نجمه موسویزاده | شهرآرانیوز؛ کمی بالاتر از چهارراه کوشش، گاراژی قدیمی در محله کوشش به چشم میخورد با نمای ورودی آجریشکل و کاشیکاریهایی روی سر در که در گذر سالها شکسته و بخشی از آن نیز از بین رفته است. مرحوم «محمد برجعلی» مالک قبلی این گاراژ یکی از معتمدان محله گاراژدارها (کوشش کنونی) بوده است که با خرید زمین مقابل گاراژ خود و ساخت مسجد امام علی (ع) نامش را برای همیشه زنده نگه داشته است. به قول محلیها باقیات و صالحاتی برای خود بهجا گذاشته است که تا سالهای سال خدابیامرزی نصیبش شود. در این گزارش با «مهدی برجعلی» برادرزاده مرحوم همکلام شدیم تا از عموی خود و ماجرای خرید زمین و ساخت مسجد بگوید.
«مهدی» متولد ۱۳۳۰ برادرزاده و فرزندخوانده مرحوم «محمد برجعلی» است. از زمانی که چشم باز کرده و خودش را شناخته است در کنار عمویش بوده عمویی که برایش حکم پدر را داشته و او را با نام «حاج آقا» صدا میزده است. با وجود گذشت سالها هنوز هم آن خانه را به یاد دارد که همراه پدر و عمویش در آن زندگی میکرده است، خانهای قدیمی با دو بخش تابستانه و زمستانه و حیاطی بزرگ در وسط.
از عمویش اینگونه یاد میکند: مرحوم حاج محمد برجعلی متولد ۱۲۸۵ یکی از معتمدان و افراد خیّر محدوده گاراژدارها بود. چون فرزندی نداشت من و خواهرانم را همچون بچههای خودش دوست داشت و از آنجا که تنها پسر خانواده بودم زمانی که به سن نوجوانی رسیدم به رسم زمانه در کنار درس و مدرسه در گاراژ هم کار میکردم تا زیر و بم این حرفه اجدادی را یاد بگیرم.
جدّ بزرگ آنها چاروادار بود یعنی زمانی که هنوز خبری از خودرو و وسیله نقلیه نبود، حمل و نقل را با احشام چهارپا انجام میداد. کمکم که خودروهای سنگین و مدرن آمد، کامیوندار شدند و شغل خود را با خرید این وسایل ادامه دادند. او توضیح میدهد: ۵ هزار متر زمین گاراژ بود که مرحوم آن را در دهه ۴۰ ساخت و اولین مؤسسه حمل و نقل آن زمان مطابق ضوابط اداره راهنمایی و رانندگی و به شکل مدرن را راه انداخت، البته از قبل باربریهای دیگری نیز در شهر فعال بودند، اما به شکل مدرن و تحت ضوابط قانونی کار نمیکردند. مرحوم اعتبار زیادی داشت و توانسته بود با شرکت نفت برای تحویل بنزین هواپیمای فرودگاه کابل قرارداد ببندد، چند سال بعد از فوت مرحوم این گاراژ فروخته شد، اما هنوز هم شکل و شمایل قدیمی خود را حفظ کرده است و در بین اهالی به نام گاراژ مرحوم برجعلی شناخته میشود.
مهدی برجعلی ماجرای خرید و ساخت مسجد امام علی (ع) را اینگونه برایمان تعریف میکند: سال دقیقش را بهخاطر ندارم، اما دهه ۵۰ بود که حاجآقا تصمیم گرفت زمین خالی مقابل گاراژ را خریداری و درمانگاهی در این مکان بسازد، آنزمان خیابان شکل فعلی را نداشت و بیشتر گاراژ بود تا خانه، برای همین هم درمانگاه کمتری وجود داشت. زمین متعلق به مردی هندی به نام «سینگ» بود که دو سه کوچه بالاتر مغازه داشت، روزی حاج آقا او را در خیابان دید و حرف خرید زمین را پیش کشید و همانجا توانست رضایت او را بگیرد.
بعد از خرید زمین مدتی طول میکشد تا بخواهد کار ساخت درمانگاه شروع شود. زمین با مساحت ۲۵۰ متر در نبش خیابان کوشش ۲۰ رها شده بود و فقط دیواری کاهگلی داشت. نزدیک محرم تعدادی از اهالی و رانندههایی که به گاراژ مرحوم برجعلی میآمدند از او اجازه گرفتند تا در این زمین چادری برپا کنند و روضه حضرت سیدالشهدا (ع) را در دهه اول محرم بخوانند. اینگونه میشود که اولین مراسم عزاداری امام حسین (ع) در این مکان برپا میشود، حاج احمد فاضل نیز که در کوچه مقابل همین زمین قهوهخانهای داشته آستین بالا میزند و با آوردن سماور، سینی و استکان؛ چای روضه حضرت اباعبدا... (ع) را تقبل میکند و دهه اول به این شکل میگذرد.
سال بعد دوباره مراسم روضه در این مکان برپا میشود، اما اینبار اهالی از مرحوم برجعلی میخواهند تا این زمین را وقف مسجد کند و با ساخت آن اهالی بتوانند هر ساله چنین مراسمی برپا کنند، او نیز مخالفتی با این موضوع نمیکند و اینگونه میشود که روی دیوار کاهگلی با خطی خوش نوشته میشود «بهزودی در این مکان مسجدی به نام برجعلی ساخته خواهد شد.»
حاجی برجعلی با نظارت فرزندخواندهاش مهدی، پولی برای ساخت مسجد میدهد و مابقی اهالی نیز هر کدام در حد توان خود برای ساخت آن کمک میکنند، برادرزاده مرحوم دراینباره توضیح میدهد: عمویم فرزندی نداشت و من را جای پسر نداشتهاش میدانست بسیاری از کارهایش را به من میسپرد. یکی از آنها گرفتن مجوز و در ادامه رسیدگی به امور ساخت مسجد بود، از شهرداری پروانه و مجوز را گرفتم. چند نفر برای طراحی و نقشهکشی بنای ساختمان به ما معرفی شدند. آنها بدون دریافت مبلغی طراحی نقشه کار را قبول کردند، اما تنها شرطی که گذاشتند این بود که کسی در امور ساخت و ساز دخالت نکند.
دو سالی کار ساخت زمان برد. کاشیها را از کرمان میآوردند. کاشیهایی به نام مخملی که متن روی آن از نهجالبلاغه انتخاب شده بود. یکسال قبل از پیروزی انقلاب مسجد ساخته و به بهرهبرداری رسید.
مهدی برجعلی میگوید: در زمان افتتاح مسجد مرحوم اجازه نداد این مکان به نام او گذاشته شود و گفت باید نامی برای
مسجد انتخاب شود که برای همیشه زنده بماند. حتی زمانی که من زنده نیستم این نام هیچ تغییری نکند. برای همین نام «امام علی (ع)» امام اول شیعیان انتخاب شد.
مرحوم بعد از پایان ساخت بنا به خدمت آیتا... حسنعلی مروارید میرود و از او میخواهد فردی را به عنوان پیشنماز مسجد معرفی کند. آیتا... نیز دامادش «حاج مهدی غفاری» را پیشنهاد میدهد. به گفته فرزندخوانده حاجی برجعلی کارهای فرهنگی زیادی توسط این امام جماعت در مسجد برگزار میشد و مراسمهای مختلفی در تمام اعیاد و مراسمهای مذهبی در مسجد امام علی (ع) برپا بود.
زندگی خود را مرهون نگاه محبتآمیز عمویش میداند و ادامه میدهد: حاجآقا فردی بسیار دست و دل باز بود هزینه زندگی، تحصیلات و سر و ساماندادن من و دو خواهرم را به عهده گرفت. همیشه سر سفره او میهمان بود. به خاطر دارم همسرش صبح که بیدار میشد به تعداد افراد خانواده غذا درست نمیکرد بلکه دیگ بزرگی را روی اجاق میگذاشت، چون بهخوبی میدانست که حاج آقا با خودش مهمان میآورد از رانندههایی که از شهرستان میآمدند گرفته تا فامیل و آشنا همه سر سفره او جایگاه یکسانی داشتند.
بین صحن موزه سابق و گوهرشاد، سرایی به نام «مینو» بود مرحوم در این سرا دفتری داشت، چند نفر از افراد سالخورده را که توان کارکردن نداشتند برای اینکه خجالتزده خانوادههایشان نباشند در این دفتر به عنوان نیروی کار جذب کرده بود و ماهانه به آنها مبلغی پرداخت میکرد تا از این طریق هم شأن و منزلت آنها حفظ شود و هم کمکی به این افراد کرده باشد.
فرزندخوانده مرحوم با بیان اینکه حاج آقا تمایلی نداشت کارهای خیرش را در بوق و کرنا کند، میگوید: وقتی سراغ او میآمدند و کمک مالی میخواستند نمیپرسید برای چه کسی و چرا؟ به عنوان مثال فردی میآمد و میگفت برای امام حسین (ع) قرار است دیگ شلهای بزنیم، حاج آقا مبلغی را در این راه میداد وقتی به او میگفتند چرا تحقیق نمیکنی جواب میداد به نیت امام حسین (ع) دادهام جای تحقیق ندارد.
پی حرفش را اینگونه میگیرد: روزی دختری سهساله را با خود به خانه آورد و به همسرش گفت یکی از رانندهها که چند بچه قد و نیمقد داشته به رحمت خدا رفته است این بچه آخرین فرزند اوست که به سرپرستی گرفتهام این دختر مانند دخترعموی ما در خانه بزرگ شد تا زمانی که حاج آقا جهیزیهاش را خرید و او را به خانه بخت فرستاد.
مرحوم محمد برجعلی که ناراحتی قلبی داشته، مدتی در بیمارستان امام رضا (ع) بستری میشود. همان جا میفهمد تعدادی از بیماران بهدلیل تنگدستی نمیتوانند هزینههای بیمارستان را بپردازند. به دکتر خود میگوید هر بیمار قلبی که مشکل مالی دارد و در بخش سیسییو بستری میشود هزینه بیمارستان او را پرداخت خواهد کرد، مثلا زمانی که جوانی کمبضاعت، نیاز به باتری قلب داشت حاضر شد هزینه باتری و عمل را بپردازد.
مرحوم وظیفه خود میدانست تا هر چند وقت یکبار سری به شعبه درگذشتگان که در اول خیابان طبرسی قرار داشت بزند و هزینه خاکسپاری جنازههای بیوارث را پرداخت میکرد.
فرزندخوانده مرحوم با اشاره به اینکه اقوامی که دستشان تنگ بود هم مورد توجه حاج آقا بودند تعریف میکند: با وجودی که هر سال وجوه شرعی خود را پرداخت میکرد، اما در وصیتنامه خود قید کرده بود تا دوباره از یکسوم مالش وجوه شرعی پرداخت شود و هرچقدر که باقی ماند به اقوام پدری و مادری که پهلوی چربی ندارند نیز کمک شود.
محمد برجعلی ۱۷ شهریور ۱۳۶۱ به رحمت خدا رفت و در ایوان طلا به خاک سپرده شد تا زمانی که در قید حیات بود خودش تولیت مسجد امام علی (ع) را برعهده داشت و هر روز برای اقامه نماز به مسجد میرفت. بعد از مرحوم تولیت به فرزندخواندهاش سپرده شد، اما سالها بعد به دلیل فروش گاراژ و نقل مکان آنها، به پیشنهاد امام جماعت مسجد، هیئت امنایی تشکیل و اداره مسجد به آنها سپرده شد. به مرور فعالیتهای مسجد هم گسترش پیدا کرد از جمله اینکه با خرید خانه کنار مسجد مساحت آن به دوبرابر رسید.
ظاهر بیرونی مسجد امام علی (ع) تقریبا شبیه بقیه مساجد است نمای کاشیکاری شده، پنجرههای بلند و ورودی طاقمانند، اما در همان بدو ورود چیزی که نظرمان را جلب میکند قابعکسهایی است که به ردیف سر در ورودی شبستان مسجد نصب شده است، چهره مرحوم محمد برجعلی در یکی از این قابها قرار دارد، اما تعداد قابها بسیار زیاد است. داخل شبستان نیز چند ستون بزرگ به چشم میخورد که پایه مسجد را تشکیل میدهد، منبر و نوشتههایی مربوط به ائمه اطهار (ع) همچنین بنری از عکس شهدای دفاع مقدس در این مکان معنوی دیده میشود.
محمد صداقت، عضو هیئت امنای مسجد امام علی (ع) که مغازهاش دیوار به دیوار مسجد است، درباره عکسها برایمان میگوید: برای اینکه یاد و نام بانیهای مسجد و نمازگزاران قدیمی را که به رحمت خدا رفتهاند زنده نگه داریم عکس آنها را در ورودی شبستان زدهایم.
او با اشاره دست ستونهای وسط شبستان را نشانمان میدهد و توضیح میدهد: تا نیمههای دهه ۷۰ مساحت مسجد تا همین قسمت بود که مرحوم محمد برجعلی وقف کرده بود با توجه به اینکه فضای مسجد برای برنامههای فرهنگی و همچنین برگزاری مراسمهای مختلف نیاز به وسعت داشت تصمیم گرفته شد تا خانه کنار مسجد خریده و به فضای مسجد افزوده شود.
خدابیامرزی برای مرحوم حاج جعفر معماریان تهرانی، عضو سابق اتاق اصناف مشهد، میفرستد و پی حرفش را میگیرد: مرحوم معماریان بانی اصلی خرید خانه کنار مسجد بود به خاطر دارم با دعوت از کسبه محله به مسجد توانست مبلغ خوبی را از آنها جمعآوری کند و در ادامه خانه خریداری و بر اساس سازهای که ساخته شده بود طراحی و ساخت آن انجام شد و فضای مسجد به دوبرابر رسید.
گاراژ قدیمی مرحوم برج علی
سید اصغر قاسمیان یکی دیگر از اعضای هیئت امناست که مغازهاش روبهروی مسجد قرار دارد، پدرش سیداکبر یکی از دوستان مرحوم محمد برجعلی بوده است او سال ساخت مسجد را یکی دو سال قبل از انقلاب بیان میکند و میگوید: مرحوم مردی بااخلاق بود و زمانی که پدرم و چند نفر دیگر از کسبه به او پیشنهاد دادند تا مسجدی در این محل بسازد و باقیات و صالحاتی برای خود به جا بگذارد تا برای اهالی و نسل آینده ماندگار باشد موافقت کرد.
او ادامه میدهد: زمانی که بر روی دیوار کاهگلی نوشته شد بهزودی در این مکان مسجدی ساخته میشود اهالی برای کمک داوطلب شدند تا در ساخت مسجد سهیم باشند به همین منظور حساب بانکی در یکی از بانکهای نزدیک مسجد باز شد تا مردم کمکهای خود را در این حساب واریز کنند، اول مردم برای ساخت مسجد کمک میکردند، اما در ادامه مرحوم گفت میخواهم خودم بنای مسجد را تمام کنم.
قاسمیان اضافه میکند: البته کمکهایی از سوی مردم انجام میشد یکی آجر و دیگری آهن و سیمان را تأمین میکرد به یاد دارم آقای بیرجندی کوره آجرپزی داشت. یک روز آجر آورد و در محل ساخت مسجد ریخت تا کمک کرده باشد.
ابوالقاسم علیزاده از اوایل انقلاب که شکلگیری بسیج توسط امام راحل اعلام شد در بسیج مسجد عضو شده و چند سالی است که مسئول پایگاه بسیج شهید بهشتی حوزه ۷ مقداد و عضو هیئت امنای مسجد امام علی (ع) است، او درباره فعالیتهای مسجد اینگونه برایمان توضیح میدهد: اوایل دهه ۷۰ تعدادی از بچهمسجدیها مانند مرحوم محمدرضا راسخینژاد که بنیانگذار هیئت محبان امیرالمؤمنین (ع) بود و همچنین آقایان بهنام، غنی و اهالی قدیمی تصمیم گرفتند تا بهواسطه اسم مسجد برای ۱۳ رجب کار متفاوتی انجام دهند برای همین هم تابلویی با نوشته «علی مع الحق و الحق مع علی» را درست و آن را در سر چهارراه کوشش برپا کردند.
او ادامه میدهد: تا قبل از این چراغانی و تابلو نداشتیم و برنامههایمان فقط مولودیخوانی و پخش شیرینی بود، اما از آنزمان هر دو سه سال یک تابلو جدید میساختیم و تابلو اول را هم در فلکه ضد نصب کرده بودیم. با درست کردن هر تابلو جدید تابلوهای قبلی را به شهرستانهای اطراف مشهد و حتی چند تا را به زاهدان فرستادیم، الان چند سالی است که تابلو السلام علیک یا علی بن ابیطالب (ع)، بهطور ثابت در چهارراه کوشش نصب است.
مسجد دارای کتابخانه است و کانون فرهنگی آن فعال است، علیزاده میگوید: ۱۰۰ نوجوان روزانه از برنامههای فرهنگی و ورزشی مسجد مانند آموزش قرآن و ورزش استفاده میکنند، همچنین سالهاست طرح حلقه صالحین در ردههای سنی نوجوان، جوان و میانسال برگزار میشود.