واقعه شهریور1320 در اواخر جنگ جهانی دوم و حضور ارتش روسیه در خراسان و شهر مشهد، جز پیامدهای سیاسیتاریخی، تأثیرات و یادگارهایی هم در کالبد شهر و ذهنیت و فرهنگ مردم مشهد، باقی گذاشت. ازجمله اینها ورود اصطلاحاتی به زبان مردم کوچه و بازار است که بسیاری از آنها تا هنوز هم بر جای ماندهاند و مورد استفاده قرار میگیرند. اصطلاح «فلکه» یکی از آنهاست.
مهدی سیدی مشهدیپژوه درباره چگونگی ورود اصطلاح فلکه به زبان فارسی میگوید: «سربازان و افسران روس که میدانستند برای مدت زیادی در شهر باقی میمانند، تلاش کردند امکاناتی برای زندگی غیرنظامی خود فراهم کنند و سبزیکاری یکی از آنها بود. آنها برای این کار، ابتدا گل و گیاه چند میدان را کندند و در آن برای خود گوجهفرنگی و بادمجان و سبزیجات کاشتند. در گام دوم چون ثمردادن این محصولات به آب نیاز داشت، آنان در دو جای مشهد، چاه کندند و با موتور بخار و پمپ، آب بیرون کشیدند. روسها همچنین شیر و فلکهای هم برای برداشت آب در این میدانها نصب کردند که یکی از این دو چاه در جلو هنگ پیاده مشهد و دیگری در میدان فردوسی خیابان تهران قرار گرفته بود که سقاهای مشهدی هم از آن برای خانههای مردم آب میبردند؛ به همین دلیل آن میدان بهمرور درمیان مردم به «فلکه آب» شهره شد؛ ظاهرا از این به بعد است که مشهدیها به بعضی میدانهای دیگر هم فلکه گفتهاند و این اصطلاح رفتهرفته رایج میشود. البته این اصطلاح در شهرهای دیگر ایران هم رواج داشته و به احتمال زیاد برگرفته از همین قصه بوده است؛ یعنی در آنجا هم فلکه آبی بوده که بعدها سبب شده مردم از این کلمه بهجای میدان استفاده کنند؛ کما اینکه در فلکه تهرانپارس چنین بوده است.»
دکتر علی شریعتی در کتاب «راهنمای خراسان» در معرفی خیابان تهران مشهد، از اصطلاح «فلکه» بسیار استفاده کرده و نوشته است: «خیابان تهران را از این جهت که به جاده تهران متصل میشد، به این نام میخواندند. اکنون نیز زواری که از تهران-شاهرود به مشهد میآیند، از این خیابان وارد میشوند. ابتدای این خیابان «گلختمی» نام داشته که اکنون بیشتر به فلکه برق معروف است؛ زیرا کارخانه برق خسروی که متعلق به شهرداری است، در اینجا واقع است. در میانه و ابتدا و انتهای خیابان تهران که به فلکه جنوبی آستانه متصل میشود، فلکه دیگری است مشهور به فلکه آب که قبل از لولهکشی شهر در وسط آن چاه عمیقی حفر کرده بودند. گاراژها، اتوسرویسها، اوراقفروشیها و جوشکاری و آهنگری مربوطبه اتومبیل در مشهد بیشتر در نیمه اول خیابان تهران جمع شده است؛ زیرا چنانچه گفتیم این خیابان، نخستین و آخرین خیابان ورود به مشهد و خروج از آن بوده است.»
علاوهبر اصطلاح فلکه، تقریبا از همان زمان حضور روسها در مشهد، اصطلاح «میلان» نیز برای خیابانهای شطرنجی منظم رایج شده است. اینکه دقیقا نام میلان، نخستینبار در کجای مشهد پیدا شده، معلوم نیست اما قطعا در قرن 14خورشیدی و پس از سال1313 بوده است؛ زیرا این اصطلاح در کتاب «مشهد به گزارش مکتب شاپور» که در این سال نگارش شده است، یافت نمیشود.
در لغتنامهها برای واژه میلان، چند معنی آمده است که یکی از آنها این است: «در گویش مردم مشهد به خیابان کوچک و مسکونی اطلاق میشود که از طرفین خیابان اصلی منشعب میگردد؛ این خیابان معمولا مستقیم، ماشینرو و مسکونی است و کاملا با کوی و کوچه متفاوت است.» به گفته مهدی سیدی، ظاهرا کلمه میلان از شهر قوچان به مشهد آمده است؛ چون نخستینبار پس از آنکه شهر قدیم قوچان دراثر زلزله سال1270 خورشیدی ویران شد و مهندسان روسی، شهر جدید قوچان را در جوار آن، براساس نقشه شهر عشقآباد ساختند، نام میلان را بر خیابانهای شطرنجی اصلی و فرعی آن نهادند. درنتیجه احتمال میرود که اولینبار در اراضی سرده و سعدآباد (تختی فعلی) که از سال1316خورشیدی به بعد خانهسازی شدهاند، اصطلاح میلان نیز رایج شده باشد. بهویژه در حدفاصل فلکه سعدآباد تا چهارراه میدانبار که خانه یکی از رؤسای امنیه و نظمیه سابق قوچان و شهردار بعدی شهر مشهد، یعنی «کاشفالملک» در آن قرار داشته است.
سیدی میگوید: کاشفالملک که معاون بلدیه مشهد شده بود، اصطلاحاتی را که از زمان ساخت شهر قوچان از مهندسان روسی آموخته بود، به مشهد آورد. ظاهرا اطلاعات او از شهرسازی دقیق و کامل نبوده است. کلمه میلان هم از همان زمان در مشهد رایج و مصطلح شد. محلههای سعدی، جنت، آبکوه، سیمتری اول و دوم احمدآباد و کوی طلاب، جزو نخستین محلههایی بودند که با نقشههای مدرن روسی و بهصورت شطرنجی طراحی شدند و بنای آنها در مشهد نهاده شد .سیدی میگوید: جالب است بدانید که واژه «میلان» بعدها و به تقلید از مشهد، به دیگر شهرهای خراسان مانند کاشمر و فردوس، سرایت کرد.