امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - سال های زندگانی صادقین (ع) دوران شکوفایی مکتب تشیع در کنار دیگر مذاهب اسلامی بود. امام باقر (ع) با پایه گذاری مکتب علمی شیعه، مبانی فکری این مذهب را تبیین کردند. امام صادق (ع) با پیگیری مسیر پدر بزرگوارشان، محافل علمی گوناگونی را تأسیس کردند، به گونهای که هزاران شاگرد زیر نظر این امام همام تربیت شدند. اندیشمندان مذاهب اهل سنت نیز از خرمن علمی امام صادق (ع) خوشه چینی میکردند.
دورانی که امام کاظم (ع) در آن زندگی میکرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگری حکام عباسی بود. آنها به محض اینکه در حکومت استقرار یافتند و پایههای سلطه خود را مستحکم کردند و از طرف دیگر با بروز قیامهای پراکندهای که به طرفداری از علویان پدید آمد و آنها را سخت نگران کرد، بنا را بر ستمگری گذاشتند و مخالفان خود را زیر شدیدترین فشارها قرار دادند.
این اعمال فشار از زمان امام صادق (ع) آغاز شد و تا زمان امام رضا (ع) که دوره خلافت مأمون بود، با شدت هر چه تمامتر ادامه یافت؛ مردم در زمان مأمون اندکی احساس امنیت سیاسی کردند، ولی دیری نپایید که دستگاه خلافت بدرفتاری و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سیاسی عباسیان در دورهای آغاز شد که پیش از آن، امام باقر و امام صادق (ع) با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمی و حدیثی شیعه را تقویت کرده و جنبشی عظیم در میان شیعه پدید آورده بودند. امام کاظم (ع) پس از این دوره در مرکز این فشارها قرار گرفت. در عین حال رسالت ایشان آن بود که در این حرکت علمی، توازن و تعادل فکری را میان شیعیان برقرار کنند. طبعا عباسیان نمیتوانستند تشکلی به نام شیعه را با رهبری امام بپذیرند. این مهمترین عاملی بود که آنها را وادار کرد تا امام را تحت فشار بگذارند.
امام کاظم (ع) پس از شهادت پدرشان در سال ۱۴۸ قمری امامت را عهده دار شدند. منصور عباسی در سال ۱۵۸ در مکه مرد. جانشین وی تا سال ۱۶۹ فرزندش مهدی عباسی بود. پس از آن یک سال هادی عباسی خلافت کرد و آن گاه هارون به خلافت رسید. امام (ع) در سال ۱۸۳ قمری به شهادت رسید و در تمام این سالها رهبری شیعیان امامی را عهده دار بود. در واقع عصر امام کاظم (ع) دوران بسیار سختی برای شیعیان بود و در این دوران، حرکتهای اعتراض آمیز متعددی از ناحیه شیعیان و علویان نسبت به خلفای عباسی صورت گرفت.
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود، تحلیل عمیقی از رویکرد امام کاظم (ع) در مقابل ستمگری حکام عباسی ارائه کرده اند. ایشان درباره سیره مبارزاتی امام کاظم (ع) میفرمایند: «امام موسی کاظم (ع) همه زندگی خود را وقف جهاد مقدس ساخته بود؛ یعنی اولا تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن؛ ثانیا تبیین مسئله امامت و حاکمیت سیاسی؛ ثالثا تلاش برای تشکیل آن جامعه.»
ایشان معتقدند که دوران زندگانی این امام همام، یکی از حساسترین زمانهای شیعیان و جریان امامت بوده است. اقتدار حکومت عباسی در این زمان فزونی گرفته بود و هارون الرشید از هیچ ابزاری برای ساکت کردن مخالفان خود دریغ نمیکرد. رهبر معظم انقلاب در این باره میفرمایند: «این مقطع سی وپنج ساله یعنی دوران امامت حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر (ع) یکی از مهمترین مقاطع زندگی نامه ائمه (ع) است.
دو تن از مقتدرترین سلاطین بنی عباس، منصور و هارون، و دو تن از جبارترین آنان، مهدی و هادی، در آن حکومت میکردند... جریانهای فکری و عقیدتی در این دوران، برخی به اوج رسیده و برخی زاده شده و فضای ذهنی را از تعارضات، انباشته و حربهای در دست قدرتمداران و آفتی در هوشیاری اسلامی و سیاسی مردم گشته و میدان را بر عَلَم دارانِ صحنه معارف اصیل اسلامی و صاحبان دعوت علوی، تنگ و دشوار ساخته بود.
شعر و هنر، فقه و حدیث و حتی زهد و ورع، در خدمت ارباب قدرت درآمده و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود... در این دوران، تنها چیزی که میتوانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت (ع) و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگی ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه الهی «تقیه»؛ و بدین ترتیب است که عظمت حیرت آور و دهشت انگیز جهاد حضرت موسی بن جعفر (ع) آشکار میگردد.»
در زمانی که حکومت عباسی به دنبال سوء استفاده از نزدیکی خود با خاندان پیامبر (ص) بود و همه تلاش خود را برای غصب مقام ولایت کرده بود، امام کاظم (ع) با زیرکی نقشه آنان را نقش بر آب کردند.
فشارهای حکومت عباسی ضد امام (ع) وجود داشت و ایشان با بهره گیری از روش «تقیه» به دنبال هدایت جامعه اسلامی بودند. رهبر معظم انقلاب درباره تحلیل این روش میفرمایند: «زندگی موسی بن جعفر یک زندگی شگفت آور و عجیبی است. اولا در زندگی خصوصی موسی بن جعفر مطلب برای نزدیکان آن حضرت روشن بود. هیچ کس از نزدیکان آن حضرت و خواص اصحاب آن حضرت نبود که نداند موسی بن جعفر برای چی دارد تلاش میکند، و خود موسی بن جعفر در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزیای که انجام میداد، این را به دیگران نشان میداد.
حتی در محل سکونت، آن اتاق مخصوصی که موسی بن جعفر در آن اتاق مینشستند؛ این جوری بود که راوی که از نزدیکان امام هست میگوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسی بن جعفر سه چیز است: یکی یک لباس خشن، یک لباسی که از وضع معمولی مرفه عادی دور هست، یعنی به تعبیر امروز ما میشود فهمید، و میشود گفت لباس جنگ، این لباس را موسی بن جعفر آنجا گذاشتند، نپوشیدند، به صورت یک چیز سمبولیک، بعد «و سیفٌ معلق» شمشیری را آویختند، معلق کردند یا از سقف یا از دیوار «و مصحف» و یک قرآن.» با اینکه امام (ع) زیر فشار حکومت خون خوار عباسی بودند، مسیر مبارزه را رها نکردند و با تغییر استراتژیک مسیر مبارزه را هوشمندانه تغییر دادند. ایشان دز اتاق خود شمشیری آویخته بود، اما سیره مبارزاتی ایشان با تکیه بر مسئله تقیه پیش میرفت.
رهبر معظم انقلاب درباره این رویکرد امام (ع) میفرمایند: «در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص آن حضرت کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانههای یک آدم جنگیِ مکتبی مشاهده میشود. شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونت بارِ رزمی و انقلابی است و قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است؛ میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسایل و این سختیها را هم تحمل کنیم.»
روشهای امام کاظم (ع) برای پیشبرد خط مبارزه نیز گوناگون بوده است. برخی از یاران ایشان در دربار عباسی فعالیت داشته اند. علی بن یقطین یکی از آن هاست. او پس از سقوط حکومت اموی و ظهور دولت عباسیان به کوفه بازگشت و به دستگاه خلافت عباسیان راه یافت. در دربار عباسیان، ابتدا از کارگزاران مهدی عباسی و به سمت دیوان امور برگزیده شد.
اما امام (ع) فردی مثل صفوان جمال را به خاطر دراختیار قراردادن شترانش به هارون مذمت میکنند. رهبر معظم انقلاب در تبیین این روش مبارزاتی میفرمایند: «چرا به «علی بن یقطین» که صاحب منصب بلندپایه دستگاه هارون و از شیفتگان امام است، عملی تقیه آمیز را فرمان میدهد؛ اما «صفوان جمال» را بر خدمت همان دستگاه شماتت میکند و او را به قطع رابطه با خلیفه فرا میخواند؟ ... اینها و صدها حادثه توجه برانگیز و پرمعنی و در عین حال ظاهرا بی ارتباط و گاه متناقض با یکدیگر در زندگی موسی بن جعفر (ع) هنگامی معنی میشود و ربط مییابد که ما آن رشته مستمری را که از آغاز امامت آن بزرگوار تا لحظه شهادتش ادامه داشته، مشاهده کنیم.
این رشته، همان خط جهاد و مبارزه ائمه (ع) است که در تمام دوران دویست وپنجاه ساله و در شکلهای گوناگون استمرار داشته و هدف از آن، اولا تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن و ارائه تصویری روشن از معرفت اسلامی است و ثانیا، تبیین مسئله امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه اسلامی و ثالثا، تلاش و کوشش برای تشکیل آن جامعه و تحقق بخشیدن به هدف پیامبر معظم اسلام (ص) و همه پیامبران؛ یعنی اقامه قسط و عدل و زدودن اندادا... از صحنه حکومت و سپردن زمام اداره زندگی به خلفاءا... و بندگان صالح خداوند.»
هارون زمانی که با هوشمندی مبارزاتی امام کاظم (ع) روبه رو شد، تنها راه مقابله را زندانی کردن ایشان دانست. فشارهای حکومت روزبه روز اضافه میشد و امام کاظم (ع) مظلومانه در زندانهای حکومت عباسی، زندگی خود را سپری میکردند. سر آخر هارون تصمیم بر به شهادت رساندن ایشان گرفت. برخی گمان میکنند که امام کاظم (ع) درمقابل فعالیتهای ظالمانه عباسیان اقدامی نکردند. همان طور که اشاره شد، مبارزه امام (ع) در پس پرده بود و همین امر فردی مثل هارون را به این نتیجه رساند که برای خلاصی از این مسئله باید ایشان را به شهادت برساند.
رهبر معظم انقلاب دراین باره میفرمایند: «یکی از تلخیهای تاریخ زندگی ائمه همین شهادت موسی بن جعفر (ع) است. البته میخواستند همان جا هم ظاهرسازی بکنند؛ در روزهای آخر سندی بن شاهک عدهای از سران و معاریف و بزرگان را که در بغداد بودند، آورد دور حضرت، گفت ببینید وضع زندگی اش خوب است، مشکلی ندارد؛ حضرت آنجا فرمودند بله، ولی شما هم بدانید که اینها من را مسموم کردند؛ و حضرت را مسموم کردند با چند دانه خرما و در زیر بار سنگین غل و زنجیری که بر گردن و بر دست و پای امام بسته بودند، امام بزرگوار و مظلوم و عزیز در زندان روحش به ملکوت اعلی پیوست و به شهادت رسید. البته باز هم میترسیدند، از جنازه امام موسی بن جعفر هم میترسیدند، از قبر موسی بن جعفر هم میترسیدند.
این بود که وقتی که جنازه موسی بن جعفر را از زندان بیرون آوردند و شعار میدادند به عنوان اینکه این کسی است که علیه دستگاه حکومت قیام کرده بوده، این حرفها را میگفتند تا اینکه شخصیت موسی بن جعفر را تحت الشعاع قرار بدهند؛ آن قدر جوّ بغداد برای دستگاه جوّ نامطمئنی بود که یکی از عناصر خود دستگاه که سلیمان بن جعفر باشد - سلیمان بن جعفربن منصور عباسی، یعنی پسر عموی هارون که یکی از اشراف بنی عباس بود - دید به این وضعیت ممکن است که مشکل برایشان درست بشود، یک نقش دیگری را او به عهده گرفت و جنازه موسی بن جعفر را آورد؛ کفن قیمتی برجنازه آن حضرت پوشاند، آن حضرت را با احترام بردند در مقابر قریش، آنجایی که امروز به عنوان کاظمین معروف هست و مرقد مطهر موسی بن جعفر در نزدیکی بغداد، دفن کردند و موسی بن جعفر زندگی سراپا جهاد و مجاهدت خودش را به این ترتیب به پایان رساند.»
برنامههای شهادت امام موسی کاظم (ع) در حرم مطهر رضوی اعلام شد