علی باقریان| مراسم بزرگداشت مهدی اخوان ثالث، هم زمان با سی وپنجمین سالگرد درگذشت این شاعر، عصر دیروز، در جوار مقبره او برگزار شد. در این مراسم که به همت حوزه هنری انقلاب اسلامی و چند سازمان دیگر شکل گرفته بود، جمعی از شاعران در حضور علاقه مندان به شعرخوانی پرداختند و هنرمندانی از عرصه موسیقی و نقاشی و خوش نویسی نیز هنرنمایی کردند. همچنین، برخی دیگر از اهل ادب و مسئولان دقایقی سخن گفتند که در ادامه گزیده ای از آن ها را می خوانید.
محمد نیک، شاعر پیشکسوت:
اخوان نیما را جاودانه کرد
قبل انقلاب بود. خراسان بزرگ بود و پایتخت. غزل پایتخت در انحصار شهریار بود. ما از استان خراسان یک صادرات ادبی داشتیم. عماد خراسانی از مشهد، از خراسان بزرگ، محور شعر و ادبیات ایران، به پایتخت رفت. شعرش پهلو می زد به شعر استاد شهریار، و کم کم روزنامه های «اطلاعات هفتگی» و «روشنفکر» و رادیووتلویزیون و «گل های رنگارنگ» و «یک شاخه گل»، همه در انحصار غزل های عماد خراسانی قرار گرفتند. دیگر، موسیقی ایران، آن زمان ها، در انحصار اکبر گلپایگانی بود، مرد حنجره طلایی آواز ایران، و ایرج. و باز ما از خراسان بزرگ یک صادرات داشتیم: استاد محمدرضا شجریان. وقتی که شجریان رفت تهران، خیلی مریدها پیدا کرد. آن مریدها که با این صدا و با این موسیقی اصیل و سنتی آشنا شدند، کمی فاصله گرفتند از گلپا و ایرج. باز، در همان زمان ها، تمام شعر نو در انحصار نیما بود، در تهران. از مشهد، عزیزمان، شادروان مهدی اخوان ثالث، به تهران که رفت، باعث شد سبک نیما نزد همه شناخته بشود. خودش هم پایه گذار سبکی شد. او نیما و سبک خودش را جاودانه کرد.
غلامعباس ساعی، شاعر و منتقد:
به نثرهای اخوان چندان نپرداخته اند
درباره اخوان از منظرها و چشم اندازهای متفاوت صحبت کرده اند. من هم می خواهم چند دقیقه ای درباره اخوان صحبت کنم، اما -بر خلاف معمول- نه از شعر اخوان، که از نثر اخوان. اخوان را همه به عنوان شاعری بزرگ می شناسیم، که به حق شاعری بزرگ هم هست، از سلسله جنبان های ادب و شعر معاصر است. در این تردیدی نیست. اما درباره نثر و پژوهش های ادبی او آن طور که بایدوشاید حق مطلب ادا نشده است. اخوان، علاوه بر اینکه چند داستان دارد -داستان های قابل اعتنایی که بعضی از آن ها متوجه نوجوانان است- مقالات بسیار ارزشمندی هم دارد، و دو کتاب بسیار مهم. یکی از این کتاب ها «بدعت ها و بدایع نیما یوشیج» است و دیگری «عطا و لقای نیما یوشیج». می دانید که در حوالی سال۱۳۰۰ نیما، با انتشار «افسانه»، تحولی بزرگ در شعر معاصر پدید آورد؛ به نوعی که اگر رودکی را پدر شعر فارسی می شناسیم، نیما را پدر شعر نو می شناسیم. ولی اگر بزرگانی مثل اخوان نبودند و کتاب هایی مثل «عطا و لقای نیما یوشیج» و «بدعت ها و بدایع نیما یوشیج» نبود، شاید نیما آن گونه که هست به جامعه ادبی معرفی نمی شد و پیشنهاد ارزنده او آن طور که امروز فراگیر شده است، فراگیر نمی شد. بنابراین، اخوان حق بزرگی به گردن ادبیات معاصر دارد با انتشار این دو مجموعه گران سنگ. ازجمله، در کتاب «بدعت ها و بدایع نیما یوشیج»، مقاله ای دارد این بزرگوار با عنوان «نوعی وزن در شعر فارسی» که من فکر می کنم عزیزانی که در حوزه شعر فعالیت می کنند، شعر می نویسند، شعر می گویند، مخصوصا شعر نیمایی، خواندن این مقاله برایشان -اصطلاحا- از نان شب هم واجب تر است. باید این مقاله را بخوانند؛ هم به شعر نیما، پیشنهاد نیما وقوف پیدا کنند و هم برای ادامه کار خودشان آن ظرافت ها و حساسیت هایی را که اخوان دیده در شعر نیما و تصویر کرده و تعبیر کرده بشناسند.
مجید عسکری، رئیس حوزه هنری خراسان رضوی:
بقای نام ایران حاصل کار فردوسی ها و اخوان هاست
ما در مکانی هستیم که آرامگاه فردوسی بزرگوار است؛ کسی که اگر «شاهنامه» او نبود، شاید جغرافیایی فرهنگی به نام ایران، ملیتی به نام ایران، فرهنگی به نام ایران به سختی می بود. و در ادامه او، بزرگانی همچون اخوان ها هم، اگر نبودند، شاید زبان فارسی -که بزرگ ترین مفهوم ما ایرانی هاست- نبود. ما در دوره ای هستیم که با همه تلاش هایی که در سطح جهانی دارد اتفاق می افتد تا دوباره این مفهوم زمین بخورد، به لطف خداوند، در چند ماه اخیر، با هم بستگی، با دور هم جمع شدن ملت ایران، دوباره این آمال و آرزوها شکست خورد. ما، از همه طیف ها و رنگ ها، حول مفهوم «ایران»، حول مفهوم «ملیت»، حول مفهوم «وطن دوستی» جمع شدیم. اما آن نکته ای که خیلی مهم است و امروز به نظرم باید به آن دقت بکنیم، این است که اگر امروز از ایران نام می بریم، این حاصل آثار هنرمندانی چون فردوسی و حافظ و سعدی و، در دوره معاصر، اخوان و دیگرشاعران و ادیبان بزرگ است و این نشان می دهد ارزش کار هنرمندان عزیزی که در این جمع هستند، چقدر زیاد است. شاید صد سال دیگر دوباره جمعی دیگر، در همین مکان یا مکان های دیگری، بنشینند و بگویند فلان شعر، فلان اثر، فلان رمان، فلان فیلم باعث شد که در یک مقطع تاریخی چالش های ایران اسلامی حل شود.