چند روز پیش به بهانه شب عید غدیر جمعی از شاعران برجسته کشور مهمان رئیسجمهور محترم بودند و شعر خواندند و از دغدغههای اساسی خودشان گفتند. مهمترین دغدغهای که در این جلسه مطرح شد، غیاب شعر در ساختارهای رسمی اداره کشور بود که در بیان میلاد عرفانپور، شاعر برجسته امروز، مطرح شد. دردی که سالهاست گفته میشود و متأسفانه پاسخ درخوری به این نیاز داده نشده است.
شعر هنر اصلی و اصیل ماست که بهترین پل پیوند میان ما و متون اصلی فرهنگ ماست. کار اصلی شعر در رویارویی با متن مقدس طرح سؤالها و طلب پاسخ است که در ادبیات دینی از آن به استنطاق و بهسخنآوردن متن تعبیر شده است.
شعر میتواند مسائل روز را با عرضه بر معارف پیگیری و مدام ذهنیت ما را بازسازی و دوباره طراحی کند. بهدلیل وجهه الهامبخش شعر نسبت به سایر هنرها، شعر میانبر جدی تسخیر و بومیسازی سایر هنرها هم هست. سینما و تلویزیون ما هم اگر در ادامه شعر و سنت ادبی ما خودش را تعریف کند، بهسادگی بومی میشود و به نیازهای تمدنی ما پاسخ بهروز میدهد.
بسیاری از هنرهای ما بدون نگاه و شناخت درست ابزار، نگاههای غریبه میشوند و در عمل در خدمت اصول و فرهنگ ما نیستند. شعر ما بهدلیل سنت ریشهدارش، جدیترین مسیر و سریعترین راه برای رسیدن به آن چیزی است که ما میخواهیم.
با اینهمه، متأسفانه در ساختارهای رسمی فرهنگ و هنر کشور ما هیچ جایگاه درخوری ندارد. روشنفکران ایرانی در طراحی ساختارهای مهم اداره فرهنگ و هنر ایران نقش شعر را فروکاستند و اینگونه است که شعر در وزارتخانههای اصلی فرهنگ و هنر و نیز آموزش ایران جایگاه درخوری ندارد. شگفتانگیز است، اما شعر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز هیچ جایگاهی ندارد.
هرکدام از شهرهای دور و نزدیک ما آرامگاه شاعران و ادیبان شاخصی هستند که اگر کشور دیگری یکی مثل آنها را میداشت، همه سیاست فرهنگی خود را باتوجهبه آن طراحی میکرد. عبدالرحمان جامی، شمس تبریزی، ابنیمین فریومدی، هلالی جغتایی و دهها شاعر و ادیب دیگر سرمایههایی هستند که در غیاب ساختاری که متولی کار برای این سرمایههای ادبی باشد، ارزش آنها برای فرهنگ امروز ما مغفول مانده است؛ درحالیکه در کشور همسایه ما ترکیه باتوجهبه میراث ادبی ایران، یعنی شاهنامه و مثنوی معنوی، فعالیتهای فرهنگی بسیاری طراحی شده است که اساسیترین رویکردهای معرفی ترکیه در جهان جدید شدهاند و برای حوزههای اقتصاد و گردشگری و... هم در ترکیه آورده دارند.
خراسان نیز بهعنوان مهد شعر و ادب ایرانی، باید نقش محوریاش را در فرایند احیای تمدنی باز بیابد. این نیازمند آن است که مدیران و متولیان فرهنگ و سیاست در خراسان عزیز به تاریخچه و پیشینه ادبی خراسان توجه جدی کنند و در هر کاری پیوست ادبی آن را در نظر بگیرند.