آماده‌باش شهرداری برای مواجهه با سیلاب احتمالی در مشهد (۲۶ اردیبهشت ۱۴٠۴) وضعیت قرمز آلودگی هوا در مشهد (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) اعضای جدید هیئت‌مدیره شرکت آبادگران معرفی شدند در ستایش حکیم توس؛ نگاهی به تازه‌ترین کتاب‌ها درباره فردوسی و شاهنامه رویداد تولید پوستر و اکران شهری «برای خدمت» در مشهد برگزار شد + فیلم مسیرهای ویژه گردشگری در مشهد راه‌اندازی می‌شود شهردار مشهد مقدس: شهر مشهد رتبه سوم هوشمندسازی را در منطقه غرب آسیا و اوراسیا دارد + فیلم تنش ترافیکی در خیابان شهدای سلامت مشهد | اینجا پارک دوبله ظاهراً ممنوع نیست! تلاش شبانه‌روزی سازمان عمران شهرداری مشهد برای اتمام ۵ کلان‌پروژه شاخص شهر سامان‌دهی املاک قولنامه‌ای در مشهد، گامی حیاتی در توسعه متوازن شهر اجرای آزمایشی طرح پیشگیری از بیماری با فناوری هوش مصنوعی در مشهد | افزایش پوشش بیمه ناباروری تا ۷۰ درصد در خراسان رضوی به نام مادر، به یاد پسر | روایتی از دیدار صمیمانه بانوان رسانه‌ای مشهد با مادر شهید آیت‌الله رئیسی واکنش پلیس به فعالیت اقتصادی بابک زنجانی کیفیت هوای مشهد همچنان در آستانه وضعیت هشدار (۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴) درباره کوچه‌ای در خیابان هاشمی نژاد مشهد | سرگذشت باغی که کوچه شد جزئیات تعریض بزرگراه آزادی مشهد، حدفاصل بولوار سجاد تا میدان استقلال (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) میدان شهید کاوه مشهد چهارراه شد (۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴) افزایش ۳ برابری تولید آسفالت از سوی سازمان عمران شهرداری مشهد در سال ۱۴۰۳ سرمایه‌گذاری ۲۶‌هزار‌میلیاردی برای توسعه زیرساخت‌های مشاغل شهری مشهد
سرخط خبرها

پرچم‌دوزی آقا کریم

  • کد خبر: ۱۱۹۵۷۲
  • ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
پرچم‌دوزی آقا کریم

آن روزها چشم می‌گذاشتم که محرم از راه برسد تا من به همراه بچه‌های محل شب‌ها برویم مسجد. روزهایی که داشتن یک «سنج» بزرگ‌ترین آرزوی زندگی من بود، آرزویی که هیچ وقت محقق نشد.

اول می‌رفتیم مسجد صاحب‌الزمان(عج)، وقتی همه بچه‌های هیئت جمع می‌شدند راه می‌افتادیم در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله میثم شمالی، زنجیر می‌زدیم و مردم تماشایمان می‌کردند. بعضی شب‌ها هم می‌رفتیم میهمان یک مسجد دیگر می‌شدیم و با هم عزاداری می‌کردیم.

روز تاسوعا و عاشورا برنامه‌ من مشخص بود با اتوبوس تا چهارراه برق می‌رفتم، بعد از آن هم چون هیئت‌ها خیابان را قرق کرده بودند، مجبور بودم پیاده به سمت حرم بروم. می‌رفتم زیر پل راه‌آهن، نرسیده به چهارراه مقدم بالای نرده‌های آهنی می‌ایستادم و محو صدای سنج و طبل و رنگ پرچم‌هایی می‌شدم که از آن بالا خیلی باشکوه بودند.

اصلا این پارچه‌های عزاداری آقا امام حسین(ع) آدم را جذب خود می‌کند. آن روزها در طبقه بالای بازار رضا پرچم‌دوزی خیلی زیادتر از این روزها بود. نمی‌دانم چه شد که مسیرم به آن بالا افتاد، اما وقتی آنجا را یافتم هروقت بیکار می‌شدم با اتوبوس خط ۸۴ می‌رفتم فلکه آب، بعد می‌رفتم طبقه بالای بازار و مغازه آقا‌‌کریم.

آن‌قدر رفتم که یک روز آقا کریم گفت: «بچه‌جان تو که میای اینجا، حداقل بیا به ما کمک کن. یک پولی هم بهت می‌دیم.» از آن روز به بعد من شدم شاگرد پرچم‌دوزی آقا‌کریم.

با آن قدو‌قواره کوچکم طاقه‌های پارچه مخمل مشکی را بغل می‌زدم، باز می‌کردم و آخر تابستان خودم برش می‌زدم. اما لذت کار آنجا بود که آقا کریم که اهل قندهار بود، نوار کاست را می‌گذاشت داخل ضبط «ناسیونال» بعد یک مداح قندهاری با آن لهجه‌‌ زیبایش می‌خواند: «یا حسین آقا، در عزای تو، سینه می‌زنیم، از برای تو»

او می‌خواند و آقا‌کریم روی مخمل‌های مشکی یاحسین‌(ع) و یاعباس‌(ع) می‌نوشت و من به سوزن چرخ پرچم‌دوزی زل می‌زدم که زیگزاگی با سرعتی زیاد روی پارچه می‌گشت و می‌نوشت: «باز این چه شورش است..»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->