بخش اول| دعوت اسلامی یک پیشنهاد است که خداوند از طریق پیامبران خود به انسانها عرضه کرده است؛ انسانها میتوانند این پیشنهاد را بپذیرند یا رد کنند، ولی بر اساس تفکر اسلامی در صورت ردکردن این پیشنهاد الهی فقط آنها هستند که ضرر میکنند و خداوند با کفر و شرک مردم آسیبی نمیبیند.
اگر همه عالم هم در مقابل خدا و پیامبران او بایستند، فقط خودشان زیانکار خواهند بود. تعبیر امیرمؤمنان این است که «لاتضره معصیه من عصاه و لاتنفعه طاعه من أطاعه؛ نه گناه و نافرمانی بندگانش به او ضرر میزند و نه طاعت و عبادتشان برای او سودی دارد!» (خطبه «متقین» نهجالبلاغه).
انسان در زندگی دنیوی با پیشنهادهای گوناگون روبهرو میشود و در برابر دعوتهای متفاوت و رنگارنگ قرار میگیرد؛ یکی از آنها نیز دعوت الهی است که هم با وجدان و فطرت او سازگارتر است و هم بهحکم عقل برای گزینش او سزاوارتر، زیرا از جانب خالق دلسوز و حکیم مهربانی است که به نیازها و مصالح او بیش از هر کسی آگاهی دارد و سعادت دنیا و آخرت او را میخواهد. آیات مختلف قرآنکریم مانند «ضرب مثل فاستمعوا...، قد تبین الرشد من الغی...، إنا هدیناه السبیل...، و هدیناه النجدین...» گاهی بهصراحت و گاهی بهشکل غیرمستقیم بر این نکته تأکید دارند. اگر انسانها این دعوت را پذیرفتند و به آن لبیک گفتند که «ربنا إننا سمعنا منادیا ینادی للایمان أن آمنوا بربکم فآمنا؛ خدایا ما شنیدیم که کسی بانگ برآورد و به ایمان دعوت کرد و ما پذیرفتیم و ایمان آوردیم!» در آن صورت سلامت و نیکبختی خود را تأمین کردهاند و در مسابقه زندگی برنده شدهاند. اگر هم به این پیشنهاد و این دعوت بیاعتنایی کردند و ایمان نیاوردند و فریب وسوسه شیطان را خوردند، زیانکار خواهند شد و بازندهاند و از همین رو خداوند رهایشان میکند و با بیان «ذرهم یخوضوا و یلعبوا» آنان را بهحال خود میگذارد.
موضع دین در این مرحله جنجال و هیاهو نیست، غوغا نمیکند و ناسزا نمیگوید و حتى شتابی برای محاکمه و مجازاتشان ندارد: «أمهلهم رویدا؛ مهلت دهید و رهایشان کنید!» این رویکرد از آنجاست که خدا به خودش و دعوتی که کرده است اطمینان دارد و از این روی بدون جاروجنجال و اضطراب و نگرانی فرصتی را به بندگانش معرفی میکند و اگر نپذیرند شتابی برای بازخواستشان ندارد، زیرا خسارت و زیان آنها بزرگترین مجازات آنهاست و خودشان در قیامت با عواقب و آثار طبیعی انتخاب خود مواجه خواهند شد.
آزادی انتخاب در دینداری مهمترین اصل ایمان است، زیرا بدون آن هیچ اعتقاد و التزامی اصالت و ارزش پیدا نمیکند و برای همین احکام و تشریع الهی در تمام ابعاد دین بر این ضرورت تأکید دارد و نیت بهعنوان یک رکن مهم بیش از خود عمل برجسته میشود. تعبیری در این زمینه از شهید بهشتی نقل شده است: «نباید اجباری در آیین زیستن باشد. آنچه مطرح است روشنکردن راه و بیراهه است. انسان اسلام موجودی است که باید انتخابگر بهدنیا بیاید، انتخابگر بزرگ شود، انتخابگر زندگی کند، انتخابگر به راه فساد رود، انتخابگر به راه صلاح برود و تا لحظه مرگ هرگز زمینه انتخاب از دستش گرفته نشود!»
انسان در زندگی دنیا سرنوشت انتخابهای گوناگون را میبیند، تاریخ طولانی و شگفت انسانها و جوامع را بررسی میکند، داستان کامیابیها و ناکامیهای امتها را میخواند و آنگاه با اختیار و اراده خود راهی را برمیگزیند و درست بههمین دلیل است که قرآنکریم و احادیث پیامبر اسلام (ص) و خاندان مطهرش (ع) آنقدر بهمطالعه در احوال گذشتگان و آگاهی از سرنوشت ایشان توصیه میکند.