رونمایی از کتاب «درباره سینما با علیرضا خمسه» وصیت استاد فرشچیان درباره محل دفنش چه بود؟ «مینا ساداتی» با «مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها» روی صحنه می‌رود فصل دوم سریال «ونزدی» با یک معمای پیچیده درباره یک بیماری مرموز مروری بر زندگی هنری استاد فرشچیان + محل دفن آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۱۸ مرداد ۱۴۰۴) کنسرت ارکستر موسیقی ملی برگزار شد فصل سوم «طریق» روی آنتن شبکه یک ماجرای حمله پلیس به کتاب‌فروشی‌ها در هند رقابت مستند «همنوایی عاشقانه» در جشنواره‌ای آمریکایی آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۱۸ مرداد ۱۴۰۴) بازدید سرزده رئیس‌جمهور از شبکه خبر به مناسبت روز خبرنگار آنچه در نکوداشت پدر و پسر آهنگساز بابک و بامداد بیات گذشت استاد فرشچیان درگذشت (۱۸ مرداد ۱۴۰۴) خبرنگاران کشورهای مختلف چقدر حقوق می‌گیرند؟ + جدول رسانه‌های رسمی صدای آرمان‌های بلند این وطن نامزد‌های بهترین بازیگر نقش مکمل زن جشن «نگاه» را بشناسید | از صدف اسپهبدی تا آزاده صمدی معرفی نامزد‌های بهترین بازیگر نقش اول زن جشن «نگاه» + اسامی پایان فیلمبرداری «ادیسه» کریستوفر نولان اجرای «مرغ سحر» شجریان توسط «آیتاچ دوغان» نوازنده سرشناس ترکیه + فیلم
سرخط خبرها

این واقعیت حقیقت دارد

  • کد خبر: ۱۱۲۸۰۴
  • ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۵
این واقعیت حقیقت دارد
غلامرضا بنی اسدی - روزنامه نگار

به افسانه می‌ماند، اما واقعیت دارد. مطمئن باشید. این واقعیت مشحون از حقیقت هم هست؛ همان واقعیتی که درباره شهدا می‌گویند. بسیارمان به زیستن درکنار آن بندگان پاک خدا مفتخریم. آنان معلم زندگی مومنانه بودند؛ استاد گذشتن از خود؛ استاد جان دادن و آخ نگفتن.

این حکایت، مشتی است نمونه خروار: «برای شروع عملیات کربلای۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غواص خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود، خط دشمن را شکستیم و پاک سازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم «شهید سعید حمیدی اصیل» هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است.

اما آنچه ما را به تعجب واداشت، این بود که «دهان شهید پر از گِل شده بود.» آن وقت تامل نکردیم، اما بعد‌ها متوجه شدیم که وقتی به پا‌های سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گل کرده بود.»

افسانه نیست این رفتار، حقیقتی است که باید به عنوان درس فراگیریم و به کار بندیم. فقط آن زمان نبود که دشمن، دست به ماشه داشت؛ امروز هم قصه در تکرار است. برای زدن ما دست به ماشه دارند، فقط کافی است صدایی بلند شود. مراقب صداهایمان باشیم. مراقب باشند مسئولان و طوری مدیریت و خدمت کنند که کسی نیاز نبیند به بلند کردن صدای خود. این خیابان یک طرفه نیست، از دوسو باید مراقب باشیم.

مسئولان چنان کار کنند که اگر صدایی بلند شد، به خداقوت و صلوات باشد. ما مردم هم با درک شرایط، مطالباتمان را با ظرفیت‌ها تراز کنیم. ما درباره زمزمه هایمان هم مسئولیم، دربرابر سکوت و فریادمان هم.

مسئولانه رفتار کنیم. این درس شهیدان است. ادامه این پست هم خواندنی بود: «چقدر فرق است بین کسی که دهانش را از گل پر می‌کند تا به دشمن گرا ندهد با کسی که دهانش را باید گل گرفت تا دشمن صدایش را نشنود.» این نکته را هم اضافه باید کرد که چقدر فرق است میان دستی که گره می‌گشاید با دستی که باید بست تا گره ایجاد نکند. همه مان حواسمان به این روز‌های وطن باشد، به احترام شهید سعید حمیدی اصل.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->