تکریم خانواده را بهعنوان یک نهاد راهبردی، برای رسیدن به جامعه سالم و پویا باید در نظر داشته باشیم، زیرا در نگاه جبههای، خانواده یک سنگر کلیدی است؛ سنگری که میتواند خاکریزهای آسیبدیده را ترمیم و خط را برابر دشمن حفظ کند. این سنگر میتواند از دل شکست پیروزی بیافریند. میتواند از پس زلزله هشتریشتری هم دوباره قد علم کند و علم حقخواهی برافرازد. از این روست که بیگانگان برای فتح خاکریزها، مدام این سنگر را بمباران میکنند. طبیعی هم هست، آنان کار خود را میکنند، اما دریغ و افسوس زمانی از جان برمیخیزد که ما خود هم در این سنگر نارنجک میاندازیم و غافلیم که ترکشها در جان خود ما مینشیند. غافلیم که اگر این سنگر سقوط کند، ایران فرومیریزد و از اسلام جز نامی نمیماند. امروز باید همه توانمان را بگذاریم تا این سنگر بماند و آن را با همه «مصالح» مجهز و مسلح کنیم تا بتوانیم رستگار شویم. مصالح این بنا نیز از جنس صداقت است؛ باید راستی و راستگویی و صدق را در همه شعوب و شئون آن بهکار بست تا «خانواده صادق» شکل بگیرد؛ خانوادهای که ترازوی تعامل زن و شوهر، پدر و فرزند، فرزند و مادر، خواهر و برادر بر محور صداقت استوار باشد.
صداقت سرمایه ماندگاری است که تمسک به آن ماندگاری جوامع و ملل را در پی دارد و آنانی که از صداقت دست کشیدند، در حقیقت بر حیات خود چشم پوشیدند. پر بیراه نیست اگر بگوییم که فروپاشی و پایایی تمدنها نیز بسته به صداقت است. آنجا که مردمان متمدنی بر مدار راستی و درستی باشند، خواهند ماند و آنجا که دروغ در اشکال گوناگون خود سکه رایج شود، فرو خواهند پاشید؛ حتی اگر همه برای ماندگاریاش تلاش کنند. صداقت یک تاکتیک نیست که گاهی بدان متوسل شویم و روز دیگر بهفراموشیاش بسپاریم، یک راهبرد است که همیشه باید مد نظر باشد؛ مانیفست است که باید پایههای رفتاری و سیاستگذاریهای اجتماعی را بر آن اساس تنظیم کرد. در این رهگذار هم باید نقش همه نهادها و تشکلهای اثرگذار و حتی افراد دارای کاریزما را مشخص کرد. باید پوشههایی با عناوین زیر گشود: ۱) صداوسیما و خانواده صادق؛ ۲) رسانههای رسمی و خانواده؛ ۳) شبکههای اجتماعی؛ ۴) گروههای هنجارفرست؛ ۵) گروههای مرجع؛ ۶) عالمان و فرهیختگان؛ ۷) سلبریتیها و هنرمندان و ورزشکاران؛ ۸) معلمان مقاطع گوناگون بهویژه دبستان و...
باید همه تلاش کنیم تا صداقت بهعنوان نقطه کانونی و معناساز خانواده مطرح شود و همه رفتارها با محوریت آن تنظیم شود. باید تعاملات بر این اساس باشد تا جایی که بتوان به تبادل گوشیهای همراه، برای مثال، با آرامشخاطر پرداخت. در کنار ارتقای صداقتی چنین است که بنیانهای خانواده قوام مییابد و میتوان به صداقت حرفهای در محیط کسبوکار هم رسید که در واقع عامل اصلی پیشرفت جوامع است؛ حتی جوامعی که نگاه دینی هم ندارند، بلکه صرفا همه رفتارها را در راستای منافع تعریف میکنند و در نظم لیبرال زندگی بهدنبال دنیای بهتر برای زندگی هستند. ضریبدادن به صداقت است که بنای جامعه را حفظ میکند. در مطالعه کشورها میتوانیم این را ببینیم. باری، باید سنگر صداقت را حفظ کرد. باید حریم قائل شد برای آن تا به تیروتیغ آسیبها زخم نخورد. بلندشدن برجوباروی صداقت در نهاد خانواده و جامعه میتواند ما و کشور ما را از خطرها برهاند. پس مراقب این سرمایه تمدنی و فرهنگی و معنوی و اقتصادی خود باشیم. هم برای امروز و هم فرداهایی که در راه است.