ابعادِ زیباییشناسانه قرآن در زمره مهمترین ابعادی بوده که از دوران صدر اسلام تاکنون مورد توجه ادیبان و قرآنپژوهان بوده است. ممکن نبودن ارائه معیارهای تعمیمپذیر برای ادراکِ زیبایی، مهمترین آسیبی است که در همه دورانها گریبانگیر این دسته از پژوهشها بوده است. همین آسیب موجب شده است که عموما این آثار را به ذوقی بودن محکوم کنند. اعجاز ادبیبلاغی قرآنی حوزه اصلیای بوده که خود را موظف به ارائه معیارهایی برای نمایش ابعاد زیباییشناسانه قرآن میدانسته است. اما کیفی بودن معیارها در این آثار، آنها را ارزیابیناپذیر کرده است.
سؤالهای بسیاری وجود دارد که عموما چنین آثاری قادر به پاسخگویی به آن نیستند. برخی از این سؤالات عبارتاند از اینکه آیا وجود وزن و قافیه در عبارت موجب زیبا شدن آن میشود؟ اگر بله، چرا؟ در چه صورتی یک عبارتِ ناموزون زیباست؟ چه طور میتوان ۲ عبارت موزون و دارای قافیه را مقایسه کرد و عبارت زیباتر را انتخاب کرد؟ بیشک پاسخ پیشینیان به این سؤالات عمدتا ذوقی و براساس سلیقه شخصیشان بوده است. ارائه پاسخهای تعمیمپذیر در صورتی میسر است که بتوان معیارهای کیفی را که عموما بدان استناد میشود، به معیارهایی کمی تبدیل کرد. یکی از علومی که پژوهشگران را قادر میسازد معیارهای کیفیِ زیبایی را به کمی تبدیل کنند، عصب زیباییشناسی است.
این رویآورد بر روی این متمرکز است که تجربه زیباییشناختیای را که در فلسفه، مبانی نظری آن پرداخته شده است به شکل تجربی توضیح دهد و تجربیاتِ مشترکی را در این زمینه مستندسازی کند. به شکل ویژه این بخش از زیباییشناسی در علوم اعصاب پیگیری میشود، به این شکل که بخشهای مختلف مغز مورد بررسی قرار میگیرند که با کدام یک از اقسام زیبایی در ارتباط هستند (see: Conde et al,۲۰۰۴). عصبشناسان با رویکردی تجربی به مقوله ادراک زیبایی میپردازند و بر این اساس، مبانی فیزیکی و فیزیولوژیکی ادراک زیبایی را بیان میکنند (بسکابادی و همکاران، ۱۳۹۲: ۳۰). در حقیقت دانشمندان از این طریق میخواهند به علمی کردن مقوله ادراک زیبایی و در نهایت تعیین معیارهای هنری مبتنی بر آن آزمونهای تجربی بپردازند (همان).
در مواجهه با متون ادبی و به شکل خاص متن قرآنی ۲ نوع زیبایی را میتوان مورد نظر داشت: زیبایی آوایی، و زیبایی دیداری. شواهد متعددی در ارتباط با متن قرآن وجود دارد که نگاه به آن را نیز در بردارنده فواید متعدد برای مخاطب آن میداند. این مطلب افزون بر شواهد بیشماری است که دال بر زیبایی آوایی قرآن است. یکی از راهکاری کارآمد برای دستیابی به قواعدی تجربی برای این ادراکهای زیباییشناختی انجام آزمایشهای مرتبط در دانش عصب زیباییشناسی است.
آزمایشهای عصب زیباییشناختی عموما با استفاده از تصاویر و نمونههایی است که در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و پس از آن با استفاده از نظرسنجی از افراد و همچنین انجام اسکنهای مغزی، تطبیق این ۲ دسته از آزمایشها با هم و بررسیِ میزان مطابقت واکنشهای فیزیولوژیک مغز با نظر ادراککننده صورت میگیرد (پیشین). با انجام چنین آزمایشهایی بر روی افرادی که ادراکِ زیباییشناسانه از متن قرآنی دارند میتوان به دستاوردهای تجربی شایان ملاحظهای در حوزه زیباییشناسی قرآن رسید.
اگر آنگونه که برخی از متخصصان این حوزه معتقدند قوانین عمومی، کلی و جهانی برای ترجیحات زیباییشناختی وجود داشته باشد، با معیارهای علمی میتوان به برتری زیباییشناختی قرآن نسبت به دیگر متون ادبی دست یافت. بدون شک ارائه چنین معیارهای مشخص، کمی و جهانی، امکان مقایسه میان متون ادبی را فراهم خواهد کرد. بیشک تعمیم چنین آزمایشهایی به دیگر متون ادبی میتواند در کمیسازیِ ادراکهای زیباییشناسانه و امکان مقایسه و ارزیابی متون ادبی کمک شایانی کند.