به گزارش شهرآرانیوز، آرمسترانگ، دینپژوه نامدار بریتانیایی، نویسندهای محبوب و تأثیرگذار نیز هست که بهویژه در دو دهۀ اخیر، یعنی از زمان واقعۀ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲، به این سو با پژوهشهای تاریخی و تطبیقیاش توجهات بسیاری را به خود معطوف کرده و جوایز و عناوین بینالمللی پرشماری دریافت داشته است؛ این ازآنروست که او مطالعات دامنهداری درباب «بنیادگرایی دینی» انجام داده است، یعنی همان مسئلهای که آن را ریشۀ بسیاری از اتفاقات خونبار این سالها، ازجمله حملات پیشگفته، میدانند و هم در ادیان ابراهیمی و هم در ادیان غیرابراهیمی نمود دارد.
اما آرمسترانگ آثار عامتری نیز پدید آورده است که البته حاصل همان تحقیقات دینمدارانه هستند. ازجمله کتابهای این نویسنده که آنها را به فارسی نیز برگرداندهاند میتوان به «از دل تو تا دل من» و «بنیادگرایی» و «تاریخ مختصر اسطوره» و «محمد، پیامبری برای زمانۀ ما» اشاره کرد. «در دفاع از خدا» (The Case for God, ۲۰۰۹) نیز آخرین ترجمۀ فارسی از آثار آرمسترانگ است، روایتی تاریخی که جزئی از پروژۀ فکری اوست و برای علاقهمندان به این حوزه جذاب و خواندنی مینماید.
خود آرمسترانگ، در «مقدمه» بر این اثر، هدفش از تألیف آن را بهروشنی بیان کرده است: «در بخش نخست این کتاب تلاش کردهام نشان دهم انسانها در جهان پیشامدرن چگونه دربارۀ خدا اندیشیدهاند.... در بخش دوم ظهور «خدای مدرن» را دنبال میکنم که بسیاری از پیشانگارههای دینی متداول را باطل کرد.»
گفتنی است که کتاب اخیر یک «مقدمه» و دو «بخش» و یک «پیگفتار» دارد؛ هریک از دو «بخش» هم متشکل از شش فصل است. «بخش اول»، ذیل عنوان «خدای ناشناخته (از ۳۰۰۰۰ سال پیش از میلاد تا ۱۵۰۰ میلادی)»، شامل این فصول است: «اول: انسان دینخو»، «دوم: خدا»، «سوم: خرد»، «چهارم: ایمان»، «پنجم: سکوت»، «ششم: ایمان و خرد»؛ «بخش دوم»، ذیل عنوان «خدای مدرن (از ۱۵۰۰ میلادی تا عصر حاضر)»، نیز این فصول را دربردارد: «هفتم: علم و دین»، «هشتم: دین علمی»، «نهم: روشناندیشی»، «دهم: خداناباوری»، «یازدهم: شناختناپذیری»، «دوازدهم: آیندۀ خدا». «در دفاع از خدا»، ضمناً، یک «واژهنامۀ توصیفی» هم دارد که در حکم یک فرهنگاصطلاحات جمعوجور است. نمایههای متعدد و متنوعِ راهگشایی نیز در پایان کتاب درجاند.
آرمسترانگ در بخشی از این اثر خود نوشته است:
امروزه اغلب چنین پنداشته میشود که علم جدید همواره با دین در تصادم بوده است. کپلر ریاضیدانی با نبوغ خارقالعاده به ما یادآور میشود که علم ابتدای عصر مدرن ریشه در ایمان داشت. این دانشمندانِ پیشگام میل نداشتند از دست دین خلاص شوند. آنها برعکس الهیاتی سکولار ایجاد کردند که توسط و برای غیرروحانیان نگاشته شده بود؛ زیرا کشفهایشان باعث میشد بهگونهای متفاوت دربارۀ خدا بیندیشند. در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، علم، فلسفه و دین پیوندی تنگاتنگ با هم داشتند. کپلر مدعی بود در پژوهشهای ریاضی خود از جهان ”مشتاق و بیقرار، ردِپای آفریدگار را دنبال کرده است. “ دانشمندان مجبور بودند هرآنچه را که فکر میکردند میدانند رها کنند و با ناشناخته مواجه شوند؛ همانگونه که معاصر آنها یوحنّای صلیبی به رویارویی با خدای ناشناخته برخاست و به خوانندگانش گفت: ”برای رسیدن به دانش باید به راهی بروید که آن را نمیشناسید. “ اگر عارفان و دانشمندان شجاعت گذار از مفاهیم اطمینانبخش متداول را نداشتند، هردو به یکاندازه در تلۀ نظریههایی میافتادند که دیگر کارآمد نبودند.
این کتاب را نشر «تگ» در ۵۶۴ صفحه و بهقیمت ۱۹۵هزار تومان چاپ و منتشر کرده است.