تاریخ شفاهی به زبان ساده یعنی جمع آوری آن بخش از مطالب که در سایر روشهای تاریخ نگاری ثبت و ضبط نشده اند و با توجه به اینکه ما معمولا در عکاسی یا گزارش نویسی یا مکاتبات اداری و رسمی و امثال این ها، تنبلی یا ملاحظه کاری میکنیم، معلوم است که تاریخ شفاهی چقدر برای جامعهای مثل ایران مهم است و تا اطلاع ثانوی مهم خواهد بود. طبعا درباره شهری بزرگ و بااهمیت مثل مشهد، با آن سابقه پررنگ از حضور اندیشههای رنگارنگ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و با آن تجربههای تلخ و شیرین گذشته، سبکِ تاریخ شفاهی میتواند و باید به عنوان ابزاری مهم، گردآورنده تجربیات ارزشمند گذشتگان و چراغ راه ما و آیندگان باشد؛ که میفرماید: هرکه ناموخت از گذشت روزگار/ هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار. در این میان، یکی از مزایای تاریخ شفاهی آن است که لازم نیست الزاما از سوی پژوهشکدههای علمی و پژوهشگران باتجربه -ولی کم شمار- در حوزههای علوم انسانی انجام شود. این روزها به لطف ارزانی، سادگی و همه گیرشدن فناوریهای صوتی و تصویری کافی است که با همان گوشی معمولی که در صفحات مجازی وقت میگذرانیم و با کمی رعایت در برقراری سیر منطقی گفتگوها و مبانی علمیِ این فن تازه، در هر فرصتی که مقدور شد درباره گذشته مان، از پدربزرگ و مادربزرگ گرفته تا کاسب قدیمی محله بپرسیم و مطمئن باشیم که هربار تکه کوچک و گمشدهای از هویت صدهزار تکه مان را مییابیم. صدالبته این جمع آوری مباحث، حتما باید، به خوبی حفظ و نگهداری شود و درنهایت با زحمات سایر هم ولایتی ها، به دقت مقایسه و ابهام زدایی شود. گرچه نباید خیلی نگران این موضوع باشیم. چنین اتفاقی دیر یا زود پیش میآید و تلاشهای هرکدام از ما کم کم همدیگر را پیدا کرده و تکمیل میشوند. اما آنچه باید بیشتر به دلشوره مان بیندازد، گم شدن لالایی ها، لطیفه ها، شاه بیت ها، تکه کلامها و مشاهدات و خاطرات و خطراتی است که، چون بیشتر سینه به سینه نقل شده است، بسیاری شان در گذر زمان، گم شده و میشوند و متأسفانه تبدیل به تجربههای ماندگار نمیشوند. صدالبته در شهر مقدس و معتبر مشهد، یکی از برکات میزبانی از حضرت امام رضا (ع)، این توفیق بوده است که نهادی ثروتمند و خدا کند دغدغه مند، مانند آستان قدس نیز، یاریگر قسمتی از کارهای فرهنگی و از جمله ماجرای تاریخ شفاهی است که گویا حاصلش، گنجینه کم نظیرِ صدها ساعت تاریخ نگاری از قول شاهدان و راویان است. صرف نظر از آنکه تاکنون چقدر از این زحمات، صرف جمع آوری تاریخ شفاهی خراسان شده است و تا چه اندازه یکدست و شفاف و همه جانبه نگر و علمی است، به هرحال باید آنها را قدر شناخت و به مصداق آنچه از زکات علم شنیده ایم، هرچه زودتر و بیشتر، به نشر آنها همت گماشت که این اطلاعات، همدیگر را پیدا کنند، نقاط مبهم هرچه زودتر آشکار شوند تا در مورد آنها بپرسیم و با کمک یکدیگر، گذشته مان را تکمیل کنیم. به علاوه اهالی خوب خراسان باید هرچه زودتر و به طور وسیعتر و جدیتر فراخوانی اتخاذ کنند و از همه اهالی بخواهند که هر شهروندی، ولو به صورت غیرحرفهای و شخصی و تجربی به سهم خود در این میانه نقشی برعهده بگیرد.