ریحانه موسوی | شهرآرانیوز - اشکان ضیایی، کارگردان مشهدی سینما و تلویزیون کشور، از سال ۱۳۷۰ فعالیت خود را در هنرهای نمایشی آغاز کرد و تاکنون آثار متعددی در حوزه تئاتر و سینما خلق کرده است. از آثار مطرح و پربیننده او میتوان به فیلم سینمایی «بومرنگ» اشاره کرد که روناک یونسی، محمود جعفری، الیزابت امینی، سعید تهرانی و محمود مقامی در آن ایفای نقش کرده اند. اشکان ضیایی، در آثاری همچون «پست شب»، «یک فیلمنامه» و «مانی» به عنوان بازیگر و کارگردان حضور داشته است.
این کارگردان در سال ۱۳۹۵ دوره پرتلاشی را در عرصه سینما وتلویزیون گذراند و در تولید آثار مهمی حضور داشت. شاید یکی از مهمترین بخشهای بیوگرافی اشکان ضیایی، کارگردانی فیلم «بومرنگ» بوده است. با اینکه این فیلم ساز را بیشتر به عنوان کارگردان میشناسیم، اما در حرفههای دیگر نیز دستی بر آتش دارد و در حوزه نویسندگی سینما و تلویزیون نیز فعالیت داشته است. به بهانه اکران فیلم «بومرنگ» در پاتوق این هفته فیلم مشهد گفت وگویی با این نویسنده و کارگردان ترتیب داده ایم که پیش روی شماست.
سینما در تمام دنیا کاری سخت است. چون طرف داران زیادی دارد؛ اما میزان جذب آن کم است، به همین دلیل همه نمیتوانند به این عرصه وارد شوند. در گذشته تعداد سالنهای سینما بسیار کمتر بود و فناوری باعث شده بود ابزاری که در اختیار فیلم سازان قرار میگیرد بسیار محدود باشد. در آن زمان نگاتیو بود، اما در اختیار همه قرار نمیگرفت که این موضوع باعث میشد تا عرصه تنگتر شود و کسی نتواند به آن ورود پیدا کند. امروزه شرایط به لحاظ سالنهای سینما، کیفیت پخش و فناوری بهتر شده است. اکنون در دنیا جشنواره فیلمهای موبایلی وجود دارد، یعنی شما ابزار فیلم سازی را در گوشی خود دارید و اختلاف دوره امروز با آن زمان آن قدر زیاد شده است که اصلاً با یکدیگر قیاس پذیر نیست.
ما حتی فیلمهای سینمایی داریم که با گوشی همراه ساخته شده است. در ایران نیز فیلمهایی وجود دارد و پخش شده است که فقط با گوشی همراه فیلم برداری شده است. اکنون نسبت به این پیشرفت فناوری و توسعه سالنهای سینما، عرصه ورود به آن در تولید و پخش فیلم اصلاً باز نشده است، یعنی کماکان همان محدودیتها و تنگناها وجود دارد و بسیاری از استعدادها به بهره وری نمیرسند و به آمال و آرزوهای خود که تولید فیلمهای سینمایی است دست نمییابند.
برای من سخت است تا از گوشی به عنوان ابزار فیلم سازی استفاده کنم، زیرا فضای سینما را از دوربینهای هشت میلی متری تا مدرنترین آنها تجربه کرده ام، به همین دلیل برایم بسیار دشوار بود که بپذیرم با یک گوشی میتوان عکسها و فیلمهای مناسبتی گرفت و تازه این موضوع را پذیرفته ام. اکنون من ویدئوهایی دارم که با گوشی فیلم برداری، مونتاژ و صداگذاری شده و حتی تیتراژ نیز خورده و بعد به عنوان یک ویدئو در شبکههای اجتماعی از آن استفاده شده است، چیزی که آن را در خواب شب خود نیز نمیدیدیم. امروز هرکسی که گوشی دارد در حال درست کردن محتوای تصویری است.
بله؛ فیلم «بومرنگ» از کارهایی است که مقصود مرا پس از اولین اکران و پخش در تلویزیون برآورده کرد و بازخورد خوبی از آن گرفتم. روز شنبه در پاتوق فیلم مشهد بسیاری به من گفتند اکران دوباره آن تلنگر خوبی بود که این موضوع همیشه مد نظر من قرار داشت.
اگر من از مستند راز تأثیر گرفته بودم حتما آن را اعلام میکردم، اما واقعیت این است که آن زمان هنوز مستند «راز» را ندیده بودم و ساخت «بومرنگ» مربوط به سال۸۹ است که قبل از سال۸۹ سه بار تا مرحله پیش تولید رفت و متوقف شد و اصلا نمیدانم مستند «راز» در چه سالی تولید شده است.
بله؛ من نیز فیلم نامه «بومرنگ» را در سال ۸۵ نوشتم و اگر مستند «راز» آن موقع وجود داشته است آن را ندیده ام.
من به سینما علاقه دارم؛ اما آن گونه نیست که تئاتر را دوست نداشته باشم. سینما هفت هنر را در خود جمع کرده است و در تئاتر نیز از آن استفاده میکنیم، همچنین مجموعهای از هنر هاست که در بحث رساندن مفهوم نیز به آن علاقه بیشتری دارم. در سینما و موسیقی، هنرهای نمایشی و حتی روان شناسی نیز وجود دارد و از همه هنرها سختتر است که سختی آن فرد را اذیت میکند؛ اما من سینما را از همه بیشتر دوست دارم.
در برنامهای به نام مستند مسابقه تماس حضور دارم که کارگردانی بخشهایی از آن بر عهده من است.
این کار به تهیه کنندگی حسن آخوند پور از شبکه افق پخش میشود. طرح اولیه آن کار من نیست، اما به لحاظ اینکه هم کاری مستند است و هم حالت مسابقه دارد، برای من تجربهای تازه است و برای بیننده نیز کار جدیدی است، زیرا مانند آن کمتر در تلویزیون دیده شده است.
فیلم سازی شغل نیست؛ من کمابیش کار نویسندگی، گویندگی و عکاسی نیز انجام میدهم نه برای درآمد آن؛ بلکه زمانی چیزی در درون شما به وجود میآید که گاهی به شکل عکاسی، گویندگی یا نویسندگی ظهور پیدا میکند، اما یکی از دوستانم مرا آرتیست خطاب میکرد که میگویم این طور نیست و امثال من زیاد است. شما برای اینکه بتوانید کار سینما انجام دهید باید به موسیقی تسلط داشته و به بیانی؛ سواد موسیقایی داشته باشید، باید عکاسی یاد داشته باشید، دست به قلم باشید، فیزیک نور را بشناسید، جامعه شناسی، روان شناسی، رنگ شناسی، طراحی و زیبایی شناسی بدانید و هنرهای نمایشی را بلد باشید. اگر بخواهید اینها را سرجمع کنید هرکدام به نحوی و در جایی بروز پیدا میکند و خود را نشان میدهد که نتایج مختلفی دارد.
ذهن ما از صبح تا شب مانند بوتهای که محصول میدهد در حال کار کردن است، حتی ناخودآگاه و گاهی اوقات نمیتوانید تمام این محصول را جمع کنید، اما چیزی که من در سینما به آن علاقه زیادی دارم این است که اثرم به لحاظ سرگرم کنندگی آن قدر قوی باشد که مخاطب را حتی یک لحظه از پای خود بلند نکند و آن قدر محتوای خوبی داشته باشد که همیشه در ذهن او ماندگار باشد.