جزئیات برنامه‌های تلویزیون در شب‌های قدر واکنش معین به انتشار اخباری درباره رفت و آمد پنهانی‌اش به ایران قسمت آخر فصل چهارم «زیرخاکی» امشب پخش می‌شود (۸ فروردین ۱۴۰۳) احسان علیخانی از آغاز تولید فصل دوم جوکر خبر داد دفتر واشنگتن «ایران اینترنشنال» تعطیل شد + عکس ضرغامی: ایران، ارزان‌ترین بلیط اماکن گردشگری را دارد اسکارلت جوهانسون وارد «دنیای ژوراسیک» می‌شود؟ سعید راد در بیمارستان بستری شد فروش ۷ میلیارد تومانی سینما‌های خراسان رضوی در هفته اول ۱۴۰۳ برنامه تعطیلی سینما‌های کشور در شب‌های قدر شعرخوانی شاعران در محضر رهبر انقلاب + فیلم و متن برگزاری نشست علمی و فرهنگی «حسنه ماندگار» در مشهد واکنش قاضی شهریاری به اظهارات یکتا ناصر در اینستاگرام چه بود؟ قسمت چهاردهم ویژه‌برنامه افطار «هلال» امشب پخش می‌شود (۶ فروردین ۱۴۰۳) + تیزر انتشار اولین تصاویر از «اریک»، سریال جدید نتفلیکس | عروسک‌گردانیِ بندیکت کامبربچ یکتا ناصر و منوچهر هادی در دادسرای جنایی + عکس آمار پرفروش‌ترین فیلم‌ها در سینما‌های خراسان‌رضوی طی هفته‌ای که گذشت (۵ فروردین ۱۴۰۳) قسمت سیزدهم ویژه‌برنامه افطار «هلال» امشب پخش می‌شود (۵ فروردین ۱۴۰۳) + تیزر فیلم های پر فروش اکران نوروز ۱۴۰۳ تا ۴ فروردین + میزان فروش | تمساح خونی در صدر
سرخط خبرها

سونوگرافی لیلی و مجنون در سیرک

  • کد خبر: ۱۲۱۳۰۳
  • ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۳
سونوگرافی لیلی و مجنون در سیرک

دکتر دلش را گرفته بود و می خندید. گه گاهی هم که آرام می شد، تا صدای خنده خسرو را می شنید، دوباره می زد زیر خنده. منشی در را باز کرد و بی اجازه آمد تو؛ صدای بازشدن در، بین خنده ها گم شد. دکتر سرش را روی میز و خسرو، شکمش را بغل کرده بود و با چشم بسته می خندیدند. منشی منتظر ماند تا شرایط به حالت عادی برگردد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد؛ «آقای دکتر؟!» خنده دکتر یکهو قطع شد. منشی لبخندی مصنوعی چسباند روی لبش؛ «خوبید آقای دکتر؟!» خسرو پیش دستی کرد و رو به دکتر گفت «ایشون رو باش! تازه می پرسه لیلی زن بود یا مرد؟!» منشی از حرف خسرو دل خور شد؛ زل زد به دکتر و منتظر ماند که دکتر جواب حرف بی ربط او را بدهد. دکتر اشک گوشه چشمش را گرفت، سرفه ریزی کرد و به خسرو گفت «البته اینی که گفتی برای این وقت ها نبود!» خسرو بلافاصله گفت «آهان! راست می گی! این مال وقتیه که بابای لیلی، مامان لیلی رو برده سونوگرافی تا جنسیت بچه رو تشخیص بدهند!» منشی از حاضرجوابی بانمک خسرو خنده اش گرفت ولی سعی کرد نخندد. دکتر لبش را می گزید؛ صدای خنده خفه شده اش از توی حلق شنیده می شد. منشی گفت «برم دکتر؟» خسرو به جای دکتر، خیلی جدی گفت «تو رو خدا بیایید بشینید! یه لحظه اومدیم خودتون رو ببینیم، از صبح توی آشپزخونه اید!» این شوخی خسرو، دکتر را منفجر کرد و صدای قهقهه دکتر، منشی را هم به خنده انداخت. سه نفری بی وقفه خندیدند! منشی که دید قرار نیست فضا عوض شود به شوخی گفت «مطب که نیست؛ دیونه خونه ست!» و بلندتر از قبل خندید. دکتر و خسرو با شنیدن این حرف، یکهو ساکت ساکت شدند! منشی تصور کرد شوخی او را نشنیده اند؛ همان حرف را دوباره تکرار کرد ولی دکتر و خسرو باز هم ساکت و جدی تر ماندند! منشی کمی شوخی اش را مزه مزه کرد و تازه فهمید که چیز بدی گفته است؛ «ببخشید! قصد جسارت نداشتم! نباید می خندیدم...» خسرو جعبه دستمال کاغذی را مثل میکروفون گرفت جلو دهانش و با صدای «رضا صادقی» خواند؛ «بخند! تو هم مثل من نمی تونی نخندی... بخند!» صدای خنده دکتر و منشی رفت بالا! منشی فهمید که جدی شدن یک باره دکتر و خسرو، فیلمشان بوده است؛ بدون اینکه حرف دیگری بزند، خندان از اتاق رفت بیرون. دکتر و خسرو آرام شده بودند. خسرو گفت «می بینی؟ این وضع و روز منه! دارم از غصه دق می کنم ولی بیرونم این رو نشون نمی ده؛ انگار بهم یاد نداده اند بریزم بیرون! کسی هم باورش نمی شه که من حالم بده! عینهو دلقک سیرک که صورتش می خنده؛ حتی اگه خودش نخواد!» دکتر گفت «این طور هم نیست؛ خیلی ها باورشون می شه؛ به قول شاعر، خنده تلخ تو از گریه غم انگیزتر است؛ مثلا من! من باورم می شه!» خسرو گفت «باورت می شه چون بهت حق مشاوره می دم!» دکتر یک لیوان آب گذاشت جلو خسرو؛ «دوست داشتی با اینکه داری بهم پول می دی، باورت نکنم؟» خسرو کمی فکر کرد و با خنده گفت «هنوز که نداده ام؛ عندالاستطاعه است!» دکتر گفت «اصلا نوش جونت! این یه جلسه رو مهمون من! خوبه؟» خسرو گفت «نه! دنگی حساب می کنیم!» و دوباره زد زیر خنده! دکتر گفت «خیلی مردی!» خسرو گفت «عجله نکن؛ هنوز جواب سونوگرافی نیومده!»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->