آغاز جشنواره تخفیف‌های ویژه ایام ولایت ۱۴۰۴ در ۱۳ فروشگاه منتخب شهرما در مشهد رغبت‌نداشتن سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری در صنعت محصولات لبنی | واحد‌های تولید محصولات لبنی خراسان بی‌علاقه به تولید شیر مدارس بسیج تمام ظرفیت‌های شهرداری مشهد در دهه ولایت ۱۴۰۴ | از فضاآرایی تا تقویت حمل‌ونقل عمومی و خدمات ایمنی اجرای اصلاح الگوی کاشت فضای سبز خیابان کوهسنگی در مشهد برنامه پرواز‌های بازگشت زائران حج تمتع خراسان‌‌های رضوی و شمالی به مشهد + جدول زمانی روایتی کوتاه از تاریخ دوچرخه در مشهد به بهانه روز جهانی آن | گشتن با مرکب شیطان در شهر! سرای عزیزاله‌اف، بهشت ارزان‌قیمت‌ها شتاب در تکمیل ایستگاه‌های کلیدی مترو مشهد | قلندرشریف: ایستگاه میدان بسیج در موعد مقرر به بهره‌برداری می‌رسد بهره‌برداری از «ایوان سلام» در پایانه مسافربری مشهد تا شهریور ۱۴۰۴ آرامگاه پیر مشهد | نگاهی به تغییرات مقبره «پیر پالان‌دوز» گلایه برخی ساکنان خیابان قرنی  ۴۱  مشهد از وضعیت نامناسب پارک زیتون تعیین تکلیف ۵۶۰ هکتار از  اراضی بزرگ‌مقیاس مشهد کشف ۱۷ میلیارد ریال شمش و طلای قاچاق در فرودگاه مشهد (شنبه، ۱۷ خرداد ۱۴۰۴) ثبت یک روز آلوده دیگر در کلانشهر مشهد (شنبه، ۱۷ خرداد ۱۴۰۴) تصاویر مردان میدان مین، در مشهد اکران می‌شود تبریک شهردار مشهد مقدس به مناسبت عید سعید قربان (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) توضیحات مدیرعامل شرکت قطار شهری مشهد در خصوص بدهی به صندوق توسعه ملی کیفیت هوای کلانشهر مشهد امروز (۱۶ خرداد ۱۴۰۴) در شرایط بسیار ناسالم قرار دارد پرداخت کامل معوقات بیمه تکمیلی کارکنان شهرداری مشهد افزایش ساعات سرویس‌دهی خط ۳ قطار شهری مشهد در روز عرفه (۱۵خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

پرچم‌دوزی آقا کریم

  • کد خبر: ۱۱۹۵۷۲
  • ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
پرچم‌دوزی آقا کریم

آن روزها چشم می‌گذاشتم که محرم از راه برسد تا من به همراه بچه‌های محل شب‌ها برویم مسجد. روزهایی که داشتن یک «سنج» بزرگ‌ترین آرزوی زندگی من بود، آرزویی که هیچ وقت محقق نشد.

اول می‌رفتیم مسجد صاحب‌الزمان(عج)، وقتی همه بچه‌های هیئت جمع می‌شدند راه می‌افتادیم در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله میثم شمالی، زنجیر می‌زدیم و مردم تماشایمان می‌کردند. بعضی شب‌ها هم می‌رفتیم میهمان یک مسجد دیگر می‌شدیم و با هم عزاداری می‌کردیم.

روز تاسوعا و عاشورا برنامه‌ من مشخص بود با اتوبوس تا چهارراه برق می‌رفتم، بعد از آن هم چون هیئت‌ها خیابان را قرق کرده بودند، مجبور بودم پیاده به سمت حرم بروم. می‌رفتم زیر پل راه‌آهن، نرسیده به چهارراه مقدم بالای نرده‌های آهنی می‌ایستادم و محو صدای سنج و طبل و رنگ پرچم‌هایی می‌شدم که از آن بالا خیلی باشکوه بودند.

اصلا این پارچه‌های عزاداری آقا امام حسین(ع) آدم را جذب خود می‌کند. آن روزها در طبقه بالای بازار رضا پرچم‌دوزی خیلی زیادتر از این روزها بود. نمی‌دانم چه شد که مسیرم به آن بالا افتاد، اما وقتی آنجا را یافتم هروقت بیکار می‌شدم با اتوبوس خط ۸۴ می‌رفتم فلکه آب، بعد می‌رفتم طبقه بالای بازار و مغازه آقا‌‌کریم.

آن‌قدر رفتم که یک روز آقا کریم گفت: «بچه‌جان تو که میای اینجا، حداقل بیا به ما کمک کن. یک پولی هم بهت می‌دیم.» از آن روز به بعد من شدم شاگرد پرچم‌دوزی آقا‌کریم.

با آن قدو‌قواره کوچکم طاقه‌های پارچه مخمل مشکی را بغل می‌زدم، باز می‌کردم و آخر تابستان خودم برش می‌زدم. اما لذت کار آنجا بود که آقا کریم که اهل قندهار بود، نوار کاست را می‌گذاشت داخل ضبط «ناسیونال» بعد یک مداح قندهاری با آن لهجه‌‌ زیبایش می‌خواند: «یا حسین آقا، در عزای تو، سینه می‌زنیم، از برای تو»

او می‌خواند و آقا‌کریم روی مخمل‌های مشکی یاحسین‌(ع) و یاعباس‌(ع) می‌نوشت و من به سوزن چرخ پرچم‌دوزی زل می‌زدم که زیگزاگی با سرعتی زیاد روی پارچه می‌گشت و می‌نوشت: «باز این چه شورش است..»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->