صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی مشهد در فرایند جهان‌شهری

  • کد خبر: ۹۵۱۶۶
  • ۱۹ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۵
گفته‌های محمدهادی عرفان، استاد دانشگاه و متخصص معماری ایرانی اسلامی در مورد فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی مشهد در فرایند جهان‌شهری.

زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ مشهدمقدس، بالقوه و بالفعل شهری جهانی است، به شرط اینکه این را باور کنیم و فرصت‌های مترتب بر آن را دریابیم. حضور طلاب و دانشجویان بیش از ۸۰ ملیت و استقرار کنسولگری‌ها در مشهد (بعد از تهران و در رقابت با اصفهان) فقط دو دلیل ساده بر این مدعاست. همچنین مشهد پیش از شیوع کرونا، سالانه چهارمیلیون گردشگر داشت که فرصتی کم‌نظیر به‌شمار می‌رود.

زیرا بسیاری از شهر‌های دنیا آرزوی چنین حجم گردشگری را دارند؛ آن هم گردشگر از نوع زائر که در دسته‌بندی گردشگری، گونه‌ای بسیار بی‌حاشیه و سازنده از توریسم به شمار می‌رود. بر همین اساس مشهد با توجه به ظرفیت‌های خوبی که دارد، مسیرش برای جهانی شدن هموار است که در ادامه محمد هادی عرفان به آن‌ها می‌پردازد.

ظرفیت‌های مشهد برای نقش‌آفرینی بین‌المللی

مشهد برای ایفای نقش بین‌المللی به‌صورت خاص، نیازمند تصمیمات فرادستی است که اکنون وجود ندارد. این در حالی است که برخی شهر‌های کشور می‌توانند بخشی از دیپلماسی عمومی کشور را راهبری کنند و وزن دیپلماسی عمومی را از دوش دیپلماسی رسمی کشور بردارند.

به‌عنوان مثال، تبریز در حوزه کشور‌های ترک‌زبان و کشور‌های حوزه قفقاز (شمال‌غرب)، شیراز در کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس و مشهد در حوزه آسیای میانه و افغانستان به‌راحتی می‌توانند دیپلماسی عمومی کشور را برعهده بگیرند، اما این نقشی است که تعیین قالب قانونی و برنامه‌ای آن در حوزه مدیریت‌شهری نمی‌گنجد و باید در نظامات کلان کشور و آمایش سرزمین (مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام) این نقش به مشهد سپرده شود.

اگر بخواهند نقش‌های کلان‌تری هم تعریف کنند، بی‌شک مشهد مهم‌ترین شهری است که می‌تواند حلقه وصل میان منطقه آزاد «آسه‌آن» (ASEAN) و اتحادیه اروپا باشد. زیرا از لحاظ ترانزیتی تردد معمولی یک مسافر از جنوب‌شرق آسیا به اتحادیه اروپا از مسیر مشهد، هزینه‌ای معادل نیمی از هزینه دیگر مسیر‌ها دارد؛

بنابراین مشهد از رقابت‌پذیری بی‌نظیری در حوزه ایفای نقش ترانزیتی جمهوری اسلامی برخوردار است و در صورت داشتن شهرک فرودگاهی جدی، می‌تواند رقیب بسیار مقتدری برای کریدور‌های کنونی پروازی بین شرق آسیا و اتحادیه اروپا باشد (که از آسیای میانه به خلیج‌فارس یا استانبول و از آنجا به اروپا می‌روند) که در این صورت، درآمد سرشاری به میزبانی مشهد، عاید کشور خواهد شد. در عین حال این نکته نیز درخور توجه است که تأسیس شهر فرودگاهی با زیرساخت‌های حمل‌ونقلی که با فرودگاه‌های بزرگی مانند دبی و قطر رقابت کند، به‌طبع کار یک شهر نیست و عزمی ملی و بین‌المللی می‌طلبد.

کانون تلاقی پایتخت شیعیان و پایتخت فارسی‌زبانان

در حوزه فرهنگی نیز بهره‌مندی از مضجع نورانی امام رضا (ع) به‌عنوان پایتخت شیعیان و آرامگاه فردوسی به‌عنوان کانون ارادت فارسی‌زبانان جهان، از فرصت‌های بین‌المللی بی‌نظیر برای مشهد محسوب می‌شود. از یک‌سو حرم مطهر رضوی از مقاصد مهم سفر جهان شیعه و حتی اهل سنت است و از سوی دیگر، آرامگاه فردوسی که در آسیای میانه به او حضرت فردوسی اطلاق می‌کنند و لفظ زیارت را برایش به کار می‌برند، در مشهد قرار دارد.

این تلاقی پایتخت شیعیان و پایتخت جهانی فارسی‌زبانان و توجه به این دو گزینه برای تبدیلشان به عناصر هم‌افزا، هنری مدیریتی می‌طلبد تا به‌جای اینکه آن‌ها را موازی یا مزاحم هم بدانیم، در طول هم ببینیم و این دو عنصر در همه حوزه‌های پارادایم انقلاب اسلامی، یاریگر هم باشند که در این صورت، بی‌شک نتایج درخشانی به‌دنبال دارد و حتی صدور انقلاب اسلامی نیز در همین بستر شدنی خواهد بود؛ البته با ظرف و زبان مناسب و برخورد عالمانه، نه برخورد احساسی و نمایشی.

مدارا و تحمل؛ مهم‌ترین زیرساخت اجتماعی جهان‌شهر

از زیرساخت‌های ضروری برای جهان‌شهر، زیرساخت‌های حوزه اجتماعی است که مهم‌ترین مؤلفه آن یعنی مدارا و تحمل، در مشهد دچار ضعف اساسی است. ما نمی‌توانیم با دسته‌بندی‌های بر پایه تعصب، جهان‌شهر باشیم. زیرا در جهان‌شهر مدارا و تحمل، پایه تعاملات اجتماعی است. البته این به‌معنای التقاط بی‌نظمی و ازخودبیگانگی نیست، بلکه به‌معنای حفظ هوشمندانه هویت فرهنگی شهر در مقیاس جهانی است.

هویت مهاجری مشهد را بپذیریم تا گفتمان واحد شکل گیرد

تحقق این مؤلفه می‌طلبد که در مدیریت شهر واقع‌نگر باشیم و مشهد را به‌عنوان شهری مهاجرپذیر راهبری کنیم. البته این ویژگی در هزار سال گذشته همیشه وجود داشته است و فقط مربوط به دهه‌های اخیر نیست.

مشهد ماکتی از جهان شیعه است که شامل ملیت‌ها، اقوام، نژاد‌ها و حتی فرقه‌های مختلف می‌شود، اما این افراد به دلایل گوناگون به‌صورت آشکار و در قالب محلات فرقه‌ای، قومی و ملیتی (مانند محله نجفی‌ها یا تهرانی‌ها) زندگی نمی‌کنند.

به عبارت دیگر، ما نگذاشته‌ایم در مشهد با هویت بومی خود دور هم جمع شوند و فرهنگ بومی‌شان را به نسل‌های آینده منتقل کنند؛ بنابراین اکنون با نسل‌هایی روبه‌رو هستیم که به لحاظ فرهنگی متحیر هستند؛ نه با گذشته گفتگو می‌کنند و نه گفت‌وگوی واحدی با هم دارند و این نبود گفتمان بین نسل‌های دوم و سوم مهاجران مقیم، اصل گفتگو را در شهر خدشه‌دار کرده است.

اینکه چگونه می‌شود با این حجم از تنوع تاریخی و هویتی در مشهد گفتمان شکل داد، مدیریت ویژه‌ای می‌خواهد که توان گفتگو با این کلونی‌ها را داشته باشد، وگرنه خرده‌فرهنگ‌ها همچنان خود را در شهر پنهان می‌کنند و مشکلات عجیبی از اختلاط آن‌ها در مقیاس واحد همسایگی خواهیم داشت، درحالی‌که خرده‌فرهنگ‌ها و آداب‌ورسومشان به‌خودی‌خود یک فرصت به شمار می‌روند.

از سوی دیگر، در تعریف گفتمانی بومی، باید توجه جدی به عدالت داشته باشیم. زیرا باوجود سیاست‌های کلان نظام اسلامی، اکنون اختلاف طبقاتی در مشهد و دیگر کلان‌شهر‌های ایران بیداد می‌کند و به نگرانی اساسی تبدیل شده است.

با رنکینگ‌های بین‌المللی فاصله زیادی داریم

درمجموع زیرساخت‌های ما از لحاظ شاخص‌ها و رنکینگ‌های بین‌المللی اصلا وضع مناسبی ندارد و شهر‌های ایران در هیچ رنکینگی قرار نمی‌گیرد. زیرا سرانه‌های ما در زمینه پایداری و تاب‌آوری شهری، محیط‌زیست، ترافیک، آب، آلودگی هوا و... عقب‌ماندگی جدی از دنیا دارد و پیش از آنکه طبق استاندارد‌ها کلان‌شهر باشیم، شهری بزرگ یا بهتر بگوییم، روستایی بزرگ هستیم.

هرچند تجربه دنیا ثابت کرده است که کلان‌شهر‌های با بیش از ۷۰۰ هزار نفر جمعیت معمولا نمی‌توانند در رنکینگ‌ها جایگاه خوبی پیدا کنند و این حدود جمعیت، بهترین مقیاس برای شهری پایدار و تاب‌آور با رفاهیات در دسترس همگان است.

با این حال، این وضعیت را می‌شود بهبود بخشید، به شرط آنکه اراده و کار به دست کاردان‌ها باشد، با پست‌های مدیریتی برخورد سیاسی نشود و متخصصان دعوت به کار شوند تا با کار جدی مطالعاتی و عملیاتی مشهد را به مرز رتبه‌های جهانی برسانند.

فرصت‌ها و ظرفیت‌های متروپلیس برای مشهد

در سطح جهان شاهدیم که طی ۲۰ سال گذشته حجم وزن دیپلماسی عمومی جهان در مجموعه رفتار‌های دیپلماتیک افزایش یافته است. درواقع هم در بخش خصوصی، شرکت‌های چندملیتی قدرتمندتر از کشور‌ها شده‌اند و هم نقش و جایگاه کلان‌شهر‌ها در راهبری دیپلماسی ملی کشور‌ها پررنگ‌تر شده است و روزبه‌روز ایفای نقش جدی‌تری در وزن سیاسی کشورهایشان دارند؛ مانند شهردار‌های لندن و پاریس که چنان نقش وزینی در منظومه سیاسی کشورشان دارند که گاهی به مقام نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری می‌رسند، یا شهردار نیویورک که به‌راحتی مقابل هیئت‌حاکمه موضع می‌گیرد و استقلال رأی دارد. متروپلیس نیز در این راستا نقش‌آفرینی مؤثری داشته است.

با وجود این، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که در متروپلیس با هژمونی ادبیات غیردینی روبه‌رو هستیم و هرگونه نمایش و ترویج فعالیت‌های دینی، با رویکرد منفی آن‌ها روبه‌رو می‌شود؛ بنابراین باید با هوشمندی، ذات فرهنگی انقلاب اسلامی و مشهد را در قالب‌های متناسب و با زبان مدرنیته، عرضه و به گونه‌ای رفتار کنیم که گمان نرود کار دینی می‌کنیم (مانند دوره آقای بنی‌هاشمی که موضوع کاملا عادی تفکیک زن و مرد در اتوبوس‌های شهری را اولین‌بار در اجلاس کانادا مطرح و با استقبال بی‌نظیر کلان‌شهر‌هایی روبه‌رو شد که دچار مشکلات فراوانی در حوزه تعرض‌ها و مسائل اخلاقی ناشی از اختلاط زن و مرد هستند).

در عین حال دقت داشته باشیم که این ماییم که باید در متروپلیس آرام‌آرام شاخص‌های منطقه‌گرایانه و بومی خود را مطرح کنیم و در گفتمان سبک زندگی غربی (که شاخص‌های خاص خود را دارد)، هضم نشویم.

پرواضح است که این مهم نیازمند کار مفصل مطالعاتی در سطح نخبگان است تا شهرداری بتواند با این عقبه دانشی و مطالعاتی، گفتمانی بومی و ایرانی اسلامی در حوزه متروپلیس تولید کند و مؤثر واقع شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.