محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز؛ بازی علی شادمان در سریال «یاغی» و در شبکه نمایش خانگی درست همان چیزی است که عبارت یاغیگری را در ذهنمان تداعی میکند؛ پسر جوانی که در محلهای کمبرخوردار زندگی میکند و بهواسطه همه اتفاقاتی که برایش رقم خورده است، نه هویت رسمی دارد و نه حمایتی. جاوید، نقش اصلی این سریال، برای پایاندادن به همه حاشیههای زندگیاش، باید ثابت کند که فرزند چه کسی است و در این مسیر اتفاقاتی رقم میخورد و پیشامدهایی از راه میرسد که مجبور میشود خودش را به زمین و زمان بزند.
این اولینباری نیست که علی شادمان میدرخشد. پیشتر هم بارها روی پرده نقرهای سینما، در قاب تلویزیون و روی صحنه نقش ایفا کرد و در حافظه تاریخی مردم ماندگار شد. اینبار به بهانه انتشار سریال «یاغی»، میخواهیم کارهای این بازیگر آیندهدار سینمای کشورمان را مرور کنیم.
علی شادمان متولد سال ۱۳۷۵ است. ۲۶ ساله است و در جوانی بیشتر مخاطبان سینما و تلویزیون او را میشناسند. او در ایلام متولد شده است و ورودش به دنیای حرفهای بازیگری، بهواسطه سازی که میزد، رقم خورد. شادمان ویولن مینواخت و در روزهایی که رسول ملاقلیپور بهدنبال ستاره خردسال برای فیلمش میگشت، با شادمان روبهرو شد. او موسیقی میدانست، چهره معصومی داشت، لاغراندام بود، بازی مقبولی ارائه میداد و بهدلیل مجموع اینها گزینه خوبی برای فیلم سینمایی «میم مثل مادر» بود. این فیلم داستان زندگی زنی بهنام سپیده را روایت میکرد که در حادثه بمباران شیمیایی سردشت آسیب دیده بود.
او بعدها باردار شد و فرزندش اسیر نقص ژنتیکی بود و همسرش وقتی با این خبر روبهرو شد، از او خواست جنین را سقط کند، اما سپیده راضی به این کار نشد. سعید به دنیا آمد و نقش این کودک را شادمان ایفا میکرد. «میم مثل مادر» از آثار درخشان سینمای ایران است که جوایز ملی و بینالمللی زیادی از آن خود کرده است. خردسالی سعید در این فیلم سینمایی را خواهر علی، درخشان ایفا میکرد و او هم در این فیلم سینمایی حضور داشت. شادمان با وجود سنوسال کمش، کمنظیر ظاهر شد و در جشنواره بینالمللی فیلم رشد نیز جایزه بهترین بازیگر کودک را از آن خود کرد.
علی شادمان در همه سالهایی که جلو دوربین رفت یا روی صحنه نقش ایفا کرد، درخشان بود. او ثابت کرد که هم میتواند بازیگر طناز خوبی باشد و لبخند بر لب مخاطب بنشاند و هم میتواند بسیار جدی و تأثیرگذار ظاهر شود و تماشاچی را به فکر فرو ببرد.
او بلافاصله پس از «میم مثل مادر»، راهی فیلمهای سینمایی «صد سال به این سالها» و «زمانی برای دوستداشتن» شد و جایزه ویژه جشنواره سینهکید هلند را برای ایفای نقش در «زمانی برای دوستداشتن» از آن خود کرد. شادمان از مأموریتهای سخت و نقشهای دشواری که در سنین کم به او محول میشد، سربلند بیرون آمد. سال ۱۳۸۷ وقتی در «سرزمین کهن» کمال تبریزی بازی کرد، باز بر سر زبانها افتاد.
او در هفدهسالگی راهی اولین سریال زندگیاش شد، اما عمر این شهرت زودگذر بود و سریال توقیف شد. با «ماهوپلنگ»، «کیمیا» و «دیواربهدیوار» به اوج شهرت رسید و با استقبال گرم مردم کوچه و خیابان روبهرو شد. مردم او را میشناختند و دیده بودند. او دیگر کسی نبود که با شخصیت سالیان پیش «سعید» در ذهن مردم نقش ببندد. شادمان پس از حضور در سریالهای سیما، هنرمندی بود که با استقبال عمومی روبهرو شد و روزبهروز در این مسیر موفقتر ظاهر شد، تا جایی که سرانجام در شاهکارهایی مانند «شنای پروانه» جای خودش را پیدا کرد و در «ما همه باهم هستیم» نیز نقش ایفا کرد.
شادمان در کنار سریال و فیلم سینمایی، گهگاه به روی صحنه هم میرفت. او از سال ۱۳۹۴ روی صحنه بود، اما در سالهای گذشته بیشتر در فضای سینما دیده شد و مخاطب را به سالن فراخواند. از تئاتر «شاهماهی» سال ۱۳۹۸ قدردانی شد و در سال ۱۳۹۸ هم شادمان روی صحنهای حاضر شد که کارگردانش آتیلا پسیانی بود. از سینما، تلویزیون و تئاتر که بگذریم، به شبکه نمایش خانگی میرسیم. سال ۱۳۹۹ انتشار سریال «میخواهم زنده بمانم» آغاز شد. این سریال بهصورت اختصاصی در شبکه نمایش خانگی فیلیمو تولید شد و داستان عاشقانه آن به کمی پس از پایان جنگ ایران و عراق برمیگردد.
این درام اجتماعی و عاشقانه طرفداران زیادی پیدا کرد و همین موضوع باعث شد امسال شاهد انتشار فصل دوم آن باشیم. موسیقی گوشنواز همایون شجریان و نقشآفرینی بازیگرانی مثل سحر دولتشاهی، حامد بهداد، پدرام شریفی و آزاده صمدی از دیگر جذابیتهای این سریال است. بازی علی شادمان در آن سریال ستودنی است، اما نقش او در این سریال نقش اصلی نبود.
با گذشت زمان کمی از انتشار «میخواهم زنده بمانم»، «یاغی» وارد گود شده است؛ سریالی که نقش اصلی آن را علی شادمان بازی میکند و فقط با گذشت دو قسمت از انتشار آن، حسابی توجه رسانهها را به خودش جلب کرد. این درام پرفرازونشیب و پرهیاهو، روایتگر سفر قهرمانی است که در این مسیر با افراد و اقشار مختلفی روبهرو میشود و در برخورد با هرکدام، داستانی رخ میدهد. یاغی تلاش میکند از مرز درد و خستگی عبور کند و خودش را از وضعی که در آن گرفتار شده است، رها سازد. شروع این سریال تا حد زیادی غیرمنتظره بود؛ ریتم تندی داشت و چهره تاریک فقر را بهخوبی نمایش میداد.
گاهی برخی سکانسها بیش از حد کش میآید، اما میزان رضایت مردم از چهار قسمتی که تاکنون از این سریال منتشر شده، زیاد است و باید منتظر ماند و دید که در ادامه چه رقم میخورد. بسیاری بر این باورند که علی شادمان در آستانه بیستوهفتسالگی با این نقش بهخوبی بالا و پایین میشود. گاه بیقرار و مضطرب است و گاه تردید با تاروپودش درهم آمیخته است. شادمان هنوز در اواسط مسیر حرفهایاش قرار دارد و با آزمونوخطا پیش میرود تا درنهایت به یکی از امیدهای سینمای ایران تبدیل شود؛ امیدی که تا امروز آرام، بیحاشیه و متواضع ظاهر شده است و از پس نقشهای متفاوت بهخوبی برآمده است و میتوان امیدوار بود که در آینده بیش از اینها را رو کند.