فیلم صبح اعدام به برنامه هفت رسید چرا تلویزیون سخنرانی حجت‌الاسلام مسعود عالی را قطع کرد؟ ریدلی اسکات در ۸۸ سالگی همچنان پرکار است برگزاری نمایشگاه گروهی نقاشیخط «هفت هنر» در نگارخانه رضوان مشهد تام کروز با شانزدهمین پرش با چتر نجات، رکورد گینس را شکست علیرضا قربانی: فقدان «الهه»، دختر سرزمینمان، داغدارمان کرد ویدئو | گاف جدید شبکه ایران‌اینترنشنال علیه فرزند رهبر انقلاب اقدام دوباره نماوا برای دور زدن قانون درباره انتشار سریال سووشون؛ این‌بار با یوتیوب سیدعلی خامنه‌ایِ خمینی درباره نمایش خانم و آقای پاواروتی | صحنه‌هایی از یک فروپاشی روزمره فیلم‌های سینمایی تلویزیون در روزهای (۱۴، ۱۵ و ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۴) رکوردشکنی سریال «وحشی» در فیلم‌نت علی شادمان با فیلم «تهران کنارت» در راه جشنواره کارلووی واری تابستان فصلی پر از فرصت | نگاهی به برنامه‌های کانون پرورش فکری مشهد در تابستان ۱۴۰۴ شهاب موسوی‌زاده هنرمند نقاش درگذشت برنامه استعدادیابی بین‌المللی «ستاره شو» در راه نمایش خانگی جایزه بهترین فیلم جشنواره رینبو لندن در دستان «ایار» ایرانی
سرخط خبرها

زیارتِ امام حسین(ع) با اجازه حضرت عباس(ع)

  • کد خبر: ۱۱۹۹۱۹
  • ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۸
زیارتِ امام حسین(ع) با اجازه حضرت عباس(ع)
غلامرضا بنی اسدی - روزنامه نگار

روایت سفر را باید لحظه نگاری کرد. حکایتی است بلند که کوتاه نمی‌توان نوشت. هر نفسش شرحی دارد. پلک زدنش را قصه‌ای است. به دریا می‌ماند و همان ضرب المثل معروف ایرانی؛ «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید» این چند خط را هم از همین منظر بخوانید... ما در سفری که با نجف آغاز می‌شد راهی عراق شدیم. بخش پایانی سفر کربلا بود. هرچه نزدیک‌تر می‌شدیم بی تابی‌ها افزون می‌شد.

این را در نگاه همه زائران می‌شد دید. پیش‌تر هم خوانده بودم و از زبان زائران هم می‌شنیدم که در رسیدن چگونه باید زیارت را آغاز کرد. برخی می‌گفتند باید همان اول به خدمت ارباب رسید و دست در مشبک‌های ضریح او به التجا گره زد. برخی هم می‌گفتند باید به حرم علمدار رفت. اجازه زیارت گرفت که عباس، باب الحسین است.

من هر دو گزاره را می‌پسندیدم، اما برای خودم کار را حواله کردم به آنچه عشق تقدیر می‌کند. گفتم «آدرس نپرسیده» می‌روم تا ببینیم پسند جانان را. هیجان اولین زیارت هم جوری است که تاب پرسیدن هم نمی‌گذارد. وسایل را در هتل که گذاشتیم به شتاب رفتیم در راهی که به حرم می‌رسید به قاعده عاشقانه «خود راه بگویدت، چون باید رفت...» رفتیم و خود را در حرم حضرت علمدار یافتیم.

انگار باید اجازه زیارت را، اجازه رفتن به حرم را از کسی می‌گرفتیم که به نام مانای «عباس» در کربلا هم حریم دار بود. اجازه دست اوست. زیارتنامه خواندیم و نماز. جانی تازه گرفتیم برای تشرف به محضر حضرت حسین (ع) که اوج زیارت است. از حرم حضرت عباس (ع) تا امام حسین (ع) است که می‌شود «بین الحرمین» را تجربه کرد. عجب عظمتی است در این ملکوتی که بر زمین باریده است.

در رفتن به حائر حسینی، باز ناخودآگاه در همان مسیری قرار می‌گیریم که در روضه‌ها شنیده ایم؛ برای رفتن به سلام امام حسین (ع) باید اول به حبیب بن مظاهر سلام داد. در برگشتن هم باز باید از گذر سلام او گذشت. به او سلام می‌کنیم که در بازخوانی نسبت فامیلی باید خویشاوندی داشته باشیم.

او بزرگ قبیله بنی اسد بود. طایفه‌ای که در کربلا چند شهید داشت. او را عمو می‌خوانم و می‌خواهم مرا به ارباب برساند و در گامی دیگر به ضریح شش گوشه می‌رسم که جهان را زیر انوار دارد. در حائر حسینی دست به آسمان می‌برم که می‌گویند دعا در این حریم، به استجابت نزدیک‌تر است. دعا برای زیبا شدن همه زندگی ها. برای ظهور مصلح کل که جهان را جانی تازه خواهد بخشید. دعا به سلام می‌رسد در اولین تشرف؛ السلام علیک یا ابا عبدا...!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->