روایتی مستند از سرگذشت محله‌ای قدیمی در قلب شهر مشهد | بوی گندم و عطر هلو در حافظه تاریخی «سعدآباد» اعمال‌قانون ۱۶۸۱ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۳۹ نفر در تصادفات مصدوم شدند (۹ تیر ۱۴۰۳) شهروند خبرنگار | مشارکت کودکان در انتخابات ریاست جمهوری (۸ تیر ۱۴۰۳) مدیریت شهری مشهد از همه ظرفیت‌ها برای ایجاد مشارکت بیشتر در انتخابات استفاده کرد ترافیک سنگین در بزرگراه آزادی، بولوارهای وکیل‌آباد و ملک‌آباد مشهد (۹ تیر ۱۴۰۳) دومین کنگره جهانی شهدای مدافع حرم و جبهه مقاومت در حرم امام‌رضا (ع) آغاز‌به‌کار کرد (۹ تیر ۱۴۰۳) | تألیف ۵۷ عنوان کتاب به محوریت سیره شهدای مقاومت آیا ادارات مشهد فردا شنبه (۹ تیر ۱۴۰۳) تعطیل است؟ ۲۰ اتوبوس شعبه سیار اخذ رأی در مشهد شدند شهربازی پارک ملت مشهد با ۲۶ وسیله بازی بازگشایی شد (۸ تیر ۱۴۰۳) دستگیری ۲ قاچاقچی مسافرنما با بیش از ۱۰ کیلو موادافیونی در مشهد (۸ تیر ۱۴۰۳) دعوت شهردار مشهد از زائران و مجاوران امام رضا(ع) برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری دعوت شورای اسلامی شهر مشهد مقدس به حضور در انتخابات ریاست جمهوری تمام واحد‌های اقامتی مشهد هیچگونه افزایش قیمتی در تابستان نخواهند داشت فوت پاکبان مشهدی براثر بی‌احتیاطی یک موتورسوار (۷ تیر ۱۴۰۳) اعمال‌قانون ۲۷۹۷ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | ۷۵ نفر در تصادفات مصدوم شدند (۷ تیر ۱۴۰۳) رکورد پرواز‌های فرودگاه مشهد با ۲۳۲ پرواز در یک روز، شکست رفع خطر از گود‌های پرخطر مشهد در دستورکار مدیریت شهری مشهد، مهیای نهضت جدید آسفالت ترافیک سنگین در میدان‌های فهمیده و استقلال و تقاطع شهید کامیاب | موتورسوار بر اثر واژگونی موتورسیکلت جان باخت (۷ تیر ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

امان از آن قیچی کج

  • کد خبر: ۱۱۸۵۰۷
  • ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۵
امان از آن قیچی کج
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

حاشیه میدان طبرسی سر نبش کوچه سیابون امروز آدرس یک ساختمان بلند و بالاست، اما روزگاری آدرس آدم‌های زیادی در نانوایی سنگک، پلاستیک فروشی اصغرِ مُلاباجی، اسباب بازی فروشی آقای نخودی و سیرابی فروشی آقارضا بود. آقا رضا زودتر از همه این آدم‌ها مُرد. او قبل از اینکه آدرسش محو شود، مُرد.

آقارضای سیرابی با آن قیچی کجش که بیشتر کاسب‌های آن راسته را در عصر‌های تابستان میان شلوغی بی اندازه کوچه سیابان (سیاه آب یا سیابون) سیر کرده بود، برای زائران زیادی با دست‌های پر از عروسک و نبات و شکلات راه راه مشهدی، سیرابی داغ برش زده بود و رویش آبلیمو ریخته بود تا برای ادامه روزشان جان بگیرند، قبل از اینکه نوسازی شروع شود، مرد.

آقارضا سیرابی صبح می‌رفته دنبال سیرابی تازه یا از کشتارگاه برمی گشته که یک ماشین می‌کوبد به او و هندای هفتاد قرمز رنگش، به او و خورجین‌های پر از سیرابی اش و بعد همان سر تیر جان می‌دهد.

شاید آن قیچی کج و تیز هم همراهش بوده آن لحظه، همان قیچی کج و تیز که گاهی صدایش را در سرم می‌شنوم. آن قیچی شاید بیست سال پیش گم شد، اما پس چرا در سر من زنده است؟

آن قیچی بعد‌ها برای من شد نماد نوسازی، افتاد به جان کوچه‎های اطراف حرم، به جان خانه‌های اطراف حرم، افتاد به جان قبر میر، افتاد به جان سیابون، افتاد به جان نانوایی عراقی ها. زائر‌ها و کاسب‌ها داشتند در آن کوچه خرید می‌کردند، چانه می‌زدند و آن کنار صدای «آقاجون قربونتم، آخه من مهمونتم...» از ضبط قدیمی نوارفروشی پخش می‌شد را بُرید و گم کرد.

آن قیچی آدم‌ها را تبعید کرد به آلبوم‌های عکسشان، کوچه‌های قدیمی را تبدیل کرد به خاطراتی دور، آب انبارها، حمام‌ها و هرچیزی که‌ می‌شد با آن به برشی از مشهد قدیم رسید را بُرید.

تابستان‌های زیادی را در آن کوچه جلو مغازه پلاستیک فروشی اصغرِ مُلاباجی چرخیدم، وقتی آن قیچی به راه افتاد من نوجوان بودم و‌ نمی‌دانستم، کوچه‌ها و آدم‌ها اگر بمیرند و قیچی شوند، از بین نخواهند رفت، می‌روند گوشه‌ای در سرت پنهان می‌شوند و بعد به یادت می‌آورند که حاشیه میدان طبرسی سر نبش کوچه سیابون آدرس جایی است که بخشی از خاطرات چند تابستانت در آن دفن شده است و بعد با آدم‌هایی روبه رو می‌شوی که هرکدام یک تکه از خاطراتشان را قیچی نوسازی بریده است.

امان از آن قیچی کج

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
در دور دوم، شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->