ما در آینده به خیلی چیزها نیاز داریم، ازجمله به شاهنامه. به محتوای شاهنامه که تجربیات ارزندهای از روزگار گذشته را با خود دارد. تجربیاتی که برای نیاکان ما به قیمت زیادی تمام شده و بسیار مغتنم است و ما میتوانیم به شکل امروزی از آنها استفاده کنیم و آنها را بهصورت دادههای امروزی درآوریم و معنای نوین آن را آشکار سازیم. در این صورت است که میتواند فایدهمند باشد. وقتی میگوییم حکمت در شاهنامه، معنای وسیع و گسترده آن در نظر است.
ما در زندگی عملی از بسیاری آموزههایی که در این کتاب نهفته است، میتوانیم بهرهمند شویم، به شرط اینکه آنها را امروزی کنیم، به شرط اینکه با زبان و نگاه امروز مطرح شود تا برای همه قابل فهم باشد. بهعنوان مثال آموزههای سودمندی در این کتاب است که میشود در زندگی آن را به کار بست. آنقدر که شاهنامه به صلح، دوستی و زندگی مسالمتآمیز و انسانی اشاره میکند، زبان امروز هم هست و ما امروز هم به این آموزهها نیازمندیم. یعنی لازم است بدانیم چگونه با دیگران زندگی کنیم. در این زندگی جنگ و حماسه در گذشتهها نقش پررنگتری داشته است، اما امروز جنگ معنای دیگری دارد.
امروز جنگ فرهنگی و رقابتی مطرح است. امروز دیگر دست به اسلحه بردن و جنگ فیزیکی مدنظر نیست. در روزگار ما نبرد اندیشه مطرح است و اگر ما بتوانیم این مطلب را به این صورت بیان کنیم، به نظر من میتواند مهم باشد. در شاهنامه پرهیز از دروغ و تأکید بر راستگویی فراوان آمده است. خب، این بهظاهر حرفی تکراری است، اما واقعیت این است که آنچه صداقت زندگی و یکرنگی انسانی را تضمین میکند، از این آموزهها به دست میآید. اینکه صاف و یکدل و یکرو و یکجهت باشیم. این چیزی است که ما بهشدت به آن نیازمندیم. اگر ما با زبان امروزی به آن نگاه کنیم، در این صورت آنچه بهعنوان حکمت و اندرز و زندگی عملی در شاهنامه مطرح میشود، امروز هم درخور ارائه است، به شرط آنکه به زبان امروز بیان شود.
وقتی میگوییم «زبان امروز»، امروز زبانهای مختلفی با کارکردهای گوناگون وجود دارد: همهاش بیان، لفظی و سخنگفتن و نصیحتکردن نیست، زبان هنر برای ما اصل است. یعنی اگر ما بتوانیم همین اندیشهها و آموزهها را به زبان هنر بیان کنیم (هنرهای مختلف از سینما، تئاتر، موسیقی گرفته تا پویانمایی و هنرهای رایانهای) متوجه میشویم هرکدام از اینها کارکردهای خاص خود را برای ما دارد و با این زبانهاست که میتوانیم مسائل امروز را ملموس و حل کنیم و بهصورت غیرمستقیم با آنها روبهرو شویم. برخورد ضمنی با مسائل فقط با هنر ممکن است. در آینده ما به این نوع کارکرد ادبیات و شاهنامه نیازمندیم، به شرط آنکه زبان آن را درست تشخیص بدهیم و محتویات آن را درست بشناسیم و آن را با زبان امروز تطبیق کنیم.
اگر چنین کنیم، به مقصود نزدیکتر خواهیم شد. حکمت فقط به معنای سنتی کلمه نیست. ما وقتی میگوییم حکمت یعنی زندگی، یعنی چیزی که امروز ما از آن کارکرد زندگی را اراده میکنیم. زندگی امروز جنبههای خاص خودش را دارد. اینها به صورتهای خاص و متناسب با همان روزگار در شاهنامه مطرح بوده است. یعنی شاید بسیاری از رفتارهای اجتماعی و رفتارهای انسانساز که مردم را به حکومتها و به خود اجتماعیشان نزدیک میکرده، قابل تعمیم و تفسیر است.
مثلا آن چیزی که ما امروز بهعنوان مفاهیم و عناوین فرهنگی میشناسیم، در شاهنامه میتواند صورت دیگری داشته باشد که برای ما بسیار جالب است. مثلا چیزی به نام بیمه در معنای امروزین کلمه در شاهنامه هست، ابعاد مختلف سیاست و مملکتداری هست، به شرطی که با زبان امروز تفسیر شود. هم زندگی اجتماعی، هم زندگی خانوادگی را میتوان امروزی کرد، به کار بست و استفاده کرد. اگر این کار را کنیم، تفسیر این کتاب برای امروزیها بیشتر مفهوم میشود. اما آنچه بهعنوان بخش حماسی شاهنامه میشناسیم، چیزی است که بیشتر کالبد شاهنامه را تشکیل میدهد. درواقع ما یک کالبد داریم که آن هم پیکره داستانی شاهنامه است که بر اساس رفتار قهرمانان و شخصیتها تفسیر میشود.
این رفتارها و پیکره حامل بدنه و مفاهیمی است که همین حکمتها و زندگیکردنها و شیوه زندگی مسالمتآمیز مفهوم اصلی آن است. مفهومی که در این کالبد حمل شده و امروز به دست ما رسیده است. لازم نیست که ما امروز پهلوان و قهرمان و شمشیرزن داشته باشیم. امروز اگر دفاعی هست، دفاع فرهنگی و بهاصطلاح منطقی است، دفاع از اندیشه است. اگر نبردی باشد، نبرد اندیشههاست. همانطور که گفتم، اگر ما بتوانیم در حوزه اندیشه پهلوانان و قهرمانانی داشته باشیم، امروز میتواند برای ما کارایی بیشتری داشته باشد. در گذشته بدن قوی بود، اما امروز بدن کارهای نیست. امروز اندیشه و مغز است که میتواند کار کند. ما باید بتوانیم مغزها را فربه و پهلوانسازی فکری کنیم و پهلوانان علمی به جهان عرضه کنیم.
خوشبختانه دست ما در این مورد هم باز است. میبینید که ایرانیان در عرصههای علمی هم درخشیدهاند و هویت فرهنگی ایران را صرفنظر از وجهه سیاسی به جهانیان نشان دادهاند. اگر ما بتوانیم در این قسمت سرمایهگذاری کنیم، یعنی شخصیتسازی علمی کنیم و پهلوان اندیشه و فکر داشته باشیم، کارکرد حماسی شاهنامه عوض میشود و به این ترتیب با حماسه میتوانیم اندیشه بیافرینیم. حماسه یعنی کار شگرف و خارقالعاده. اگر کسی با فکر و اندیشه بتواند کار شگرفی انجام بدهد، او خودبهخود به یک پهلوان به معنی امروزی تبدیل میشود و این تفسیر امروزی پهلوانان شاهنامه است. توانایی امروز در دانستن است، چنانکه فردوسی هم گفته است: توانا بود هرکه دانا بود.
ما این دانایی را دستکم گرفتهایم. زمانی این مصرع شعار آموزشوپرورش ما بود. ما امروز به دانایی نیاز داریم و دانایی یعنی توانایی. اگر توانستیم پهلوان فکری بسازیم، موفق هستیم و از داشتههای فرهنگی خود بهرهمند شدهایم. جهانپهلوان امروز کسی است که دانایی بیشتری داشته باشد. به فرموده وی:
فرستاده گفت آن که دانا بود
همیشه بزرگ توانا بود
توکردار خوب از توانا شناس
خرد نیز نزدیک دانا شناس