مشهد برای من تنها مشهد نیست، بلکه مشهدِ عزیزم است و دلتنگی من برای مشهد همیشگی است. این را وقتی میفهمم که برای چند روز، چندماه یا چند سال از آن دور باشم. حضور افرادی با فرهنگها، آداب و رسوم متنوع که در این شهر زندگی میکنند یکی از ویژگیهای مشهد است. این در واقع فرصتی برای این کلانشهر است که میتوان با برنامهریزی درست آن را به یک ظرفیت گردشگری تبدیل کرد. کمتر شهری را میتوان یافت که در فاصله کمی از مرکز به محلهای برسید که بخش زیادی از ساکنان آن از کشوری دیگر هستند، اما به زبان مادری شما سخن میگویند.
گلشهر محلهای است که در طول چهاردهه گذشته میزبانی مهربان برای مهاجران افغانستانی بوده، محلهای که وقتی به آن قدم میگذاری علاوه بر اینکه مغازههایی با سبک و سیاق کابل را میبینی، بوی ادویه تند غذاهای افغانستانی در رستورانهایی که از سوی افغانستانیها پایهگذاری شده و مدیریت میشود، شما را مشتاق گشتن در کوچه پسکوچههایی میکند که مردمانی همزبان و همفرهنگ با شما سالهای درازی در آن زندگی میکنند.
وقتی شما به شلوغ بازار گلشهر میروید، از همزیستی ایرانیها و افغانستانیها لذت میبرید، زیستی مسالمتآمیز و ارزشمند که در طول چهاردهه گذشته شکل گرفته و اهمیت آن را وقتی متوجه میشوید که نتیجه این همزیستی برایتان هویدا میشود. بدون شک مهاجران افغانستانی ساکن مشهد در جنبههای مختلف یک سروگردن از مهاجران افغانستانی ساکن در دیگر شهرهای ایران بالاتر هستند. این را وقتی متوجه میشویم که کمی جزئیتر و با دقت به چهرهها و نخبگان مهاجر افغانستانی که در مشهد زیست کردهاند، نگاه کنیم.
افرادی که امروز نهتنها برای افغانستان باعث افتخار هستند که نام مشهد را نیز به نقاط مختلف جهان بردهاند و امروز مشهد تنها یک شهر در ایران نیست، بلکه افغانستانیهایی که روزگاری در مشهد زندگی میکردند و حالا به کشورهای دیگر جهان مهاجرت کردهاند، شبها وقتی میخوابند، خواب مشهد و کوچهپسکوچههای آن را میبینند.
هرچند وجود مضجع منور رضوی در مشهد این شهر را محدود به مرزهای جغرافیایی نکرده است، اما میزبانی این شهر دوستداشتنی از مهاجران افغانستانی باعث شده که حالا دلتنگی برای آن بیشتر از آن چیزی باشد که میتوانیم تصور کنیم.