خیلی روشن است که ما میتوانیم پاسخ بسیاری از مسائل امروزمان را از آثار فاخری، چون شاهنامه فردوسی دریافت کنیم و کسی هم نمیتواند مدعی شود که تاریخ مصرف آنها سرآمده است. اتفاقاً بهنظر من الآن زمان شروع استفاده از این آثار است. ما شاعران بهنامی داریم که مضامین مشترکی همچون عشق و اخلاق و عرفان در شعرهایشان دارند و از این رو هویتبخش هستند. همه شاعران هویتبخش مثل فردوسی باید الگوی امروز ما قرار بگیرند.
در حقیقت هر جا آثار هنری متجلی میشود، لازم است به مقولات نگاه مسئلهمند شود و پاسخ مسائل و آسیبهای روز جامعه از دل همین آثار و مضامین بلند بیرون کشیده شود. این جریان چند کارکرد دارد؛ یکی پاسخی است که به مسائل ما میدهد و دیگری پاسداشت هویت ملی در جهت حفظ و اعتلای فرهنگ ایرانی است. اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد و ما نه پرسشهای مسئلهمحور در برابر این شاعران میگذاریم، نه پاسخی دریافت میکنیم و نه به این وسیله هویت فرهنگی و تاریخی خود را پاس میداریم.
برای آنکه نگاه مسئلهمحور به آثار شاعران بزرگ داشته باشیم، نخست باید ببینیم آسیبها و مسائل امروز ما چیست، سپس درباره مسائل اخلاقی و وجوه معنوی آثار جستوجو کنیم و بعد بکوشیم تا پاسخ را دریافت کنیم. در این صورت میتوانیم بهترین و بهروزترین پاسخها را با زبانی شیوا و منظوم که با سلیقه و ذائقه ایرانیها سازگار است، از دل آثار ادبی بیرون بکشیم. متأسفانه ما شاهکارهای ادبی را منقطع از دردها و آسیبهایمان بررسی میکنیم و در این شکل تنها در دانشکدههای ادبیات و انجمنهای ادبی از آنها استفاده میشود. ما از داشتههای بزرگی همچون شاهنامه فردوسی استفاده اجتماعی نمیکنیم، زیرا متوجه نیستیم که اینگونه آثار برخاسته از زمینههای اجتماعی خاص هستند و فردوسی و دیگر شاعران بزرگ ما درد اجتماعی داشتهاند. اصلاً شاعری نیست که بهشکل مستقیم یا غیرمستقیم درد اجتماعی نداشته باشد؛ بنابراین وقتی چنین آثاری را از زمینههای فرهنگی و اجتماعی منتزع میکنیم و صرفاً استفادهای مبتنی بر یک تقسیم کار افراطی دانشگاهی از آنها میشود، به آن معناست که ما ارتباط شاهکارهای ادبی خود را با جامعه قطع کردهایم. از این منظر، رسانه ملی نقش بزرگی دارد. سالها پیش که مسئولیتی داشتم، برنامهای در صداوسیما تولید میشد که در متن آن از ضربالمثلها و شعرهای شاعران بزرگ استفاده میشد. من به تهیهکننده آن برنامه هشدار دادم که در خلأ کار نکند و به ضربالمثل یا شعری رجوع کند که پاسخی به مسائل اجتماعی امروز ما باشد. بهعقیده من برای هر مسئلهای میشود از شعر فارسی پاسخ گرفت. مثلاً همین موضوع مقاومت را میشود در حماسهسرایی فردوسی جستوجو کرد. در شرایطی که عدهای هر روز دل مردم را خالی میکنند، میتوانیم برویم ببینیم شخصیتهای حماسی شاهنامه چه روحیهای دارند.
یکی از راهکارها این است که برنامهها و میزگردها مسئلهمحور باشند. البته قبل از آن باید ذائقه هنرمندان، روزنامهنگاران، روشنفکران، محافل ادبی و... مسئلهمحور باشد. در حالی که ما این موضوع مهم را فراموش کردهایم و این فراموشی یعنی فراموشی هویت، یعنی پادرهوابودن، معلقبودن و منقطعبودن ازگذشته.