او رفت اما کلماتش ماند

برای حسین پورحسین، روزنامه‌نگار و مؤلف کتاب «صد سال سینما در مشهد»

هما سعادتمند -  شهریور سال گذشته بود که طبق قراری از پیش تعیین شده به روزنامه آمد. گرچه موهایش به برف نشسته بودند اما سیمایی جوان‌تر از سنِ سجلی‌اش داشت. پشت صندلی که جابه‌جا شد، گفت: من با شهرآرا خیلی کار کردم، توی صفحه ادب و هنر. و بعد صفحه یک روزنامه قدیمی را از جیبش بیرون آورد. سطرهایی از خبر انتشار هفته‌نامه شهرآرا در سال 1372 را خواند و آن را با جمله: اولین خبر انتشار این روزنامه را من توی قدس نوشتم. کامل کرد. آن روز اما برای روزنامه‌نگار بودن و سال‌ها قلم زدنش در وادی خبر و گزارش به سراغش نرفته بودیم که او یادگاری ماندگارتر داشت؛ جمع‌آوری تاریخچه ورود سینما و ساخت سینماها در مشهد، هنری بود که تنها از او بر می‌آمد. او که عشق به سینما و سال‌ها فعالیتش در این حوزه را در داشتن چند عنوان مانند«معاونت امور سینمایی بنیاد مستضعفان و جانبازان» یا «مؤسس نخستین سینمای پس از انقلاب در مشهد» بودن، خلاصه نکرده و تلاش کرده بود تا یک قرن شکوه هنر هفتم را پیش از آنکه از حافظه کوچه و خیابان‌های مشهد قدیم و مردمش حذف شود، حفظ کند. ماحصل این فعالیت که خودش آن را «20سال عرق ریختن و آواره کوچه‌های ارگ بودن» توصیف می‌کرد، حالا کتابی‌است با عنوان «صدسال سینما در مشهد». صفحاتی که قصه جمع‌‎آوری‌اش را این‌طور کلمه کرد: «قصه این کتاب بر می‌گردد به سال 1347. آن روزها من در تهران خبرنگار روزنامه اطلاعات بودم و گاهی هم با نشریات هفتگی از جمله «هفته‌نامه ستاره سینما» همکاری می‌کردم. صفحه‌ای داشتند به نام «رویدادها» که در آن آخرین اتفاق‌های سینمایی چاپ می‌شد. یک روز خبر دادند که قرار است در مشهد سینمایی افتتاح شود. همین سینما دیاموند(پردیس هویزه) بود که اوایل «الماس» صدایش می‌‍زدند. چون مشهدی بودم این مأموریت را به من دادند. به خاطر دارم با یک ضبط ریلی بزرگِ سنگین که مال روزنامه بود و ما با آن صداها را ضبط می‌کردیم، راهی مشهد شدم. وقتی رسیدم نمی‌دانستم سینما الماس کجاست چون تا آن روز همه سینماهای مشهد را توی خیابان ارگ می‌ساختند و این اولین سینمایی بود که داشت خارج از این محدوده افتتاح می‌شد. پرس‌‌وجو که کردم، فهمیدم مؤسس این سینما «وارتان دانیال پطروسیان» است. یعنی همان کسی که پیش از این سینما «کریستال» و «متروپل» را هم ساخته بود و مدیریتشان را به عهده داشت. من وارتان پطروسیان را ندیده بودم اما می‌دانستم که می‌شود او را در سینما کریستال پیدا کرد. برای همین خودم را به خیابان ارگ رساندم. وقتی می‌خواستم وارد سینما شوم،‎‌‌کنترل‌چی دم در که بلیت‌ها را پاره می‌کرد، جلوی راهم را گرفت و اصرار کرد که حتما باید برای ورود، بلیت بخرم. آن ضبط ریلی را بالا گرفتم و گفتم، ببین من خبرنگارم، از تهران آمده‌ام و باید حتما ایشان را ببینم. قبول نکرد و بحث ما بالا گرفت. در همین حین یک لحظه چشمم افتاد به آقای شیک‌پوش موقری که روی پله‌های داخلی سینما ایستاده و با لبخند تماشایم می‌کرد. اشاره کرد که داخل بروم و گفت: «وارتان منم.» چند دقیقه بعد توی دفترش بودیم. کمی از سینما الماس گفت و اینکه در خیابان دانشگاه قرار دارد ولی تأکید کرد که هیچ مسئولیتی در آنجا ندارد و نمی‌تواند درباره آن چیزی بگوید. مکثی کرد و ادامه داد: اما اگر بخواهید هر چه درباره گذشته سینماهای مشهد می‌دانم را به شما می‌گویم. همین جمله او جرقه‌ای در ذهنم روشن کرد تا پای صحبتش بنشینم و از تاریخچه  نخستین سینماها و سینماگران مشهدی سر در بیاورم. حرف‌های آن روز وارتان تاریخ مستندی بود که تا پیش از آن از زبان هیچ کسی نشنیده بودم. پطروسیان، آن روز برایم تعریف کرد که پدرش روزگاری در خیابان ارگ، کمپانی خشکبار داشته و  چون این محله، کانون نخستین سینماهای شهر بوده او طی آمد‌و‌شدهایش به اینجا، جذب سینما می‌شود و بعدها از پایتخت، امتیاز یک نمایندگی فیلم می‌گیرد و نخستین فیلم‌ها را به مشهد می‌آورد.
به یاد دارم تا اینجای مصاحبه هنوز دکمه روشن آن ضبط ریلی را نزده بودم. انگشتم را که روی دکمه فشار دادم، پرسیدم: «اولین سینما کجا بود؟» و از اینجا پژوهش من درباره تاریخ سینماهای شهرم آغاز شد. بعد از آن 20 سال تمام در کتاب‌ها و جراید پی تاریخ فیلم در ایران گشتم و پای صحبت سینما‌روهای ارگ و سینماگرانش نشستم. 20سال توی کوچه‌های ارگ مشهد قدیم قدم زدم و آن ضبط سنگین را روی دست به این طرف و آن طرف بردم تا بالأخره توانستم کتابی با اطلاعات جامع و موثق منتشر کنم که تاریخ یک قرن سینمای مشهد را در 300 صفحه پیش چشم خوانندگان
می‌گذارد.»
دیروز30آبان حسین‌پورحسین رفت. آن هم درست در روزی که طبق تقویم، اولین فیلم ناطق ایران (دختر لر) روی پرده رفته بود تا بگوید، همه می‌روند اما کلمات می‌مانند. مثل حسین پورحسین که در 72 سالگی رفت اما کلماتش تا سال‌ها و قرن‌ها باقی می‌ماند و ماندگارند.

 

مرحوم حسین پورحسین تجربه بازیگری نیز داشت. او در فیلم سینمایی «خانه خلوت» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهدی صباغ‌زاده سینماگر مشهدی ایفای نقش کرد و با کسانی چون عزت‌ا... انتظامی، نیکو خردمند، فاطمه گودرزی و جهانگیر فروهر همبازی شد. «خانه خلوت» سال ۱۳۷۰ ساخته و در دهمین جشنواره فیلم فجر در چندین رشته نامزد دریافت جایزه شد. این فیلم سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و لوح تقدیر بهترین بازیگر نقش اول و دوم مرد را به خود اختصاص داد. در این تصویر مرحوم پور حسین را به همراه مرحوم انتظامی و مرحوم فروهر در نمایی از «خانه خلوت» می بینیم.

پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->