به گزارش شهرآرانیوز؛ همه نگاهها زمانی به سمت سفارت ایران در اوکراین خیره شده بود که برخلاف بسیاری از کشورها، ایران هیچ اطلاعیهای برای خروج هموطنان خود از این کشور نداد.
هفته پیش روزنامه هفت صبح سوال کوتاهی از سفیر اوکراین پرسید. سفیری که اگرچه سال ۱۳۹۷ به این سمت منصوب شده ولی از دهه ۶۰ و زمان دانشجویی در دانشگاه علامه طباطبایی دغدغه مطالعات بینالملل و روابط روسیه و اوکراین را داشته و سالهاست که بهعنوان سفیر و کاردار و دبیر در این دو کشور به نمایندگی از ایران جابهجا میشود.
منوچهر مرادی در این مکالمه به ما اینطور گفته بود که خطر جنگ را جدی نمیبیند و دستور تخلیه سفارتخانههای دیگر مبنای سیاسی داشته است.
حرف او این بود: « هدف تخلیه سفارتخانهها سیاسی است، چون غالب کشورهایی که دستور تخلیه دادند از متحدین آمریکا هستند.» حالا این در حالی بود که مرادی، این سفیر ۶۰ساله ایران در مقالهای که دهه ۸۰ نوشته بود، اعتقادی دیگر داشت. او آن زمان میگفت که بحران بین روسیه و اوکراین میتواند منشا تحولات مهمتری در ابعاد جهانی باشد و باعث بلوکبندیهای جدید سیاسی شود.
با این حال این بار پیشبینیهای او درست درنیامد. درواقع بیشتر اعتقادش این بود که کشورهای غربی بهخاطر اتحاد با آمریکا تصویری از روسیه میسازند که آن را کشوری مهاجم نشان دهند؛ چیزی که در مقالات سالهای قبلی دانشگاهیاش هم بر آن تاکید داشته است. ولی با این حال بهنظر میرسد که برخلاف انتظار آقای سفیر، تهاجم روسیه به اوکراین خیلی واقعیتر از تصویری است که رسانههای غربی در حال ساخت آن بودند!
منوچهر مرادی متولد ۱۳۴۰ استان کرمانشاه است که اولین بار در دولت احمدینژاد بهعنوان سفیر به دیگران معرفی شد. او از یک دهه قبل مقالاتی درباره منطقه آسیای میانه و قفقاز نوشته و به همین خاطر فرد متخصصی برای این کار بهحساب میآمد. بهخصوص که به انگلیسی، روسی و اسپانیایی هم مسلط است. اسپانیایی را هم از سال ۱۳۷۸ و زمانی یادگرفته که رایزن دوم سفارت ایران در اسپانیا بود. سال ۱۳۹۲ در اداره سیاسی وزارت امور خارجه، رئیس اداره روابط با دو کشور روسیه و اوکراین شد تا اینکه سال ۱۳۹۷ به میزی که الان در سفارت ایران در اوکراین دارد، رسید.
ولی خیلی قبلتر از اینها، زمانیکه هنوز روسیهای وجود نداشت، بهعنوان دبیر سوم و کارشناس میز اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی از سمت وزارت خارجه به این کشور در رفتوآمد بود. یعنی چه سالی؟ از سال ۱۳۶۸ تا دو سال بعد.آقای سفیر در روزهای گذشته بیشتر جلوی دوربین بوده. نه جلوی دوربین رسانهها؛ دوربین گوشیهایی که حضور او را در پناهگاههای ایرانیان در کییف نمایش میداد. در این حضور داخل یک زیرزمینی که سفارتخانه به دانشجویان معرفی کرده بود، آنها از سفیر پرسیدند که چرا ما را به سفارتخانه نبردید و گفته بود که حتی سفارتخانه هم امن نیست و خانوادهاش را هم از آنجا خارج کرده. نکته جالب از حرفهای او این بود که در این دیدار و ویدئویی که از او منتشر شده، روسیه را دولت «اشغالگر» معرفی کرد.
مرگ غمانگیز همسر و فرزند
در سایت سفارتخانه نوشته شده که دو دختر و یک پسر دارد ولی سال پیش به خبرنگار فارس گفته بود که در سال ۱۹۹۲ (۱۳۷۱) همسر و پسر شش سالهاش را در حادثهای مشابه ایرانیان در هواپیمای اوکراینی، از دست داده است. حادثهای که به آن اشاره کرده، به ماجرای ناگورنو قرهباغ برمیگردد.
ماجرا این بود که در جریان جنگی که آن زمان بین آذربایجان و ارمنستان بود، طبق ادعای آذربایجان، ارمنستان از خاک کشور خودش به پایتخت قرهباغ سلاح میفرستاد و از سال ۱۹۹۰ بارها آذربایجان هواپیماهای آنها را به آتش کشید که گویا طبق گفته سفیر ، همسر و فرزند او هم مسافر یکی از آن هواپیماها بودند. مثلا یک هواپیمای حامل مسافران ایرانی در منطقه مورد مناقشه آذربایجان و ارمنستان در سال ۱۳۷۲ در ناگورنو قرهباغ سقوط کرد و ۱۹ تن مسافر و همچنین ۱۳ سرنشین این هواپیما کشته شدند.شاید سفیر همین پرواز را اشاره داشته است.
جهت سیاسی آقای سفیر چیست؟ با اینکه از سال ۱۳۶۸ در وزارت امور خارجه بوده و از سال ۸۸ تا امروز حضور در سه دولت مختلف را تجربه کرده اما به نظر میرسد که دلبستگی سیاسی به سمت محمدجواد ظریف، مدیر قبلی خود در وزارت امور خارجه دارد. بعد از رفتن ظریف، در ستایش او یادداشتی با این عنوان نوشت که چه کسی از استعفای ظریف خوشحال میشود و در توئیترش منتشر کرد. از نظر ارتباط با شبکههای اجتماعی هم کاملا بهروز است؛ مثلا ارتباط خوبی با توئیتر دارد و دیروز در اکانت خودش گزارش داد که تعدادی از دانشجویان را توانسته راهی مرز لهستان بکند.
به نظر میرسد که جواد ظریف، الگوی خوبی برای حضور او در توئیتر هم بوده. مثلا تقریبا روزی دو بار به توئیترش سر میزند. آخرینبار هم گفته بود که ۱۰۰ نفر دانشجوی ایرانی را بعد از مذاکره با لهستان راهی این کشور کرده است. خود دانشجویان و همچنین سفارت ایران در لهستان گفته ۳۰ نفر و جالبتر اینکه وزارت امور خارجه گفته تعداد آنهایی که سوار قطار لهستان شدند، ۲۰۰ نفر بوده.
حالا هر کدام هم درست باشد، در هر صورت هزار و ۱۳۷ دانشجوی ایرانی در این کشور مشغول به تحصیل بودند که شامل یکچهارم کل ایرانیان ساکن این کشور میشد. بقیه آنهایی که در اوکراین ماندند چه شدند؟ اینطور که او دیروز به وزیر امور خارجه گفته بهخاطر برقراری حکومت نظامی فعلا ماجرای فرستادن بقیه غیرممکن است.
منبع: هفت صبح