رضا سلیمان نوری | شهرآرانیوز؛ در این نوشتار، کمی درباره واقعیت لغوی «حسینیه» و چگونگی جانشین شدن آن به جای واژه تکیه خواهم نوشت.
در سالهای نخستینی که تکایا از محلهایی برای استراحت و اسکان درراهماندگان و بیبضاعتان یا همان کاربری صفه مسجد نبی (ص) و چلهنشینی و سلوک اهل طریقت یا بهمثابه خانقاهبودن، به مکانی برای نمایشهای مذهبی، چون تعزیهخوانی و شبیهخوانی تبدیل میشدند، این مجموعهها دارای بخشهای مجزا و مشخصی بودند که هرکدام کاربردی خاص داشتند.
در تکایای موردنظر که در دوره صفوی تا اواسط دوره قاجار در جایجای کشور ایجاد شدند، مانند تکایای دورههای قبل، دو بخش جداگانه برای اقامت زنان و مردان وجود داشت و همین امر را میتوان بزرگترین وجه تمایز تکایا با خانها یا کاروانسراهای درونشهری درکنار وضعیت اختلاف جایگاه مالی ساکنان هرکدام دانست؛ چه در این قسم دوم، فضاهای سکونتی کاملا مشابه هم بود و هیچ فضای خاصی برای زنان درنظر گرفته نشده بود. البته در تکایا پساز تبدیلشدن آنها به مکانی برای اجرای آیینهای نمایشی عزاداری، فضای سومی هم ایجاد شد که از دو فضای قبلی بزرگتر و مخصوص برگزاری این نوع برنامهها بود.
نکته شایانتوجه که پیونددهنده گذشته تکایا و حسینیهها هم محسوب میشود، نامهای خاص فضاهای سهگانه تکایای دوران موردنظر یعنی عهد صفوی تا سالهای منتهی به مشروطه بود. براساس اطلاعات مکتوبی که از آن زمان به صورتهایی، چون تاریخنگاریها، سفرنامهها، فرمانها و متنهای دولتی و حتی طومارهای عزاداری باقی مانده است، کوچکترین مکان سرپوشیده این تکایا که به بانوان اختصاص داشت، «زینبیه» نامیده میشد.
همچنین فضایی که در میانه آن، هنرمندان تعزیهخوان به اجرای برنامه خود میپرداختند و دو فضای مردانه و زنانه در دو طرف آن قرار میگرفت و بهصورت معمول، یک سمتش، محل آمادهسازی هنرمندان تعزیه بود و سمت دیگرش بناهای دارای کاربری عمومی مجموعه، چون آشپزخانه قرار داشت، «عباسیه» خوانده میشد؛ فضایسرپوشیدهای نیز که در آن مردان عزادار اجتماع میکردند، «حسینیه» نامیده میشد. خوشبختانه در حال حاضر، حداقل یک تکیه یعنی تکیه قاجاری معاونالملک در کرمانشاه با داشتن هر سه فضای ذکرشده، موجود است و گواهی برای بازنمایی دوران اوج تکایای ایرانی محسوب میشود.
البته آنچه گفته شد، یعنی داشتن هر سه فضای موردنظر، برای همه تکایای ایرانی صدق نمیکند؛ زیرا بهرغم گسترش هنر شبیهخوانی در دوران قاجار، باز هم در بسیاری از تکایا بهدلیل شرایط فیزیکی خاص آنها و کمبود فضا، امکان بهرهمندی از این هنر برای بازگوکردن واقعیت عاشورا فراهم نبود و برایناساس فضای عباسیه حذف میشد، اما در همه تکایا دو فضای زینبیه و حسینیه وجود داشت.
همین موضوع کلی هم باعث شد پساز سالهایی که به دستور پهلوی اول، نهتنها برپایی هر نوع مجلس عزایی برای شهدای کربلا ممنوع شده بود، بلکه برگزاری هر فعالیتی حتی نمایشی که دال بر پاسداشت بزرگان دین اسلام باشد، چه بهصورت عزا و چه جشن، منجر به بازداشت و زندانیشدن دستاندرکاران آن میشد، شرایط اداره فضاهای مذهبی تغییر کند و باتوجهبه فضای جامعه، از اغلب تکایای تعطیلشده در این دوره، تنها فضای مردانه یا همان حسینیه آن استفاده شود، تاحدیکه دیگر نهتنها نام تکیه برای مردم به واژهای کمتر شناختهشده تبدیل شد، که حتی لغات زینبیه و عباسیه هم به فراموشی سپرده شد.
این مهم تا آنجا پیش رفت که بنایی، چون تکیه کرمانیهای مشهد که در سالهای بعداز دوران رضاشاهی بار دیگر قد راست کرد و نهتنها فضاهای سهگانهاش احیا شد، که حتی امکان سکونت مسافران کمبرخوردار هم در آن -که همان کاربری صفه مسجد نبی (ص) یا کاربری نخستین تکایا بود- فراهم شد و صدالبته کاربری عباسیهای آن بنا یعنی محل برگزاری تعزیهخوانی سیدوسالار شهیدان (ع) نیز در آن احیا شد، نامش به حسینیه تغییر کرد، تاجاییکه مدیران کنونی این بنا تأکید میکنند که این مجموعه از ابتدا حسینیه بوده است. حال آنکه در نقشه سال۱۲۴۸ شمسی مشهد موسوم به «نقشه جولیس» که در آن حدود ۵۰ تکیه وقت مشهد مشخص شده، از این بنا با نام «تکیه کرمانیها» و نه «حسینیه کرمانیها» یاد شده است.
درست به همین نحو است وضعیت تکیه حوض محمدعلیخان در کوچه مسجد ملاهاشم بالاخیابان که همانند تکیه کرمانیها تا قبل از کرونا پذیرای گروههای شبیهخوان بود، هرچند نامش را به حسینیه تغییر داده بودند. البته در این بین، تکایایی هم در مشهد بودهاند که بهمرور زمان با خواندن صیغه مسجد برای آنها به مسجد تبدیل شدهاند که انشاءا... در نوشتار بعد به این موارد و همچنین سرنوشت تعدادی دیگر از تکایای قدیمی مشهد اشاره میکنم.