مناسک برآمده از بن مایههای اعتقادی و معرفتی ظرفیتی شگرف در راهبری کنشهای اجتماعی دارد. به گونهای که میتوان مدعی شد که آیینهای ریشه دار در مبانی معرفتی امکان امتداد دادن معنایی که محمل آن هستند در زندگی جاری انسانها دارد. از جمله ویژگیهای مهمی که موجب حفظ قدرت مناسک و اثربخشی آن میشود حفظ مبانی معنایی و به عبارت دیگر عنصر اولیه سازنده آیین و منسک است. هر گونه دگرگونی و تحول در ارتباط مناسک با بنیادهای معنایی آن اثربخشی و کارکرد را دچار آسیب جدی خواهد کرد.
دگرگونیهای جهان معاصر و رشد شتابزده مفهوم توسعه و برتری یافتن انگارههای فناورانه از جمله آسیبهایی است که ادامه حیات حقیقی و مؤثر مناسک اصیل را با خطر مواجه میسازد. هر چند این به معنای این نیست که مناسک باید همواره ثابت و تغییرناپذیر باشند، بلکه بدین معنی است که صورت آیینها نیز میتواند همراه با دگرگونیهای جامعه و برای حفظ ارتباط با مردم، دچار تحول شود، به شرط آنکه پیوند خویش را با پنداره مرکزی معنابخش و سازنده مناسک از دست ندهد.
نکته مهم دیگر برای بهره مندی از قدرت مناسک حفظ ظرفیت مردمی و جوشش درونی اجتماعی آن هاست. تاثیرگذاری این آیینهای ساخت یافته تنها زمانی ممکن خواهد بود که برآمده از اراده عملی مردم و بدون چشمداشت به تصمیمهای کارگزاران باشد، از این روی دخالت و حضور بخشهای غیرمردمی تنها در صورتی منطقی است که در اراده عمومی و مردمی دخالتی نداشته باشد و تنها رویکردی حمایتی را پی جویی کند.
از جمله مهمترین مناسک بی مانند فرهنگ تشیع، برپایی عزاداری امام حسین (ع) است. آیینهای عاشورایی از چنان قدرتی برخوردار هستند که در طول همه سالیان گذشته نه تنها کمرنگ یا دگرگون نشده اند، بلکه موج وسیعی از کنشگران را به سوی خویش جلب و پیوسته خویش را بازآفرینی کرده اند.
آیینهای برآمده از حماسه کربلا چنان با زیست جاری مردم گره خورده اند که در دهههای محرم و صفر شاهد دگرگونی محسوس زندگی مردم در همه عرصهها هستیم. دگرگونیای که با اراده مردمی و بدون هیچ تکلیف و اجباری اتفاق میافتد.
برپایی خیمههای عزا و سیاه پوش کردن محلات و خانهها از جمله اقداماتی است که در همه سالیان گذشته به شکلی وسیع و خودجوش از سوی مردم وجود داشته است. سیاه پوشیای که نفوذی گسترده و البته اثربخش در روان انسان معاصر معتقد دارد.
به عبارت دیگر رسم سیاه پوش کردن از جمله شعائری است که به دلیل بنیادهای معنایی بی مثالش، موجب ارتقای شعور انسان اجتماعی میشود. مناسک عاشورایی بهترین نمونه از فراوری و تولید آثار مردمی برآمده از منطق معنایی و معرفتی فرهنگ شیعه هستند. از این روی میتوان گفت کوشش همه کارگزاران و سیاست گذاران بر یاری رساندن به مناسک دینی دارای پشتوانههای قدرتمند، البته بدون دخالت مستقیم در فرایندهای آن هاست.
یکی از منطقهای سیاه پوش کردن شهرها، احیای امر دینی و جلب توجه و تذکر همگانی به بنیادهای معنایی واقعه عاشوراست، همچنین این مسئله خود نشان از هم افزایی و استحکام سرمایه اجتماعی در همراهی با امری مرکزی، مقدس و ویژه خواهد بود.
سیاه پوش کردن فضاهای گوناگون زیست شهری خود رسانهای عمومی است که هم موجب توجه و تمرکز گشته و هم دربرگیرنده پیام است، ولی در این باره توجه به دو نکته ضروری و لازم است.
با توجه به دگرگونی فضاهای شهری، بایسته است تا آیین سیاه پوشی تنها به نصب پارچههای سیاه متوقف نگشته و این سیاه پوشی به شیوهای متناسب با فضاهای جدید شهری و البته انگاشتههای زیبایی شناختی مخاطب همسو شود.
استفاده از ظرفیتهای هنری و ادبی در این باره یک بایسته مغفول است. بی توجهی به این امر موجب شده در بسیاری از فضاهای شهری، آیین سیاه پوشی به خوبی و مؤثر برگزار نشود. به عبارت دیگر باید گفت قالب سیاه پوشی که یکی از کارکردهای مهم آن ابراز حزن و اندوه جامعه اسلامی در این ایام است نیازمند به روزرسانی متناسب با مخاطب است.
همان گونه که امروز به دلیل توسعه فضای مجازی، آیینهای سنتی عاشورایی برای ترویج در این فضا بازتعریف شده اند، میتوان سیاه پوشی را به عنوان یکی از برجستهترین آیینهای عاشورایی در قالب و طراحی متناسب سازی کرد.
انتخاب شعار برآمده از فرهنگ عاشورا و بهره بردن از فرمهای هنری معنابخش و ریشه دار در سنت و هویت دینی، یکی از روشهای این امر است. از جمله وظایف و کمکهای کارگزاران که به ذات مناسک نیز آسیب نمیرساند همین اقدامات بنیادین برای جریان یافتن مناسک و آیینها در فضای معاصر است.