وقتی از زبان فارسی میگوییم، تنها از یک زبان و مسائل زبانشناختی آن سخن نمیگوییم بلکه از یک تمدن دیرپا و یک ملت با ریشههای عمیق تاریخی، سخن در میان است. زبان فارسی که پیونددهنده مردمان ایرانزمین در طول اعصار بوده، فراز و نشیبهای بسیاری را از سرگذرانده است.
در این میان، شاعران ما سهمی مهم و دورانساز در این تحولات بر عهده داشتهاند. در واقع، شاعران در ادوار مختلف پاسداران زبان فارسی بودهاند. یکی از پاسداران سخن فارسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است و اثر درخشان او، شاهنامه، اهمیتی سزاوار دارد.
شاهنامه را از جنبههای مختلف اسطورهشناسی، تاریخی و ادبی بررسی کردهاند و در هریک از این پژوهشها، ارزشی از ارزشهای این کتاب گرانمایه شناخته و شناسانده شده است. پژوهشگران ایرانی و خاورشناسان هر یک به نحوی از انحا ستایشگر این شاعر حماسهسرای ایران بودهاند.
در میان این نظرها، سخن «تئودور نولدکه» میزان اهمیت این کتاب را بیشتر نمایان میکند. نولدکه معتقد است مانند شاهنامه در هیچ فرهنگ و ملتی یافت نمیشود. برخی دیگر از پژوهشگران نیز برای آنکه میزان قدرت آفرینشگری فردوسی را نمایان کنند، این کتاب را با «ایلیاد و ادیسه» هومر و آثار شکسپیر مقایسه کردهاند.
از این رو، سزاست که به عظمت شاهنامه و آفریدگار آن پی ببریم و در عین حال، میزان سنگینی مسئولیت فردی و اجتماعی خود را در پاسداشت این میراث گرانقدر درک کنیم. شاهنامه کتابی است سرشار از آموزههای اخلاقی، شرح دلاوریها و جوانمردیها، حس میهندوستی، مدارا و رواداری.
فردوسی با آنکه در دوران پرالتهاب سامانی و غزنوی زندگی میکرد، هیچگاه از باورهای انسانی و شفقتآمیز خود عدول نکرد و سربلند و آزاده زیست. در نظرگاه فردوسی، مفهوم «داد» و «نیکی» دو مفهوم پیوندخورده در بینش و آرمانخواهی ایرانیان است.
امروز بر ماست که با درک امکانات زبان فارسی در جهت مایهور کردن آن گام برداریم. درست است که هم پژوهشگران دانشگاهی و هم خارج از آن پژوهشهایی درخور درباره شاهنامه و نیز زبان فارسی پدید آوردهاند، اما از مطلوب خود هنوز فاصله داریم. باید تلاش کنیم جوانان ما شناختی درست از شاهنامه و پیام آن داشته باشند و با درک درست از میراث کهن خود، زبان فارسی را در گفتار و نوشتار خود درست بهکار ببرند.
درست است که این مهم با برنامهریزی دقیق و طولانی مدتمحقق میشود، اما باید بیش از پیش دستبهکار شد و وقت را مغتنم شمرد. در این میان، وظیفه نخبگان هرچه بیشتر نمود مییابد.
امید است با چارهاندیشی و عمل به راههای سنجیده، زبان فارسی را که یکی از مظاهر تمدن این سرزمین و از شاهکارهای ادبی در جهان است، پاس بداریم و آن را به نسلهای بعد منتقل کنیم.