در روزگاران جدید، یعنی در همین چندی پیش، روزی از روزها پیرمردی که در حال احتضار بود تنها پسرش بهروز را نزد خود خواند و گفت: پسرم، من دارم جان به جانآفرین تسلیم میکنم. در این لحظات آخر به تو وصیتی میکنم که در زندگی به کار بندی و خیرش را ببینی. بهروز پس از آنکه اشکهایش را پاک کرد، گفت: بگو پدر.
پیرمرد گفت: در زندگی سه کار نکن. با آدم احمق رفیق نشو، با آدم نوکیسه معامله نکن و راز دل خود را به زن مگو. بهروز گفت: پدرجان، خیالت راحت باشد. پیرمرد پس از اینکه وصیت سهجانبه خود را انجام داد از دنیا رفت.
بهروز پس از آنکه مراسم کفن و دفن و ختم و هفتم و چهلم پدر را به شایستگی به انجام رساند، از آنجا که شخص تجربهگرایی بود با خود گفت: خوب است برای اینکه ببینم پدرم چرا این وصیت را به من کرد، کارهایی را که او گفت امتحان کنم. برای همین نخست با یک آدم احمق رفیق شد و سپس با یکی از دوستان نوکیسه خود بهطور شراکتی معامله سنگینی انجام داد و سپس به خواستگاری دختر یکی از اقوام رفت و با او ازدواج کرد و از آنجا که در زندگی راز خاصی نداشت، ماجرای رفیق شدنش با آدم احمق و معامله کردنش با آدم نوکیسه را که تنها رازهای وی بودند، به همسرش گفت.
چند روز بعد دوست احمق بهروز نزد وی آمد و به او پیشنهاد کرد در این برهه حساس کنونی، سرمایهاش را در بورس سرمایهگذاری کند. همسر بهروز که شنونده این مکالمه بود بهروز را صدا کرد و گفت: نباید پیشنهاد دوستت را گوش کنی. بهروز گفت: چرا؟ همسر بهروز گفت: برای اینکه وی احمق است و هر پیشنهادی که میدهد احمقانه است. بهروز به حرف همسرش گوش کرد و به پیشنهاد دوست احمق عمل نکرد.
فردای آنروز دوست نوکیسه بهروز نزد وی آمد و پیشنهاد کرد سهم بهروز را از معامله شراکتیشان بخرد. همسر بهروز که شنونده این مکالمه نیز بود بهروز را صدا کرد و گفت: نباید سهم خود را بفروشی. بهروز گفت: چرا؟ همسر بهروز گفت: دوست تو شخصی نوکیسه است و دنبال منافع زودبازده است و معلوم است که قرار است بهزودی معامله شما به سود هنگفتی برسد که وی چنین پیشنهادی کرده است. بهروز اینبار هم به حرف همسر خود گوش کرد و نهتنها سرمایهاش در بورس به باد نرفت بلکه از معامله با دوست نوکیسهاش نیز سود بسیاری کرد.
روزی از روزها بهروز بر سر مزار پدرش حاضر شد و بابت دوسوم وصیت وی از وی تشکر کرد، اما از آنجا که پشت سر مرده حرف زدن خوب نیست، درباره غلط بودن یکسوم دیگرِ وصیتش چیزی نگفت و در این مورد خاموش ماند.