فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

نگاهی به زندگی انوشیروان ارجمند در گفتگو با فرزندش برزو یاد ارجمند

  • کد خبر: ۱۱۶۸۶
  • ۲۳ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۲
نگاهی به زندگی انوشیروان ارجمند در گفتگو با فرزندش برزو یاد ارجمند
امروز، سینما، تئاتر و تلویزیون وارد پنجمین سالی می‌شود که دیگر یکی از چهره‌های جذاب خود را ندارد. چندی پیش که برزو ارجمند به شهر کودکی‌اش آمده بود، برایمان از پدرش با بغضی که در گلو داشت گفت.
رضا زوزنی| شهرآرانیوز - امروز، سینما، تئاتر و تلویزیون وارد پنجمین سالی می‌شود که دیگر یکی از چهره‌های جذاب خود را ندارد. به‌جرئت می‌توان گفت اگر او نمی‌بود، «رفعت‌خانِ» «روزی‌روزگاری» یا «اشعث‌بن‌قیس» در «امام‌علی (ع)» این‌طور که هست، از آب درنمی‌آمد، حتی «رفاعه‌بن‌شداد» هم از وقتی که مرحوم انوشیروان ارجمند آن را در «مختارنامه» بازی کرد، در تاریخ رنگ‌ولعاب دیگری به خود گرفته است.

مرحوم ارجمند از آن بازیگرانی است که جایش واقعا در سینما خالی است و هیچ هنرمندی هرگز نمی‌تواند جای او را پر کند. آخرین یادگار و نقش‌آ‌فرینی این بازیگر مشهدی در فیلم سینمایی «رستاخیز» همچنان بلاتکلیف است. مرحوم ارجمند در فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی نقش آفرید، اما او نخستین کسی بود که به‌همراه علاءالدین رحیمی، سریالی را بعد از انقلاب اسلامی با عنوان «روایت عشق» درباره عاشورا و نبرد امام‌حسین (ع) در کربلا ساخت و از شبکه یک سیما پخش شد.

چندی پیش که برزو ارجمند به شهر کودکی‌اش آمده بود، برایمان از پدرش با بغضی که در گلو داشت گفت. او بعد از گذشت پنج سال از فوت استاد ارجمند هنوز نتوانسته است با این داغ کنار بیاید و باور دارد که هیچ‌کس به اندازه او از وجود پدرش لذت نبرده و به همین سبب هیچ‌کس هم به اندازه او از فقدانش آسیب ندیده است: «تن‌ها پدرم را از دست ندادم، صمیمی‌ترین رفیق زندگی‌ام را از دست دادم. قبول دارم که جا‌هایی من از زندگی چنان لذت برده‌ام که هیچ‌کس آن‌طور لذت نبرده است، اما با رفتنش هم، ضربه‌ای را که من خوردم، کسی تجربه نکرد. هنوز که هنوز است، کمر راست نکرده‌ام.».

به‌نظرشما آنچه باعث شده است نام مرحوم ارجمند درمیان مفاخر مشهد قرار بگیرد، چیست؟
پدرم به مشهد و به هنرجویانی که در این شهر تربیت کرد، شدیدا دلبستگی داشت. شاگردان پدرم بچه‌هایی بودند که هرگز به او استاد نمی‌گفتند، ولی زیر بال‌وپر پدرم رشد کردند و شکوفا شدند و پدر هم با آن‌ها مثل کودکی که دارد به بلوغ می‌رسد، رفتار می‌کرد؛ مثلا مرحوم رضا سعیدی از آن دسته افرادی بود که پدرم به‌خاطر فوتش، پیر شد یا بسیاری از تئاتری‌های مشهد با وجود اینکه اختلاف سنی چندانی با پدرم نداشتند، پدرم با آن‌ها مثل فرزندان خودش رفتار می‌کرد؛ اصلا یکی از دلایلی که پدر از مشهد نمی‌رفت، همین شاگردانش بودند، ولی بعد از قبولی من در دانشکده، پدرم هم به تهران مهاجرت کرد.

به‌دور از رابطه پدر-پسری، شما و استاد ارجمند با هم همکار بودید، با شخص شما که اول پسرش بودید بعد همکارش، چطور برخورد می‌کرد؟
اصولا نسل من مثل نسل فعلی نیست. هم‌نسلی‌های من اولین فیلمی را که در سینما یا اولین تئاتری را که در تماشاخانه دیده‌اند، به خاطر دارند. آن زمان، چون چیزی وجود نداشت و حتی ویدئویی وجود نداشت، اما من یادم نیست اولین تئاتر یا اولین فیلمی که دیدم، کِی بود و چی بود. این بزرگ‌ترین خاطره زندگی‌ام است. اینکه من نمی‌دانم اولین فیلم یا تئاتری که دیدم، کدام است؛ چراکه من در این فضا، در فضای هنر، بزرگ شده‌ام. من در کودکی به‌جای اینکه دوستانی هم‌سن‌وسال خودم داشته باشم، بیشتر در اداره تئاتر و درکنار بازیگران عزیز مشهدی بودم که الان همه برای خودشان پیش‌کسوت هستند. دوران بچگی‌ام را با آن‌ها گذراندم و اینکه می‌گویم دوران بچگی، منظورم سه‌چهارسالگی است. از همان ابتدا جدیت پدرم در کار به من به ارث رسیده بود. او بسیار آدمی منظم و سحرخیز بود و بر سر تمرینات تئاترش یک دقیقه هم دیر حاضر نمی‌شد. از بازیگری که دیر به تمرین تئاتر می‌آمد، ناراحت می‌شد. اصولا کارش را جدی می‌گرفت. کتاب زیاد می‌خواند. بزرگ‌ترین ارثی که پدرم برایم گذاشته است، کتابخانه غنی‌ای بود که در منزلمان وجود داشت. من برای تربیت پسرم چالشی دارم و آن این است که آیا رفتار من با پسرم باید مانند رفتار پدرم با من باشد یا باید فقط برایش یک پدر باشم؟

اینکه می‌گویید از کودکی درکنار پدرتان بودید، به نظر می‌رسد هیچ‌گاه به‌طور مستقیم به شما نکته‌ای را گوشزد نمی‌کرد؟
اتفاقا همیشه با من مستقیم حرف می‌زد. مهم‌ترین کاری که او برای من انجام می‌داد، این بود که همیشه مرا نقد می‌کرد. این‌طور بگویم که من بزرگ‌ترین نقاد زندگی‌ام را از دست دادم. او درباره کار‌های من بی‌رحم بود و خیلی بی‌رودربایستی نکاتش را به من می‌گفت. خب، ما هیچ‌وقت آدم‌هـــای ثروتمندی نبودیم. من خودم هم از بسیاری از کار‌هایی که انجام دادم، خوشحال نیستم، اما آن موقع چاره‌ای نداشتم؛ چون باید دستم را روی زانوی خودم می‌گذاشتم و کار می‌کردم.

نکته مهمی است، اینکه شما با وجود پدر و عمویتان بازهم می‌خواستید روی پای خودتان بایستید؟
بله پدرم هیچ‌جا برای کار معرف من نبود و این منش پدرم بود.

درواقع منش ارجمند‌ها اینگونه است؟
بله. در سینمایی که این‌قدر کوچک است، الان ۲۵ سال است که من بازی می‌کنم، اما حتی یک پلان جلوی عمویم بازی نکردم. اگر قرار بود عمویم یا پدرم مرا معرفی کنند، باید حداقل یک پلان جلوی آن‌ها بازی می‌کردم؛ البته این افتخار را داشتم که با پدرم در سه فیلم همکار باشم، ولی هیچ‌وقت این‌طور نبود که او من را برای بازی پیشنهاد بدهد. کارگردان‌هایی مثل محمدحسین لطیفی با هر دوی ما کار کرده بودند و اتفاقا در یک کار، هم برای من نقش بود و هم برای پدرم و خودشان این را انتخاب می‌کردند.

شاید همین منش افرادی همانند پدر شما در تئاتر مشهد، باعث شده است تئاتر این شهر از سینمایش پیش‌تر باشد؟
به‌طورکلی به‌نظرم خاک مشهد و خراسان، خاک هنرخیزی است. ما هنرمندانی در سینمای ایران داریم که باعث افتخارند و بیشتر مشهدی هستند. نه‌فقط جلوی دوربین بلکه پشت دوربین هم افرادی هستند که بسیار ویژه‌اند؛ مثل ساعد نیک‌ذات که از بهترین عکاسان و فیلم‌برداران ایران است یا ابوالفضل و هاشم عطار.
این‌ها آدم‌هایی بودند که در مشهد با دوربین‌های هشت‌میلی‌متری فیلم می‌ساختند و در جشنواره‌های ملی و بین‌المللی در آن سال‌ها جایزه می‌گرفتند. باید بگویم نه‌تن‌ها هنرمند مشهدی، بلکه به‌طورکلی هنرمند شهرستانی نیاز به حمایت دارد. اگر حمایت نشوند، وادار به کوچ خواهند شد و اگر کمی به هنرمندان جوان مشهدی بها داده شود، اتفاقات خیلی خوبی خواهد افتاد؛ مثل همین کاری که شهرداری مشهد در نخستین سمپوزیوم مجسمه‌سازی مفاخر کشور انجام داده است. اگر شما خبرنگارها، مسئولان شهرداری یا اداره فرهنگ و ارشاد را به این طرف سوق دهید تا کار‌های بهتری انجام شود، به‌مرور شاهد اتفاقات ویژه‌ای خواهیم بود.

یعنــــی معـــتقدید در شهرستان‌ها حمایت‌ها آن‌قدر کافی نبوده که بستر برای فعالیت هنری به‌طور دائم فراهم شود؟
به‌نظرم همه‌چیز به برنامه‌ریزی که یک شهر برای فرهنگ خودش انجام می‌دهد، بستگی دارد. الان مشهد جزو شهر‌هایی است که این برنامه‌ریزی را دارد. مشهد الان سالن‌های تئاترش را خوب پر می‌کند. یادم می‌آید زمانی که ما در این شهر فعالیت می‌کردیم، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که باعث و بانی تئاتر بود، یک سالن تئاتر هم نداشت. الان سالن خصوصی داریم. هنرمندان جوانی در حوزه تئاتر فعالیت می‌کنند که آوازه‌شان به پایتخت هم رسیده است. هرچند همه این هنرمند‌ها روی پای خودشان ایستاده‌اند، به‌نظرم اگر حمایت‌ها بیشتر شود، نتیجه بهتری خواهیم گرفت.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->