به گزارش شهرآرانیوز، حدود یک سال قبل مرد سال‌خورده‌ای به کلانتری ۱۰۱ تجریش رفت و از دامادش شکایت کرد. وی گفت دامادم دخترم را به‌شدت کتک زده و باعث قطع پای او شده است. وقتی پرونده به دادسرا رفت وی در تشریح ماجرا گفت: دخترم ۳۰ سال دارد اما دامادم محسن ۶۰ ساله است. او قبلا زن داشته و چند فرزند دارد که تقریبا هم‌سن‌وسال دختر من هستند. وقتی به خواستگاری دخترم آمد چون ظاهرش خیلی برازنده و وضع مالی‌اش نیز بسیار خوب بود، دخترم قبول کرد با او ازدواج کند. من فکر می‌کردم دخترم زندگی خوبی دارد تا اینکه چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت شوهرش او را به‌شدت کتک زده و دو هفته در خانه حبسش کرده است. بلافاصله با برادرزنم به خانه دخترم در تجریش رفتیم، اما از دیدن او شوکه شدم. تمام بدنش کبود و زخمی بود و حال بدی داشت. او را به بیمارستان رساندیم و پزشکان با دیدن پای دخترم که زخمی بود و عفونت کرده بود، مجبور شدند پایش را قطع کنند. عصب‌های پای دیگرش نیز به‌شدت آسیب دیده است و دیگر قادر به حرکت نیست و باید بقیه عمرش را روی صندلی چرخ‌دار بنشیند. به همین خاطر از دامادم شکایت دارم.
پس از این شکایت پرونده در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و بعد از اثبات ادعای مرد سال‌خورده و دخترش، محسن بازداشت شد. اما وی منکر اتهام خود بود.
در دادگاه چه گذشت؟
صبح دیروز مرد ثروتمند در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه همسرش که توان راه رفتن نداشت و روی صندلی چرخ‌دار نشسته و به دادگاه آمده بود در تشریح ماجرا گفت: دو سال قبل با محسن ازدواج کردم خیلی پول‌دار و خوش‌ظاهر بود، من هم فکر می‌کردم اختلاف سنی نمی‌تواند مانع خوشبختی ما باشد. مدتی هم زندگی خوبی در خانه ویلایی تجریش داشتیم، اما کم‌کم حضور و رفت‌وآمد فرزندانش نظم زندگی ما را به هم زد. آن‌ها مدام در خانه ما بودند و از آن بدتر رفتار نامناسب آن‌ها با من بود. طوری با من برخورد می‌کردند که انگار من مستخدم خانه پدرشان هستم. آخرین‌بار هم سر همین موضوع با محسن دعوایم شد و به او اعتراض کردم، اما ناگهان با میله آهنی شومینه به جانم افتاد و دندان‌هایم را شکست و تمام بدنم را کبود کرد. حالم خیلی بد بود گفتم مرا به بیمارستان ببر، اما توجهی نکرد. دو هفته مرا در خانه حبس کرد. یکی از پاهایم سیاه شده بود و به‌شدت درد می‌کرد تا اینکه یک روز که از خانه بیرون رفت. به پدرم زنگ زدم و درخواست کمک کردم. الان هم به دلیل قطع پایم و اینکه می‌خواست مرا بکشد از او شکایت دارم و خواهان مجازاتش هستم. در ادامه دادگاه نوبت به محسن رسید تا از خود دفاع کند. این مرد ۶۰ ساله در حالی که منکر ادعاهای همسرش بود، گفت: دعوای ما بر سر پول بود. همسرم گفت کارت عابربانکت را بده تا خرید کنم. من هم مخالفت کردم که او ناگهان با میله شومینه به من حمله کرد و می‌خواست مرا بزند که البته من مقاومت و از خودم دفاع کردم. درباره پایش هم نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده است، اما من او را نزدم.
در پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور حکم درباره این پرونده وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران