وقوع انفجار در هرات افغانستان (۱۶ دی ۱۴۰۳) طالبان: اشتغال زنان در سازمان‌های غیر دولتی ممنوع است اولین قطار ترانزیتی چین به افغانستان از خاک ایران عبور کرد قلب کشور دوست در مشهد طالبان راه یک رودخانه دیگر را هم سد کرد (۹ دی ۱۴۰۳) وقوع یک انفجار شدید در کابل (۸ دی ۱۴۰۳) روزانه ۱۰۰۰ دستگاه تریلی از مرز ایران و افغانستان تردد می‌کنند یک مقام طالبان: مرز میان افغانستان و ایران از مصون‌ترین مرزهاست سفر جمعی از مدیران اقتصادی خراسان رضوی به ولایت هرات در افغانستان معاون سخنگوی طالبان: ما منزوی نیستیم خلیل‌الرحمان، وزیر مهاجران طالبان، کشته شد (۲۱ آذر ۱۴۰۳) سرپرست جدید سفارت ایران در کابل: مهاجرین قانونی افغانستانی، روی چشم ما جا دارند سرپرست جدید سفارت ایران در افغانستان، وارد کابل شد (۱۰ آذر ۱۴۰۳) + فیلم پیش بینی وضعیت آب و هوایی افغانستان (پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳) راشد خان، ستاره کریکت افغانستان، بهترین توپ‌انداز جهان شد از پاریس سن ژرمن تا ابومسلم افغانستان | آرزوی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال افغانستان برای بازی در لیگ برتر ایران یاراحمدی: موضوع پناهندگان افغانستانی فقط مسئله ایران نیست تقدیر سخنگوی وزارت خارجه از کاظمی‌قمی | تغییر و تحول در نمایندگی‌های دیپلماتیک امری متعارف است سخنگوی دولت: ۳۲۰ هزار مهاجر غیرمجاز در دولت چهاردهم به کشورشان بازگردانده شدند عکس‌هایی از بازی فوتبال با حداقل امکانات در افغانستان سفر خبرنگار صداوسیما به محل فرود بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای آمریکا در افغانستان + فیلم
سرخط خبرها

و من صدای توام بار بار همسایه | شعری از زینب بیات شاعر افغانستانی برای آبادان

  • کد خبر: ۱۱۰۸۸۳
  • ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۱
و من صدای توام بار بار همسایه | شعری از زینب بیات شاعر افغانستانی برای آبادان
زینب بیات شاعر افغانستانی ساکن مشهد برای غم شریکی با مردم آبادان شعری سروده و آن را به اشتراک گذاشته است. در یکی از بیت‌های این شعر آمده است: تو مویه کردی غم‌های کابلستان را/ و من صدای توام بار بار همسایه

به گزارش شهرآرانیوز؛ پیوند مردم ایران و افغانستان همچون اشتراکاتشان ناگسستنی است. افغانستانی‌‎ها رنج مردم ایران رنج خود میدانند و ایرانی‌ها هم بارها ثابت کردند که مظلومیت مردم همسایه را فراموش نخواهند کرد.

زینب بیات شاعر مهاجر افغانستانی ساکن مشهد شعری خطاب به مردم آبادان سروده است که در ادامه می‌خوانیم: 

دو همدمیم من و تو، دو یار همسایه
دو رود جاری از این چشمه سار همسایه

منم سرود و تغزل به روی لعل لبت
تویی که شعر و شکر کرده بار همسایه

من و تو بر لب این رود شعر می‌نوشیم
به فارسی خوش و خوش‌گوار همسایه

مگر که تا غم این روزهای گریان را
بدر کنیم به دست بهار، همسایه

تو مویه کردی غم‌های کابلستان را
و من صدای توام بار بار همسایه

غم از چه باز غنوده است روی آبادان
شبیه کابل و شهر مزار همسایه

چه شد که سقف فرو ریخت روی کافه‌ی عشق
دو مرغ عشق تپیدند زار همسایه

بیا به عزت آن روزگار برگردیم
به سرخی گل باغ انار همسایه

به شوکت شب کابل، به شور بلخ قدیم
به روزهای خوش سبزوار همسایه

بس است هرچه که در غم شریک هم گشتیم
شریک شادی هم، گل بکار همسایه

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->