هادی دقیق | شهرآرانیوز؛ معماری صخرهای پیامد رفتار انسان با صخره برای فضاسازی مناسب است. در معماری صخرهای، بنا را با مصالح آزاد نمیسازند، بلکه کالبد ساختمان صخرهای است که بنا در دل آن ایجاد میشود. این نوع معماری که در ابتداییترین شکلش در صخرههای طبیعی ایجاد میشده، علاوهبر فراهمکردن فضایی برای سکونت بشر، گاه نقش مذهبی و آیینی به خود میگرفته است؛ چه اینکه نمونههای فراوان کاربرد آیینی آن در قبل از اسلام هنوز پابرجاست.
اما راز ماندگاری معماری صخرهای چیست؟ بناهای عادی معمولا بهآسانی براثر عوامل طبیعی و انسانی و حتی گذشت زمان ویران میشوند و از بین میروند، درصورتیکه دشمن اصلی معماری صخرهای زمینلرزههای شدید است؛ سایر عوامل انسانی و طبیعی، با اختلاف در رتبههای بعدی هستند. صخرههای مسکونی و آرامگاهی بسیاری هنوز در ایران پابرجا هستند.
این سبک معماری بهعنوان یک مجموعه تاریخی از نظر هنر معماری، باستانشناسی، تاریخ ادیان و روابط فرهنگی مهم تلقی میشود. همچنین از نظر دفاع درمقابل هجوم دشمنان نیز اهمیتی ویژه دارد. جدا از ابتداییترین بناهای صخرهای که با کمترین دخلوتصرف بشر استفاده میشدند، مثل غارهای خونیک در خراسانجنوبی، هوتو و کمربند در شهرستان بهشهر، دربند استان سمنان و... رفتهرفته و درپی استقرار بلندمدت در این فضاها، ایدههای تغییر فضا و حتی تغییر کاربری آنها در ذهن بشر شکل گرفت.
برخی نیز از ابتدا به هدف استفادههای مختلف ساخته شدهاند. بهدنبال آن، از دل صخرههای زمخت فضاهایی بیرون آمد که در عین ابهت و صلابت، لطافتی داشتند که ریشه آن را باید در حسآمیزی خوب طبیعت در انسان جست. در ایران تا صحبت از معماری صخرهای میشود، دو روستای کندوان و میمند بهعنوان نمونههای شاخص معرفی میشوند؛ اما صخرههای دستکند و خانهها یا پناهگاههایی از سنگ، تقریبا در همه جای ایران یافت میشود و یکی از نمونههای آن در خراسانرضوی هم «برسلان» است. برسلان نامی کمترشنیدهشده در معماری صخرهای ایران است.
مسیر مشهد به قوچان از شاهراههای کلیدی و تاریخی است که جستهگریخته رد پای تاریخ را میتوان در آثار باستانی اطراف آن دید. نرسیده به قوچان، جادهای از مسیر اصلی منحرف میشود و بهسمت چپ میرود تا چکنه را به شهر و روستاهایی فراوان برساند و درنهایت به سبزوار میرسد.
کمی که در این جاده بهسمت چکنه برویم، تابلو برسلان در سمت راست مسیر نمایان میشود. تقریبا نصف مسیری را که از جاده مشهد-قوچان آمدهایم، باید در مسیر فرعی جاده برویم تا به برسلان برسیم. در دل این دشت گاهی برهوت، رسیدن به روستای برسلان چنان شورانگیز است که سرسبزیاش سختی مسافت گذشته را از ذهن بیرون میکند.
درست موازی جاده مشهد به قوچان و در امتداد خطی فرضی از طرقبه، شاندیز، گلمکان، اخلمد و... به برسلان میرسیم. با این اوصاف، بعید نیست که در این امتداد به همان زیباییها و چشماندازها بربخوریم. روستای برسلان در دامنه کوههای محمدبیکوه و دانلو قرار گرفته است و بالطبع آبوهوایی خوش دارد. کلیتر که نگاه کنیم، شهرستان قوچان بهواسطه ارتفاعات هزارمسجد، آلاداغ و شاهجهان، منطقهای است کوهستانی با تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد. برسلان نیز که در ۴۵ کیلومتری جنوب شرق قوچان قرار دارد، چنین آبوهوایی دارد که زمینه باغها و درختان بیشمار آن است.
در فاصله یککیلومتری غرب روستا فضایی صخرهای به چشم میخورد که در اصطلاح محلیها «غارهای ارسلان» نامیده میشود. اگر هیبت و چشمنوازی همین یکی شما را تا جلو ورودی و حتی داخلش بکشاند، بیتردید باید ادامه دهید؛ چون تقریبا به فاصله سیمتری از اولین اثر که در دامنه کوه است، کمی بالاتر دومین و سومین فضای صخرهای هم دیده میشود.
درباره قدمت این آثار نمیتوان بهدقت اظهارنظر کرد، زیرا شواهدی بر استناد به دورهای مشخص در آنها یافت نشده است. اما باتوجهبه پراکندگی سفالها در منطقه، تاریخ تخمینی این دوره از سلجوقی تا صفوی است. معماری صخرهای برسلان تیر ۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. در گزارش ثبت اثر آمده است: از لحاظ تشکیل معماری و متون تاریخی که واقعه حمله مغول را ثبت کردهاند و همچنین مقایسه با معماری صخرهای کلّر که در نزدیکی آن واقع شده است، میتوان تاریخ آن را به دوره مغول نزدیک کرد.
بهنظر میرسد در زمانی خاص از این مکان بهعنوان پناهگاه استفاده میشده و نوعی معماری رایج در منطقه بهویژه در دامنه کوهها بوده است که بهمرور با برقراری امنیت به همان صورت رها شده است. دیگر اینکه در مقابل این آثار صخرهای و در کرانه شمالی، ویرانههای گله دوشتپه واقع شده که سفالهایی از دوره سلجوقی تا صفوی در آن یافت شده است؛ بنابراین نزدیکی تاریخنگاری این دو فضا و ارتباط تنگاتنگ آنها دور از ذهن نیست. با این تفاصیل، قرن ششم تا دهم هجری برای قدمت معماری صخرهای برسلان، گزینه نزدیکی به واقعیت است.
هر سه معماری صخرهای برسلان در دل کوه هستند و از سنگ یکپارچه تشکیل شدهاند. جنس سنگهای کمدوام آنها نیز تراشیدن سنگ را راحت کرده است. در اولین اثر از طریق یک ورودی کوچک مربعشکل به اتاقی تقریبا ۶ در ۳ متر میرسیم. سقف اتاق نیز مسطح نیست و بهشکل طاق گهوارهای کنده شده است که بیشترین ارتفاع آن دو متر است. در انتهای یکی از زاویههای این اتاق هم حفرهای تقریبا یک مترمربعی ایجاد شده که احتمالا کاربری انبار داشته است. در دیوار شمالی این اتاق آخوری یکپارچه از سنگ و لبهدار ساخته شده که بهنظر جدید است و در زمان ساخت اثر نبوده است.
کمی بالاتر از اثر نخست، دومین و سومین اثر درکنار هم هستند. اثر دوم با یک ورودی بزرگتر به اتاقی کوچکتر از چیزی میرسد که در اثر اول موجود است. در انتهای این اتاقک طاقچهای بهعمق ۲۰ سانتیمتر سرتاسر دیوار را دربرگرفته است. یک ورودی حفرهمانند و کوچک نیز اتاقک دوم را به سومی متصل میکند. ابعاد اتاقک سوم نیز به دومی نزدیک است. در این اثر دو فرورفتگی کوچک در دو دیوار کنده شده است که احتمالا محل قرارگیری وسایل روشنایی یا پیهسوز بوده است.
آخوری که ذکرش رفت و اتصال کوچک دو اتاق بعدی که انسان بهسختی از آن عبور میکند، این نکته را به ذهن میرساند که پس از متروکهشدن این فضا، این دو اتاق بهعنوان آغل گوسفندان استفاده میشدهاند. درکل، معماری این آثار ساده است و بهجز دوده آتش که بیشتر فضا را سیاه کرده، رد تیشه و کلنگ سازندگان آن بر دیوارها مشخص است. اهمیت تاریخی دستکندهای سنگی برسلان بر ما پوشیده نیست، اما هنوز نیازمند مطالعات بسیار است تا به جایگاه مطلوبش در میان معماریهای صخرهای ایران برسد.