قدرت بهقرائت جمهور؛ این گفتمانی بود که در ساختارسازی نوین بهنام «جمهوری اسلامی ایران» تولد یافت، با راهبریهای ارجمند مردی که جز خدا نمیدید و جز خدا نمیخواست. برخاستن او هم در صراط مستقیم قیام بود بر نهج روشن ولایت که سرلوحهاش را علیمرتضی (ع) در خطبه شقشقیه تحریر فرموده بودند در واژگانی که برای همیشه در یاد تاریخ خواهد ماند: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما أخذ ا... علی العلماء أن یقاروا علی کظه ظالم و لاسغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها...» مردم که حاضر شوند، مصالح ساخت قدرتی بر اساس سنت خدا حاضر میشود و نوبت به علما میرسد که بهعهد الهی خود وفا کنند و برای درهمشکستن ظلم و ظالم، برای نجات مظلومان از شرایطی که آنان را بهاستضعاف کشانده است، برای احقاق حق در همه ساحتها و میراندن باطل در همه اشکال، بیهراس تیرها و تیغها برخیزند و بهمدد قوم برخاسته، برجانشستگان قبیله را هم برای برخاستن و رفتن پی خواستههایی از جنس حقیقت، دست بگیرند.
با این اتفاق مبارک که در بازه زمانی پانزدهساله رخ داد، انقلاب اسلامی، فرزند خویش را بهاسم جمهوری اسلامی، بهخط مردم، بر برگههای رأی، نامنویسی کرد. نظامی بهاتکای مردم و برای مردم با توکل بر قدرت لایزال الهی که باز در حضور و بازوان مردم حاضر متجلی میشود؛ تجلیای که ما بهعینه دیدیم و در فرازها و فرودها اقتدارش را سرفراز آمده از همه آزمونها یافتیم. امام روحا... خمینی (ره) با غنیسازی آدمها و شکافت هستههای فکری و معرفتی، بهتولید قدرتی پرداخت که از قدرت شکافت هسته اتم قویتر بود و آنچه تا امروز دیدیم، فقط رشحاتی از آن نور و سطوری از کتاب مسطور بود و ادامه آن را در ادامه راه خواهیم دید و خواهیم خواند و نسل بعد از ما نیز تحقق وعدههای صادق
روحا... (ره) را خواهد دید. او فتح سنگرهای کلیدی جهان را بهدست اسلام نوید داده بود و بارقههای آن را همین امروز میشود در اطراف عالم دید. او از بیداری مردمان اقالیم گفته بود. ما پلکتکانی بسیاری در جهان شاهدیم که به خانهتکانیهای بزرگ خواهد انجامید و بهجرئت میتوان گفت روزهای خوب برای مردمان دیار دور هم حتی دور نیست.
همه اینها نتیجه یک باور در تراز یقین بود؛ باوری که امام بهمردم داشت و مردم به امام و هر دو به خدا و حمایتها و هدایتهایش داشتند. امام مردم را صاحبحق میدانست و خود را مکلف بهاحقاق حقشان. هرگز تصور اینکه مردم را وسیله رسیدن بهطعمه حکومت بدانیم هم در ذهن باورمندان به سلوک شخصیتی و راهبری امام (ره) نمیگنجد. اگر حضرتش از «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» میگفت و مردم را بدان میخواند، باوری عمیق به آن داشت، وگرنه در روزگاری که هرچه میگفت مردم بر دیده مینهادند، شکل دیگری و ساختار متفاوتی میگفت، نه اینکه روی «جمهوری اسلامی» تأکیدی چنین وثیق داشته باشد. آنان که میخواهند برای این «نص آشکار» تفسیر بهرأی کنند، نه امام (ره) را میشناسند و نه مردم را و نه میتوانند عیار ایمان دوجانبه امام (ره) و امت را بسنجند.
قطعا راه امام (ره) در جمهوری اسلامی ریلگذاری شده است و هر راهی جز این و هر قرائتی جز باور بهحق مردم و رأی مردم و تشخیصشان باشد، با راه امام (ره) متفاوت خواهد بود؛ حتی اگر با عناوین مقدس تزئین شود و برخی بخواهند نظر خود را به امام (ره) منتسب کنند. امام (ره) با مردم صادق و صریح سخن گفت. وعدهها صادق و پیمانها روشن بودند و هستند و خطبهخط آن نیز در «صحیفهنور» ثبت و ضبط شده است و انشاءا... از گزند تفسیرها که در حقیقت باورهای صاحبان تفسیر است، مصون خواهد ماند. این البته بدان معنا نیست که دیگران نباید سخن نو بگویند و طرح نو داشته باشند، بلکه معنای روشن آن این است که با شاخصه و بهنام خود باید برای اندیشههای خود شناسنامه بگیرند، نه اینکه افکار خود را بهنام امام (ره) تسجیل و بهمردم تحمیل کنند. مردم البته روشناند و بر عهد خود با امام (ره) استوارند و هیچ مسیری جز «صراط خمینی (ره)» ندارند که انقلابشان نیز بهفرموده حضرت آیتا... خامنهای، بینام خمینی (ره) در هیچ جای جهان شناخته شده
نیست.