مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ حضور شهرداریها در امر ورزش طی سالهای گذشته همواره محل بحث کارشناسان و اهالی ورزش بوده است. برخی معتقد بودند که رسالت ذاتی شهرداری، تسهیلگری در مقوله ورزش همگانی و کمک به توسعه زیرساختهای ورزش قهرمانی در شهر است و گروهی دیگر بر این باورند که شهرداریها برای ایجاد شور و نشاط اجتماعی باید به وجوه ورزش قهرمانی و حرفهای نیز توجه کنند. با این همه شهرداری مشهد طی چند دهه گذشته حضور متفاوتی در این عرصه داشته است. در برخی ادوار، شهرداری به بُعد ورزش همگانی و توجه به زیرساختهای ورزش برای شهروندان پرداخته و در برههای هم توجه ویژهای به ورزش حرفهای کرده است؛ مسئلهای که موافقان و مخالفان خودش را داشته است.
شورای ششم اسلامی شهر مشهددر سال ۱۴۰۰ تصمیم گرفت با تشکیل نخستین کمیسیون تخصصی ورزش و جوانان در سطح کلانشهرهای کشور، نگاه تخصصی به مقوله ورزش داشته باشد. بر این اساس شهردار مشهد نیز بارها بر حمایت این ارگان از ورزش در بخشهای همگانی، بانوان و جانبازان و معلولین و البته نگاه ویژه به ورزش حاشیه شهر تاکید کرده است. در همین راستا شورای شهر و شهرداری مصمم هستند تا در هشت رشته به عرصه ورزش ورود جدی داشته باشد و در همین راستا به دنبال نظرسنجی گسترده از کارشناسان، اهالی ورزش و مردم درباره لزوم ورود شهرداری به امر ورزش و انتخاب این رشتهها هستند.
میزگرد کارشناسی بررسی آسیبها و راهکارهای ورود شهرداری مشهد به تیم داری ورزشی به میزبانی شهرآرا ورزشی برگزار شد و طی آن شش چهره شناخته شده ورزش مشهد، هادی رضایی، قاسم زردکانلو، حسین نخعی شریف، عباس دهقانی، عباس چمنیان و آرمین رهبر به سه سؤال کلیدی پاسخ دادند؛ نخست اینکه چقدر با ورود شهرداری به امر تیم داری در ورزش موافق اند؛ دوم آنکه برای این مهم، چه راهکارهایی را پیشنهاد میدهند و چه آسیبهایی را پیش بینی میکنند و سوم نیز معرفی رشتههای ورزشی مدنظر برای حضور شهرداری در تیم داری آن رشته هاست.
باید الگوی درستی برای ورزش شهرداری مشهد طراحی شود. آن چیزی که انتظار جامعه ورزش بوده، تا به حال در ورزش شهرداری انجام نشده است و بیشتر پراکندگی کاری تحت تأثیر سلیقههای متفاوت در ادوار مختلف وجود داشته است. ورزش شهرداری به آن هدفی که باید و جایگاهی که شایسته است، نرسیده است. به نظر من شهرداری باید در ورزش یک تولیدکننده باشد؛ یعنی هم از بُعد سخت افزار و هم نرم افزار، شهرداری یک تولیدکننده باشد. به آن معنی که حتی اگر قرار باشد شهرداری وارد حیطه رشتههای مختلف ورزشی در زمینه تیم داری شود، به هیچ عنوان در مقطع لیگ حرفهای در هیچ رشته ورزشی شرکت نکند. این مسئله شهرداری را از دستورالعملهایی که شرح وظیفه ذاتی این نهاد است، دور میکند
. شهرداری در مقطع لیگ دسته اول میتواند تیم داری کند و رشتههایی را میتواند انتخاب کند که مورد وثوق مردم باشند. علاوه بر اینکه استعدادش در استان وجود داشته باشد، مردم دوستش داشته باشند تا آن شادی و نشاط اجتماعی را درست کند. از طرفی انتظار میرود متناسب با رشد فنی رشتههای فنی و باشگاه ها، ما شاهد رشد امکانات تخصصی ورزش باشیم؛ یعنی اینکه مثلا میبینیم برخی دوستان همچنان روی زمینهای چمن کوچک مصنوعی مانور میدهند، درست نیست.
ما اگر قرار است کار آموزشی خوبی انجام شود، باید چند تا زمین بزرگ مناسب داشته باشیم. شهرداری متناسب با رشدی که در رویکرد جدیدش خواهد داشت، باید در این زمینه نیز خودش را جلو بیاورد. بحث استعدادیابی و پرورش استعداد باید محور اصلی کار ورزش شهرداری قرار بگیرد و نه شرکت در مسابقات لیگ برتر. تأکید میکنم لیگ برتر، و الا برای پرورش استعدادها باید در مسابقات شرکت کرد. یک پیشنهاد دیگر من آن است که شهرداری برخلاف دورههای قبلی اسم تیم هایش را شهرداری نگذارد؛ یعنی وقتی شما اسم تیمتان را شهرداری میگذارید، خب طبیعی است که شهرداری منتقد هم دارد و نتایج تحت الشعاع این انتقادها قرار میگیرد.
باخت ورزش که جزو ذات ورزش است، نباید تحت الشعاع انتقادها قرار بگیرد. بنشینند برای اسمهای تیم هایشان هم با کارشناسان و کسانی که توانایی دارند، مشورت کرده و اسم انتخاب کنند. به نظرم شهرداری باید مظهر تعامل با بخشهای مختلف ورزش در مشهد و استان باشد؛ یعنی شهرداری به سمت تربیت بدنی، هیئتهای مختلف و جاهایی که به عنوان متولی رشتههای مختلف کار میکنند، برود؛ چون شهرداری یک واحد خدماتی در سطح شهر است و باید نوع نگاهش نیز یک نگاه خدماتی باشد. در ورزش شهر و استان نگاه طلبکارانه سبب شده است که کار گروهی شکل نگیرد.
من دوباره تأکید میکنم باید رشتههایی انتخاب شود که علاوه بر پارامترهای مختلف مثل استعدادهای منطقه ای، از اقبال عمومی هم برخوردار باشد تا شادی اجتماعی نیز ایجاد شود. یکی دیگر از کارهایی که شهرداری میتواند انجام دهد، این است که باید در زمینه برگزاری جشنوارهها و فستیوالهای مختلف، پیش قدم شود. اسمش فقط تیم داری نیست و یک عالمه شاخ و برگ دیگر دارد که میتواند ورزش ما را توسعه دهد.
چرا فستیوال برگزار کند؟ به خاطر اینکه باعث رشد کیفی یک رشته ورزشی و ایجاد نشاط اجتماعی در جامعه میشود؛ به خاطر اینکه کمبود مسابقه برای بچهها سبب میشود که استعدادها پیدا نشود. جغرافیای استعدادی مان کشتی، هندبال، والیبال، بسکتبال، فوتبال و فوتسال است. حالا درجه اش متفاوت است؛ ولی وقتی یک دفعه برویم راگبی، هاکی یا تنیس کار کنیم، با استعداد بچههای ما متفاوت است. ما شکر خدا در همه رشتههای ورزشی که رشتههای اصلی است، هم استعداد داریم، هم توانایی داریم و هم پیشینه قوی داریم. تقویم ورزشی ما میتواند مشخص کند ما در چه رشتههایی تیم داری کنیم.
در این بحث یک جای سؤال برای من وجود دارد: ما در شهرداریهای کشور دو نوع حضور در ورزش را داریم که هر دو به نشاط اجتماعی کمک میکند؛ یک نوع حرفهای تیم داری میکنند و افراد غیربومی را برای بُعد تبلیغاتش میآورند؛ مثل شهرداری ارومیه. گروهی هم مثل شهرداری گنبد، افراد بومی را حفظ میکنند و غیربومی نمیآورند. این دو نوع، دو مقوله جداست. در ۱۰ سال گذشته گروهی آمدند و واقعا خوب حمایت کردند و پیشنهاد دادند؛ اما بعدش افرادی پشت پرده هستند در سیستم شورای شهر که رشتههای خاص مدنظرشان است. یک نکته وجود دارد که بحث آمایش سرزمینی است. شما جودوی خراسان را به خاطر چوخه، هیچ جای کشور نمیتوانی ببینی. هندبالی که سبزوار و مشهد دارند، در هیچ جای دیگر نمیبینید. این رشتهها مشخص است. وقتی تحلیل ورزشی باشد، مشکلی پیش نمیآید. ما در استانمان تحلیلگر ورزشی نداریم یا اگر داریم، به آن بها داده نمیشود. هدف ما چیست؟
اگر به المپیک و پاراالمپیک و جهانی نگاه کنید، یک خلائی در پانزده سال اخیر به وجود آمده و شهرداری به نخبگان ورزشی مثل سایر نخبگان شهری نرسیده است. آیا رشتههایی که میتوانند این نخبگان را پرورش دهند، بررسی کرده ایم؟ در آن آمایش سرزمینی میتوان رشتهها را انتخاب کرد. اما برسیم به هدف گذاری. اولین مسئله ورود به تیمهای پایه است. اگر ما یک دفعه به تیمهای حرفهای ورود کنیم، نتیجه نمیگیریم. با ۱۴۰، ۱۵۰ میلیارد که تیمهایی مثل استقلال و پرسپولیس، سپاهان و... بودجه گذاشتند، ما نمیتوانیم تیمهای حرفهای داشته باشیم؛ اما میتوانیم به علایق مردم مشهد احترام بگذاریم. علایق مردم مشهد، ابومسلم و پیام است.
با احیای این تیمها میتوانیم به این علایق توجه کنیم. ما در رشتههای مختلف به صفر رسیدیم. شهرداری به نظر من اگر کمک ورزش باشد، بهتر نتیجه میگیرد. اگر این میزگرد بتواند هدف را تبیین کند، بهترین اتفاق است. مثلا بگوییم ما میخواهیم در فوتبال یک تیم از لیگ دسته ۲ تشکیل بدهیم و ظرف چهار سال به لیگ برتر برسانیم. مردم هم به همان میزان توقع میکنند.
آمایش سرزمینی را در نظر بگیریم، رشتهها خود به خود میآید و کمک کنیم به ورزش قهرمانی، نه ورزش حرفه ای. به نظر من هشت رشته راحت پیدا میشود. مهم آن است که ببینیم هدف چیست. ما اگر یک آمایش درست داشته باشیم، مشخص است همین امروز اگر در والیبال ستارههای مشهدی را جمع کنیم، به راحتی میتوانیم روی سکو برویم. یا در جودو تیم سوپرلیگی داشته باشیم. چرا باید برویم در فوتسال بانوان میلیاردی هزینه کنیم و نتیجه هم نگیریم؟
همان را میتوانستیم در دسته ۲، پیام را با ۸۰۰ میلیون بخریم و یک میلیارد هم هزینه کنیم تا هم طرف داران فوتبال را راضی کنیم، هم نشاط اجتماعی بیاوریم. من هم موافقم که اصلا در لیگ حرفهای نمیتوانیم شرکت کنیم. در فوتبال بیش از ۱۰۰ میلیارد، در والیبال بیش از ۱۰ میلیارد، در بسکتبال حدود ۶ میلیارد، در هندبال حدود ۴ میلیارد است و اینها نشان میدهد ما نمیتوانیم در لیگ حرفهای وارد شویم؛ اما اگر بیاییم یک پله پایین تر، دو پله پایین تر، توقع مردم را از آنجا شروع کنیم، خیلی راحتتر میتوانیم نتیجه بگیریم. ما در فوتسال، هندبال و... میتوانیم برتر باشیم و باید از این جاها شروع کنیم.
ما گمشدهای در ورزش خراسان داریم و مسئله فقط رشتهای خاص نیست. مشکل ما در خراسان این است که تاریخ نشان میدهد هیچوقت آدمی که بخواهد پای ورزش بایستد و از آن دفاع کند، نداشتهایم. چرا؟ چون مسئولان ما بیشتر غیربومی بودند و آنهایی هم که بودند، بیشتر موقت آمدند و رفتند. کسانی هم که وارد ورزش شدند، بهعنوان اسپانسر یا حامی خودشان بدون کارشناسی وارد عرصه ورزش شدند و هزینههایی کردند و بعد هم به هر دلیلی رفتند. بههرحال با تفکری آمدند که اندیشههای واقعی و پاک ورزش وجود نداشته است و آمدند خودی نشان دادند. الان برای من این سؤال مطرح است که ورزش حرفهای و واقعی استان خراسان صاحب پیدا کند. آدمهایی باشند که تعصب داشته باشند و ساختارسازی کنند. ما اینجا نیروی انسانی داریم و از نظر علمی، فنی و استعدادهای ناب همهچیز داریم.
کشتی، فوتبال، دوومیدانی، والیبال، بسکتبال و... رشتههایی هستند که در خراسان خوب هستیم. ولی ما باید دو رشته را جدا کنیم؛ یکی فوتبال که پدیده اجتماعی است و باید روی آن جداگانه بحث و بررسی شود، دیگری هم ورزشهای خاص است که الان نمادش، هادی رضایی، اینجاست. ورزش معلولان ورزش کسانی که مشکلات جسمی دارند، ولی از نظر مغزی و هوشی از خیلیها جلوترند. شهرداری وظیفه دارد برای این قشر شهر را درست کند، چه برسد به ورزش. حالا این سؤال وجود دارد که شهرداری با چه جرقهای وارد این عرصه شده است؟
آیا قرار است این اتفاق چهارساله باشد یا دائمی؟ اگر قرار باشد الان شهردار فعلی بیاید حرکتی انجام بدهد و شهردار بعدی بیاید بگوید من این کار را انجام نمیدهم که نمیشود. فایده ندارد. بهتر است که این کار بهنوعی نهادینه و دائمی شود. شهردار کلیددار شهر است. شما همین الان جنگ اوکراین را نگاه کنید؛ شهردارها در آن کشته میشوند و اسلحه بهدست میگیرند. میخواهم بگویم اهمیت شهرداری اینقدر زیاد است. ورزش بهعنوان نیاز جامعه و چیزی که سلامت جامعه را تأمین میکند، مهم است. اعتقادم این است ورزشهای فراگیر که در جامعه طرفدار هم دارند، مشخصاند و ما استعدادهای خوبی هم در این بخش داریم.
همه اینها نیازهایی است که شهرداری میتواند وارد شود. من برخلاف نظر برخی دوستان که میگویند ما نباید در سطح حرفهای وارد شویم، میگویم در اوج و ویترین ورزش حرفهای باید شهردار و شهرداری حضور داشته باشند. شهرداری باید وارد شود و کمک کند تا جامعهمان را درست کنیم. شهرداری باید به ویترین هم توجه کند، زیرا همین امروز شما ببینید شهرخودرو ورزش ما را تحقیر کرده است. مشهد پردرآمدترین شهر ایران است، پس چرا نباید تیمی اساسی با ساختار مناسب داشته باشد که همیشه در صحنه حضور داشته باشد.
شهردار کلیددار شهر است و بهنظر من نفر اول شهر مشهد است. اگر ایشان فکر میکند در زمینه ورزش باید بررسی دقیق بکند و اتاق فکر ایجاد کند، باید حتما از استادان دانشگاه، بزرگان و پیشکسوتان در جلسات مختلف مشورت بگیرد. ما باید از این فرصت استفاده کنیم و شرایطی را به وجود بیاوریم که ورزش ما یکبار برای همیشه درست شود. شهرداری اگر میخواهد وارد تیمداری شود، باید از تیمهای پایه شروع کند و رفتهرفته خودش به تولید و درآمد برسد. من بهجرئت میتوانم بگویم ما خودمان میتوانیم به تولید و درآمدزایی برسیم. ما باید همانطور که ساختمان ۲۰ طبقه میسازیم، فوتبال ۴۰ طبقه بسازیم. باید از کسانی که در این زمینه استخوان خرد کردهاند، کمک بگیریم.
نظر من این است که شهرداری نباید در مقطع کنونی به ورزش قهرمانی وارد شود. اگر ما ساختمانی را در نظر بگیریم، این ساختمان به پیریزی نیاز دارد. ورزش حرفهای نوک قله است. ما برای آنکه به نوک قله برسیم، نیاز داریم از دامنه شروع کنیم و بالا برویم. آیا واقعا ما در مشهد ابزار و ادوات و زیرساختهای آماده داریم.
باید زیرساختهایی را ایجاد کنیم تا به آنجا برسیم. این مهم شاید ۱۰ سال دیگر اتفاق بیفتد و بعد بتوانیم به آنجا برسیم. اما الان بهنظرم ما باید این زیرساختها را ایجاد کنیم. زیرساخت ایجادکردن به بودجه نیاز دارد. شهرداری بودجهاش محدود است. الان ۵ درصد منابع شهرداری به کل حوزه فرهنگی اختصاص دارد؛ یعنی ۹۵ درصد برای عمران و فضای سبز و ترافیک و بحثهای اینچنینی است و فقط ۵ درصد بودجه برای حوزه فرهنگی است که این جنبه فرهنگی هم برعهده شما، اداره ارشاد اسلامی، فیلم، سینما، تئاتر و نقاشی و... است.
نقش و سهم ورزش شاید از این ۵ درصد یک درصد هم نشود. ما باید واقعیتها را در نظر بگیریم. اینکه ما بودجه داریم و باید براساس آن اقدام کنیم. ما میگوییم نظرسنجی، نیازسنجی و اثربخشی. ما باید ببینیم آیا نظرسنجی انجام شده است، بعد نیازسنجی هم بکنیم و سپس اثربخشیاش را ببینیم. من شک و تردیدی ندارم که فوتبال بهشدت در نشاط اجتماعی مؤثر است. یک پیروزی ملی میتواند کشوری را نجات بدهد. در گذشته میگفتند هر قهرمانی برزیل در فوتبال چهار سال دولتش را بیمه میکند.
ما شهری را اداره میکنیم و این بودجه شهر است که یکریال دولتی در اینجا هزینه نمیشود. یعنی دولت هیچ کمکی نمیکند که هیچ، خیلی جاها از شهرداری هم میگیرد. حالا ما در اینجا شهری داریم که نزدیک سهونیم میلیون با حاشیهاش جمعیت داریم. نیازهای اینها چیست؟ ما میگوییم سلامت. بیاییم ببینیم سهم چند درصد مردم را میخواهیم به ورزش حرفهای بدهیم. زیرساختها را برای عامه مردم ایجاد کنیم تا ورزش کنند. آمار جهانی میگوید در شعاع یکونیم کیلومتری هر فرد باید امکان ورزشکردن وجود داشته باشد. این تعریف محله است.
هر موقع ما در هر محلهمان توانستیم مکانی ورزشی داشته باشیم که حالا ممکن است این مکان مسجد باشد، درست است. ما ۱۷۰ محله داریم. فقر حرکت ورزشی در بانوان بیداد میکند. حدود ۸۵ درصد دانشآموزان ما مشکلات فقر حرکتی و اسکلتی دارند. چاقی دانشآموزان ما ۱۰ درصد بیشتر از سایر شهرهاست. فستفودها چقدر زندگی ما را عوض کردند؟! من ضمن احترام به همه دوستانی که تصمیم گرفتند، میگویم اول از همه باید بحث ورزش همگانی و ایجاد زیرساختها را درست کنند، بعد به فکر ورزش قهرمانی باشند.
من نمیگویم ۱۷۰ محله، ولی هر وقت دستکم ۵۰ درصد را از زیرساختهای ورزش بینیاز کردیم، بعد وارد ورزش قهرمانی شویم. اگر زمانی هم قرار است وارد ورزش قهرمانی شویم، فقط حمایت کنیم. بههیچعنوان وارد تیمداری نشویم. شهرداری کارش تیمداری نیست. من میگویم شهرداری اگر میخواهد کار انجام بدهد، اول از همه باید به وظایفش درباره ورزش همگانی و ایجاد زیرساختها عمل کند. شهرداری طبق ماده ۵۵ باید فقط در بحثهای حمایتی وارد شود. سرانه ورزشی مشهد کمترین میزان سرانه حتی در استان است. ما در کشور میگوییم دو متر، جهانی چهار متر، ولی در مشهد سرانه ورزشیمان نزدیک ۳۰ سانتیمتر است.
وقتی اینطور است، باید اولویتبندی کنیم؛ بنابراین باید دو کار انجام شود؛ اول از تیمهای ورزشی حمایت کنیم و دوم در زمینه قدردانی وارد شویم. نقش شهرداری ممکن است در قدردانی از اسطورهها و پیشکسوتان باشد یا از مدالآوران. در بحثهای حمایتی اگر ما خودمان متولی این کار شویم، مشکلی بر مشکلات شهرمان اضافه میکنیم. باید حمایتهای معنوی از تیمها داشته باشیم. چه اشکالی دارد شهرداری مثلا به تیم پیام کمک کند و زمین در اختیارش بگذارد. یعنی مثلا شهرداری بیاید در ساختوسازها کمک کند. یا اگر میخواهد کمکی بشود، شورای شهر مصوب کند که درصدی از عوارض ساختوسازها به امر ورزش برای زیرساختهای ورزشی اختصاص یابد. من وظیفه شهرداری را در توسعه و تجهیز ورزش همگانی میبینم. مثل این میماند که ما ساختمانمان را پیریزی نکردیم و میخواهیم رنگ بزنیم؛ با رنگزدن چیزی درست نمیشود.
من فکر میکنم با دو عینک میتوان به این قضیه نگاه کرد؛ یک عینک بدبینی که اگر شورای اسلامی شهر و شهرداری به امر تیمداری وارد شود، بهدلیل امراض سیاسی یا غیرسیاسی است و دیگری آنکه در قبال این اتفاق و خانواده ورزش که سالیان سال است از داشتن متولی چه در حوزه ورزش حرفهای، چه قهرمانی و چه همگانی بیبهره بوده است، جبهه بگیریم. نگاهی هم نگاه مثبت است که من معتقدم فرصتی است که نباید اجازه بدهیم به تهدید تبدیل شود.
آیا میتوان از این نگاه فرصت ساخت؟ اگر در این چند سال گذشته شهرداری به ورزش حرفهای کمک نکرده است، من هم موافقم که وارد بحث زیرساختها و کمک به ورزش آحاد جامعه شویم، اما از آنجایی که در سالهای گذشته نزدیک به ۲۰ میلیارد هزینه شده و از جیب شهرداری رفته است، عملا شهرداری هیچ سهمی نداشته است. ما در واقع هم چوب را خوردیم و هم پیاز را؛ یعنی هم ۲۰ میلیارد هزینه کردیم و هم خروجی نداشتیم و عملا سهمی در تصمیمات هم نداشتیم.
یک سال رئیس شورای شهر از من پرسید به فلان تیم کمک کنیم؟ من گفتم شما در تصمیمگیریهای آن تیم سهمی دارید؟ گفت نه. گفتم پس کمک نکنید. وقتی شما سهمی در تصمیمگیریها ندارید، نمیدانید آیا این پول در راستای منافع شهر مشهد هزینه میشود یا نه. نتیجهاش هم اینکه ما الان نشانی از آن تیم نداریم و سال آینده از شهرخودرو هم دیگر نشانی نخواهیم دید. چون همه فوتبالیها میدانیم این تیم محکوم به سقوط است.
همه میدانیم با این روند ما سال آینده در فوتبال جایگاهی در ورزش حرفهای نخواهیم داشت؛ بنابراین اگر کمی جدیتر نگاه کنیم و بگوییم ورزش حرفهای، قهرمانی و همگانی، باید به شهرداری و شورای شهر کمک کنیم تا این فرصت به تهدید بدل نشود. دوستان بهدرستی گفتند که تغییر شورای بعدی چهار سال آینده میتواند تهدیدی برای این پروژه باشد، اما من معتقدم باید به همین دلیل این فرصت را به مطالبهای اجتماعی و مردمی تبدیل کنیم. باید به این تصمیم جهتدهی کنیم، با رویکرد مثبت وارد شویم و بهجای اینکه جبهه بگیریم و بگوییم اینها همهاش بیفایده است، به شهرداری و شورا کمک کنیم.
حتی اگر فرض کنیم که تصمیمات قبلا گرفته شده است، بازهم خانواده ورزش نباید عقب بماند و باید کمک کند در چهار سال آینده اتفاقی بهنفع ورزش شهر بیفتد. بهطبع همه اتفاقات مثبت میتواند به اتفاق پایدار تبدیل شود، بهشرط اینکه مطالبه اجتماعی شود و وقتی شورای بعدی هم آمد، از آن اتفاق بازخورد مثبت بگیرد. ضمن اینکه با این نقطه نظر که بههرحال شهرداری دراینزمینه هزینه کرده است و میکند و ما باید حالا به آن سامان بدهیم و جهتدهی کنیم، موافقم.
بهنظرم بهجای اینکه جبهه بگیریم یا بیخود این پروژه را هل بدهیم، باید ابتدا موضوعات را تفکیک کنیم. به ورزش پایه اشاره شد. معتقدم تیمداری در ورزش پایه در شأن شهرداری نیست. خیلیها هستند که شخصا تیمی در سطح لیگبرتر کشور در ردههای پایه دارند. این کار انجام میشود و ضرورتی ندارد شهرداری وارد شود. اگر قرار است ما در ورزش پایه وارد شویم، باید کاری خاص بکنیم و آن این است که مکانی داشته باشیم که حالا اسمش آکادمی یا هرچه میخواهد باشد.
این پایگاه باید استعدادیابی کند و آنها را پرورش دهد. هیچ اشکالی ندارد اگر محصولات این پایگاه و مجموعه جذب هر تیمی بشود؛ مهم این است که در این فضا بچههایی که پول کفش و لباس ندارند، بیایند استعدادیابی شوند و زیرنظر بهترین مربیان پرورش پیدا کنند. من فکر میکنم ما در این حد زیرساخت داریم که در رشتههای مختلف چنین پایگاهی را ایجاد و کار را شروع کنیم. اگر شهرداری بهاندازه یکسال در رشد و پرورش این استعدادها نقش داشته باشد، بهنظر من دستاوردی بزرگ است.
نکته دیگری که بهشدت با آن مخالفم، این است که شهرداری به ورزش حرفهای وارد شود. چون عملا رقابت نابرابر و از ابتدا محکوم به شکست است. شاید در برخی رشتهها بتوان با کمترین هزینه رقابتی برابر داشت. باید دراینزمینه بررسی شود. بهطور مشخص پیشنهادم این است که در ورزش قهرمانی وارد شویم، اما نه به اسم شهرداری. معتقدم همان یکدرصد سهم ورزش از بودجه شهرداری هم رقم چشمگیری است، بهشرطی که از آن درست استفاده شود. ورود درست به این مسیر میتواند چراغ راه آینده باشد.
میخواهم داستانی بیستوپنجساله از شهرداری را در یکدقیقه بگویم. روزی که ما وارد شهرداری شدیم، شهرداری دستکم دهدوازده تیم در ردههای مختلف داشت که همگی در مسابقات شهر مشهد، استانی و گاهی کشوری بود. نتایج خوبی هم گرفتیم و آن زمان گفتند تیمداری کنید. در برههای آمدند و گفتند تیمداری نکنید و بچههای خود کارکنان شهرداری بیایند ورزش کنند. بعد گفتند بیاییم زیرساختها را گسترش دهیم و سالنهای زیادی هم زده شد. نزدیک به ۳۲ سالن استاندارد و خیلی مرتب داشتیم و خیلی از شهروندان آمدند از آن استفاده کردند.
در کنارش کارکنان شهرداری هم از آنها استفاده کردند. در مقطعی دیگر آمدند گفتند بیاییم از تیمهای مختلف حمایت کنیم. در این برهه باز زیرساختها و توجه به آن کمرنگ شد و منابعی که در اختیار تربیتبدنی قرار داشت، برای ساخت مجموعهها کمرنگ شد و رفتیم به تیمهای مختلف کمک کردیم.
به تیمهای فوتسال، فوتبال و.... میخواهم به اینجا برسم که اگر دوستان ما در شهرداری و شورا با نگاه باز دنبال کمک و یاری به بحث ورزش هستند و میخواهند کاری انجام بدهند، بیایند ابتدا این کلاف سردرگم را که در سالهای قبل با آن روبهرو بودیم، جمع کنند و ببینیم اصلا چه داریم؟! منابع مالی و سختافزاری ما چیست؟ اول داراییهای خودمان را جمع کنیم و ببینیم چه داریم و بعد برای آن برنامهریزی کنیم. مهم است ما که میخواهیم برنامهای برای چهار سال آینده بدهیم، چه چشماندازی دارد؟
من با این مسئله موافقم که واقعا بعضی جاها نیاز است تیمداری نکنیم. تا موقعی که زیرساخت لازم وجود نداشته باشد، تا موقعی که بودجه لازم نباشد، تا موقعی که ارگانهای مختلف همکاری نکنند، ما نمیتوانیم تیمداری کنیم. الان اگر شهرداری بخواهد مسابقهای برگزار کند، هیئت بسکتبال میگوید چرا مسابقه برگزار کردی، این قانونی نیست و مسابقات را تعطیل میکند. شهرداری هم به حمایت نیاز دارد و بهتنهایی نمیتواند وارد این قضیه شود.
در کنارش باید ادارهکل ورزشوجوانان، آموزشوپرورش، آستانقدس، بخش خصوصی و... کمک کنند تا شهرداری بتواند کارایی لازم را داشته باشد. شهرداری بهتنهایی نمیتواند هم قانون بگذارد و هم آن را اجرا کند. نیاز است ما در کنار ایدههای مختلف، مشارکت سایر نهادها را هم داشته باشیم. من فکر میکنم باید در دیگر سطوح مربیان، پیشکسوتان، بازیکنان و مردم هم این نظرخواهی انجام شود و نظرهای آنها را هم داشته باشیم. معتقدم شهرداری باید دو کار انجام بدهد؛ اول در ردههای پایه و دوم قدردانی از مقامآوران و پیشکسوتان.