به گزارش شهرآرانیوز، دفتر شعر «پیراهن آبی» اثر شاعر مشهدی «حجتالاسلام دکتر حسین مودب» را انتشارات شهرستان ادب بهتازگی چاپ کرده است. او دانشآموخته رشته فقه سیاسی و روابط بینالملل از دانشگاه باقرالعلوم، طلبه سطوح عالی حوزه علمیه قم و عضو شورای مرکزی سیاستگذاری شعر و ادبیات حوزه علمیه کشور است. از فعالیتهای ادبی مودب میتوان به دبیری انجمن شعر طلاب اشاره کرد. از آنجایی که کتاب شعر او در نمایشگاه کتاب امسال مورد استقبال مخاطبان شعر قرار گرفت، تصمیم گرفتیم گفتوگویی با وی انجام دهیم.
شعر برای شما از چه زمانی آغاز شد و از چه زمانی شاعری برایتان جدی شد؟
من از کودکی به شعر علاقه داشتم و مادر و پدرم نیز برایم اشعار بسیاری میخواندند، اما یکبار در سوم دبیرستان دیدم یکی از دوستان در زنگ تفریح مشغول نوشتن است، سؤال کردم که درحال نوشتن چه چیزی است! به من گفت که مصرعی از شاعری را گرفتهام و ادامهاش را میخواهم بنویسم که نمیتوانم و چند روزی است که درگیرش هستم. از او این مصرع را گرفتم. پس از مدتی او را دیدم و پنج بیتی را در ادامهاش نوشته بودم. او در همین حین تعجب کرد و به من گفت که چگونه توانستی ادامهاش را بنویسی و همانجا بود که متوجه شدم میتوانم شعر بنویسم و از همانجا جدیتر به موضوع شعر و شاعری نگاه کردم. پس از آن به مطالعه درباره شعر درگیر شدم و تلاشم را در این راستا انجام دادم و پس از مدتی با آموزش شعری از سوی شهرستان ادب آشنا شدم و پس از گزینش در آن آموزشها به یادگرفتن فنون شعر پرداختم و جدیت موضوع شاعری برایم از همان زمان آغاز شد.
طلبهبودن و مطالعات دانشگاهیتان در حوزه فقه آیا در سیر تطور اندیشههای شاعرانهتان اثرگذار بوده است؟
مسلما مطالعات هر شاعری بر اندیشه او تأثیرگذار است و کار شاعر تبدیلکردن آن اندیشه و آن محتوا از آن حالت خام به اثری هنری است. درباره خود من این طلبهبودن و مطالعات فضای دانشگاهی تأثیرگذار بوده است و یک جهانبینی به من داده است که این را میتوانم به زبان هنر و شعر بیان کنم. شما در طول تاریخ ادبیات نیز نگاه کنید، شاعرانی ماندگارتر هستند که جهان فکری و مطالعات فکری داشتهاند و بهنوعی میتوان گفت صاحب اندیشه بودهاند. خیلی از بزرگان ادبیات ما به منابع دینی و اندیشهای دسترسی داشتهاند و آنها را به زبان شعر گرد آوردهاند؛ امثال حافظ یا سعدی و دیگران. شاعر اگر اندیشه و مطالعاتی نداشته باشد، به تکرار میافتد و نمیتواند آنگونه که باید سخن خاصی بیان کند.
در کتاب شعرتان «پیراهن آبی»، جهانبینی شما بهعنوان شاعر چگونه است؟ توصیفات شاعرانهتان از جهان زیستهشده خودتان است یا صرفا برآمده از عوالم خیالانگیز شاعرانه است؟
بهنظرم شاعر مثل یک آینه جهان اطراف خودش را ترسیم میکند و به مخاطب نشان میدهد، اما این جهان صرفا آن جهان زیسته خود شاعر نیست و به مطالعاتش، اندیشهاش، آثار هنریای که پیش از این با آنها مواجه شده است، برمیگردد. همه اینها مجموعهای است که جهانبینیای را شکل میدهد که بتواند بنویسد، بتواند نگاه کند، بتواند فکر کند و اندیشه کند. در کتاب «پیراهن آبی» بنده نگاهم این بود که از زاویه دید خودم اتفاقات را توصیف کنم و بتوانم حرف بزنم و خیلی جاها حتی شعرها زبانش، زبان اول شخص است که دارد روایتی را بیان میکند، چراکه این شعرها غالبا اوایل جوانی سروده شده و بیشتر حالوهوای دنیاست. این چه دیدن شاعر، همانطور که عرض کردم، به آن سبک زندگی و آن چیزهایی که پیش از این تجربه کرده است بستگی دارد و همه آنان قطعا تأثیرگذار خواهد بود.
در میان اشعار کتاب «پیراهن آبی» غزلی با درونمایه عدل و عدالت سرودهاید. از آنجا که در مقطع دکتری دانشگاه نیز فقه سیاسی میخوانید، رویکرد شما به مفهوم «عدل» در جهان معاصر چگونه است؟ و این دست از مسائل اجتماعی در میان دغدغههای شاعرانهتان چقدر مهم است؟
بهنظرم شاعر و هنرمند رسالتی بزرگ بر دوش دارند و آن این است که به جهان اطرافشان بیتفاوت نباشند. نمیتوان کنجی نشست و صرفا شعری نوشت و کاری با جهان اطراف نداشت. این برای یک هنرمند شدنی نیست. هنر را پیامد همین رویاروییهای هنرمند با پدیدههای این عالم میدانم و دغدغهها و اندیشههای هنرمند قطعا در هنرش تأثیرگذار است. مفهوم عدل مانند بسیاری دیگر از مفاهیم نیکی است که در دنیا هست. یک شاعر نمیتواند به آن بیتفاوت باشد.
گاهی اتفاقات کوچکی که اطراف ما میافتد، هنرمند را درگیر مباحثی میکند که به نوشتنش و مفهوم عدل منجر میشود. همچنین، غزلی دباره این موضوع دارم با شروع این مصرع: «حتی به چشمهای شما اعتماد نیست» و با این آغاز ابراز نگرانی خودم را میرسانم. یا شعری که در این کتاب برای کودکان کار نوشتهام. قطعا انسان نمیتواند به اینگونه پدیدهها بیتفاوت باشد. بهنظرم هنرمندی موفقتر است که بتواند هنرمندانهتر به این دست از پدیدهها واکنش مناسبی نشان دهد.
اشعار آیینی شما نشاندهنده معرفت و شناخت خوب شما از اهلبیت(ع) است. این معرفت در جوشش اشعار شما چه مقدار در اثرگذاری اشعار آیینی بر مخاطب مؤثر است؟
ما شاید توانسته باشیم جرعهای صرفا از این دریا نوشیده باشیم. فرد برای آنکه بتواند از این خاندان نورانی شاعرانه بنویسد، نیاز است که معرفت کسب کند، اگرچه: «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم بهقدر تشنگی باید چشید.» فرد باید اندازه توانش برابر این عظمت معرفت اهلبیت(ع) تلاش کند. آن شاعری که بحثهای معرفتی و مفاهیم دینی را بتواند به زبان شعر بیان کند، کار بسیار بزرگی انجام داده است. من خودم را در این جایگاه نمیبینم که توانسته باشم چنین کاری کنم و در آن کارهایی که درباره اهلبیت(ع) نیز نوشتهام، چنین ادعایی ندارم که مثلا توانستهام یا من معرفت کسب کردهام و سپس نوشتهام. بههرحال امیدوارم خداوند متعال به هر یک از ما توفیق معرفت افزونی نسبت به این خاندان عصمت و طهارت هدیه دهد.