بیــــــداریبــــخشی را، هوشیاریبخشی را، یادآوری را ارزشی است گرامی، چون نتیجهاش برخاستن انسان برای انجام مأموریت خویش است؛ لذا ساعت را، تقویم را حرمت باید نهاد و به یادآوریهایش، چون بانگ اذان بهانجام وظیفه باید برخاست. مناسبتهای تقویمی را هم از این نگاه باید نگریست تا ارزشی مضاعف بیابند برای ما فراتر از برنامههایی که شاید برخیها عادی بپندارندشان. نه، تقویمها یادآور ویژهها هستند و ضرورت توجه ویژه به ماجراها را به ما تأکید میکنند، مثل همین دهه کرامت که قریب به ۲ دهه است که تقویم ما را بهبرکت روزهایی توجه میدهد که میتوان در این ظرف زمانی تبرک یافت و بهبزرگی رسید. خداوند علیاعلا، زمان را بستر رسیدن به جایگاهی بلند قرار داده است و بهصراحت میتوان گفت حضرت علیم و حکیم که انسان را آفرید و فرصت زندگی بخشید، برای این فرصت ویژه، طراحی ویژه هم انجام داد. این طرحهای ویژه را هم در قالب کارویژه و رفتارویژه و بهدیگر عنوان، در قالب الگو تعریف کرد تا انسان با نگاه به الگو، تراز خود را بسنجد و کارنامهاش را روزبهروز با رفتار نیک به الگو نزدیک کند. یعنی ما آدمها، هر کداممان دارای الگوهای تام و تمامی هستیم که هیچ نقطه خاکستری هم حتی ندارند و میشود همه رفتارشان را در زندگی خویش، بهقول امروزیها، کپیپیست کرد، بدون آنکه به ویرایش احتیاج داشته باشد. ویرایش را ما باید در زندگی خود انجام دهیم و هرچه را مطابق الگو نیست خط بزنیم و بر اساس آن اصلاح کنیم. حالا از این زاویه، تقویم را بگشاییم تا با یک روز بهعنوان «یک حرف از هزاران کاندر عبارت آمد» ...... مواجه شویم و آن «روز دختر» است؛ روزی که به پهنه همه زندگی دامنه دارد، روزی که دست دختر ما را میگیرد و به دامن بلند کسی گره میزند که نشان از «فاطمه» دارد و همه او را بهصفت برتر «معصومه» میشناسند. دختری که رابطه خواهروبرادری خود را با امام رضا (ع) تا رفعت رابطه نهادواره امام و مأموم و رهبر و رهرو ارتقا داد. رابطهای که هنوز و همیشه برقرار است و چنان وثیق است که اگر بخواهیم برای آن مشابهی بیابیم، ناخودآگاه به کربلا خواهیم رسید و برادری بهنام جاودانه حسین (ع) و خواهری که تا همیشه زین اب و «زینب» است. آن دو، حماسه عاشورا را آفریدند و پاس داشتند و به امروز رساندند و بهقیامت هم خواهند رساند و این دو نیز نهضت امامت را متناسب با شرایط زمان، چنان تدبیر کردند که اسلام را از کمینگاه پرخطر مأمون عباسی، نجات داد. حالا دختران ما چنین نجاتدهندهای را بهعنوان الگو پیشرو دارند و باید رفتار و کردار خویش را با او بسنجند و جوری کار کنند که هر «ویراست» شان به این مدل نزدیکتر باشد. دختر ایران، دختر اسلام هم هست. او انسانی صاحب شخصیت و دارای گرامی رفتاری است که شئون ایمانی را چنان رعایت میکند که ایران هم به او افتخار میکند. دختر ایران، هرگز شأن عروسکی ندارد برای تماشا، بازیچه نیست که هر روز به رنگ و لعابی بیارایندش، کوچک نیست که حقیرش بپندارند، بلکه حتی «کودکدختر»های ما بزرگاند و آسماننظر. دنیا بیاید زاده ایران، دختر آرمانهای بلند است. فاتح قلههای موفقیت. او سرپنجه حق است در دفاع از حقیقت. او استعداد بهفعلیترسیده یک ملت را نمایندگی میکند. او علم را اگر در «ثریا» هم باشد، بهدست میآورد و از همه آوردگاهها سربلند بیرون میآید. او را دست بهدامان بلند کریمهای است که هرگز خالی بازنمیگردد. او پرچمدار توفیقهای ملی است. قهرمان عظمتهایی که بهنام ایران در هر عصر و میان هر نسل تکرار میشود. دختر امروز مادر عظمت فرداست. میاندار میدانهای موفقیت. عزیز است دختر ایران و صاحب عظمت است ایران به دخترانی چنین رشید که بر دامن پرورده است.