۱۱۴ ســال قبل در سال ۱۲۸۶ خورشیدی، به فرمان دولت قاجار و متاثر از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، چهار شهر تهران، تبریز، اصفهان و مشهد به فاصله کمی از هم دارای بلدیه شدند و برایشان شهردار منصوب شد.
مجلس اول شورای ملی، قانونی را تصویب کرد که براساس آن، دستگاه جدیدی به نام «بلدیه» یا شهرداری پیگیر امور شهری شد. قبل از آن و از اواسط دوره ناصری به امور شهری در قالب ادارهای مستقل به نام «احتسابیه» رسیدگی میشد.
احتسابیه هم وظایف نظمیه را به عهده داشت، هم به امور شهرداری نظم و ترتیب میداد و هم مدیریت اداراتی دیگر، در شرح وظایفش گنجانده شده بود؛ وظایفی مختلف از نظارت بر قیمت و توزیع نان و گوشت تا جمع آوری زباله، از روشنایی کوچه و خیابان تا برقراری امنیت و نظم شهر و... و این احتسابیه درواقع ریشه در دیوان حسبت داشت که قدمتی به اندازه اسلام دارد و تقریبا از زمان امیرالمومنین (ع)، افرادی در این حوزه مامور حاکمیت بودند که بعدها محتسب خوانده میشدند.
نخستین شهردار تهران، میرزاعباس خان مهندس باشی ملقب به مشاورالدوله، فرزند میرزارضا، فارغ التحصیل مدرسهای نظامی در فرانسه بود. وی حدود سه سال شهردار تهران بود. اولین شهردار شهر تبریز، سردار همایون قاسم خان والی بود. او هم فارغ التحصیل مدرسه نظامی سن سیر فرانسه و از فرماندهان بریگاد قزاق بود.
او حدود دو سال عهده دار این سمت بود. حاج میرزا محمدعلی خان کلانتر نیز نخستین شهردار اصفهان بود که در همان سال ۱۲۸۶ عهده دار شهرداری اصفهان با رای انجمنی از معتمدان شد.
او قبل از آن کلانتر شهر بود و سابقه خانوادگی در این پیشه داشت. وی احتمالا حدود چهار سال عهده دار این مسئولیت بود.
اما در مشهد، سرتیپ عبدالرحیم کاشف الملک که از نسل کریم خان زند بود، اولین رئیس بلدیه مشهد بود؛ مردی نظامی که به روایتی از ١٢٩٤ تا ١٣٠٠ یعنی آخرین سالهای حکومت قاجار این پست را برعهده گرفت و هنوز هم مشهدیها بعد از سالیان سال، خیابان کاشف را به نام او میشناسند.
او در سال١٢٥٦ در محله دروازه طلایی مشهد به دنیا آمد ه و در روسیه تزاری، «مهندسی» در رشته عمران و نقشه برداری خوانده بود. بعضی منابع، مدت تصدی کاشف الملک را در منصب شهرداری تا ۱۰ سال نیز ذکر کرده اند.
طی این ۱۱۴ سال تحولات زیادی در هر چهار شهر به وجود آمده است. گسترش هر چهار شهر بسیار سریع صورت گرفته است و دهها روستا را در خود بلعیده اند. محلات متعددی که در هر چهارتای آنها پسوند «آباد» دارند، گواه این رشد سریع است؛ روستاهایی که امروز تنها نامشان در شهر باقی مانده است. امروز تهران، ۷۰ هزار هکتار وسعت دارد.
تبریز بالغ بر ۲۵ هزار هکتار مساحت دارد. اصفهان حدود ۵۵ هزار هکتار وسعت دارد و مشهد حدود ۳۵ هزار هکتار.
مهاجرتهای گسترده، این شهرها را به کانون جمعیت نیز تبدیل کرده است. تهران امروز دست کم ۵/۸ میلیون جمعیت در شبها دارد. در روزها این جمعیت به حدود ۱۲ میلیون نفر میرسد. تبریز ۵/۱ میلیون جمعیت را پذیراست، اصفهان ۲ میلیون نفر و مشهد نزدیک به ۵/۳ میلیون نفر را.
جالب است که طی این تقریبا ۱۱۴ سال، تاب آوری و ماندگاری شهرداران، روندهای متفاوتی را در این چهار شهر طی کرده است. تهران، در این مدت ۴۸ شهردار را به خود دیده است و میتوان گفت متوسط طول دوره خدمتی شهرداران در این شهر، حدود ۲۸ ماه بوده است.
در همین مدت، تبریز شاهد نشستن ۵۸ نفر بر صندلی صدارت شهر بوده است و متوسط طول دوره خدمت آنها حدود ۲۳ ماه بوده است. در اصفهان این تعداد به ۳۸ شهردار محدود شده و متوسط طول دوره خدمت شهرداران نصف جهان، حدود ۳۶ ماه است و مشهد متاسفانه از نظر تغییرات، رکورددار است؛ ۶۸ شهردار طی این مدت در پایتخت فرهنگی جهان اسلام قبول مسئولیت کرده اند و متوسط دوره خدمت شهرداران این شهر، تنها حدود ۲۰ ماه است.
تغییرات ساختاری و بودجهای این شهرداریها هم جالب توجه است؛ شهر تهران هم اکنون با بودجه تقریبی ۵۰ هزار میلیارد تومانی اداره میشود و تبریز با بودجه حدود ۷ هزار میلیارد تومانی. اصفهان با بودجه ۱۰ هزار میلیارد تومانی مدیریت میشود و مشهد با بودجه ۱۷ هزار میلیارد تومانی.
نسبت به وسعت، هرهکتار از تهران با بودجهای معادل ۷۰۰ میلیون تومان اداره میشود. این نسبت برای تبریز، ۲۸۰ میلیون تومان است. نسبت بودجه به وسعت برای اصفهان، ما را به رقم ۱۸۰ میلیون تومان میرساند و این رقم برای مشهد، ۴۸۰ میلیون تومان است. پس از نظر وسعت، مشهد بعد از تهران گرانترین الگوی اداره شهر را داراست.
اگر براساس جمعیت پایه و نه از نظر تعداد مسافران و مهاجران روزانه بخواهیم مقایسه کنیم، شهرداری تهران برای هر شهروند پایتخت، امسال حدود ۵ میلیون و ۸۰۰ هزارتومان هزینه میکند. این نسبت برای تبریز، ۴ میلیون و ۶۰۰ هزارتومان به ازای هر شهروند است.
شهرداری اصفهان بر همین اساس، تقریبا ۵ میلیون تومان برای هرشهروند خود هزینه میکند و شهردار مشهد باید برای هر شهروند ۴ میلیون و ۸۰۰ هزارتومان هزینه کند، پس در این فهرست، گرانترین مدیریت بعد از تهران از آن اصفهانی هاست، سپس مشهد و در آخر تبریز.
به نظر میرسد باتوجه به اینکه ۴۸ درصد مساحت مشهد موقوفه است، همچنین به دلیل هزینه زمین و چالشهای مرسوم با مالکان خصوصی در شهر مشهد بر سر مدیریت زمین که در راس آنها دو بزرگ مالک آستان قدس رضوی و اداره اوقاف حضور دارند، باید رقابت پذیری مشهد نسبت به بقیه کلان شهرها، به طرز مشهودی افزایش یابد، ولی درحال حاضر مشهد با وجود این فرصت تاریخی به نظر گران اداره میشود.
شاید جالب باشد که ذائقه بودجه بندی این شهرها نسبت چندانی با ضعف ها، قوت ها، فرصتها و تهدیدهای آنها ندارد. تهران به لطف پایتختی با انبوهی از منابع درآمدی مواجه است، تقریبا بخش مهمی از صنایع در تهران واقع هستند که میتواند به منابع درآمدی این شهر کمک کند.
تبریز با آنکه شهری با عقبه صنعتی است، در مواجهه با مدیریت هزینه، ظاهرا شمردهتر گام برداشته و با بودجهای نسبتا کمتر سعی کرده است مسیر رشد را آهسته و پیوسته طی کند.
البته کند بودن ابرپروژههای شهری مانند خطوط مترو، گاه به دلیل همین مانع، رشد شتابانی در تبریز ندارد. اصفهان با وجود وصل بودن به بزرگترین قطبهای صنایع فولاد و کشاورزی گسترده و صنعت شکوفای توریسم، همچنان مدبرانه از بودجه انفجاری پرهیز میکند و با وجود گسترش بی رویه شهر، نسبتا با بودجه متعادلی به سراغ مدیریت هزینه رفته است و اما مشهد که علاوه بر نداشتن عقبه صنعتی قوی و خالی بودن دستش از درآمدهای مشابه اصفهان، پذیرای خیل ۳۰ میلیونی زائران نیز هست، با وجود توفیق نداشتن در بهره برداری از گردش بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومانی اقتصاد زیارت، همچنان سایه به سایه تهران به بودجههای درشت علاقه دارد.
این بلندپروازی میتواند در دوره مدیریت شهری جدید آرام آرام سیر منطقی به خود بگیرد و بودجههای انقباضی و واقعی، مسیر رشد شهر را به ریل درست هدایت کند. رشد و توسعه متوازن مشهد، نیازمند مدیریت عالمانه و مشارکت هوشمندانه مردم و مدیران است.
میزبانی مرقد منور رضوی وظیفه سنگینی را بر دوش همه ما نهاده است که امید است این وظیفه در برابر جذابیتهای کوتاه مدت و رسانهای و فشار روزمرگی، رنگ نبازد.