبار قاجار (که در منطقه گرگان بهسر میبردند) بود. عادلشاهافشار (بازمانده نادرشاه) که در خراسان جلوس شاهی داشت، محمدحسنخان را زمانی که آغامحمدخان ششساله بود، کشت و پسر اورا هم مقطوعالنسل کرد تا بعدها گردنکش نشود، فرزند نیاورد و دودمان نسازد.
از همین زمان این خان کوچک را آغامحمدخان (محمدخان اخته) نامیدهاند. او از بیستسالگی در شیراز و عملا گروگان کریمخان زند بود که با خواهر او ازدواج کرده بود.کریمخان زند زمانی که آغامحمدخان 36ساله بود درگذشت. پس او از شیراز فرار کرد و به گرگان (استرآباد) رفت و به ایل خود پیوست و همین که ایران گرفتار کشمکش امیران و شاهزادگانی شد که هریک داعیه سروری داشتند، از فرصت استفاده کرد. او نخست انتقام خون پدرش را از افشاریه گرفت و در تعقیب لطفعلیخان زند (آخرین شاه زندیه) به کرمان تاخت و با دستگیرکردن لطفعلیخان و کور کردن او، شیراز (پایتخت زندیه) را تصرف کرد. آغامحمدخان چون مقاومت دیگری در برابرش نبود و قدرت بلامنازع کشور شده بود، به شمال ایران بازگشت و در شهر ساری خود را پادشاه خواند و نزدیک به دو سال بعد دستگاه حکومتی خود را به تهران -که کریمخان در آنجا کاخی ساخته بود- منتقل کرد. او سپس ساختمان این کاخ را که اکنون کاخ گلستان خوانده میشود تکمیل و حوالی سال 1175خورشیدی در آنجا تاجگذاری کرد.
او را مردی سفاک و پرعقده توصیف کردهاند که از خونریزی خودداری نمیکرد؛ در تهران بود که شنید تزار روس به دربند قفقاز نیروی نظامی فرستاده و حاکم گرجستان (که قبلا منطقهای وابسته به ایران بود) خود را تحتالحمایه تزار قرار داده است که به قفقاز رفت و تفلیس را ویران و کشتار کرد. وی در سر راه بازگشت، خرداد 1175 در دژ شوشی در قرهباغ به دست نوکرانش کشته شد.
روایت شده که آغامحمدخان علاقهای ویژه به خربزه داشته است. روزی یکی از پیشخدمتهای او گوشهای از خربزهای را که برای پادشاه آماده شده بود، میخورد و پیشخدمت دیگر که متوجه قضیه میشود، اعتراض میکند و سومی که خود را در معرض خطر انتقام آغامحمدخان میبیند، ماوقع را به او اطلاع میدهد و پادشاه تصمیم به کشتن هر سه میگیرد ولی چون شب جمعه بوده است، میگوید که اعدام سه نوکر به شنبه موکول شود. ولی دستور بازداشت آنان را برای آن شب نمیدهد. سه نوکر که مرگ خود را قطعی میبینند همدست میشوند و همان شب آغامحمدخان را به قتل میرسانند.