سعیده آل ابراهیم - ساعاتی از صبح گذشته و هنوز خوابگاه سوت و کور است. انگار که وقت استراحت هیاهو و سر و صدا روی تختهای مرتب است. همه چیز سر جای خودش است؛ به جز کیف و ساک دستیهایی که از زیر بعضی تختها به بیرون سرک میکشد. وعدههای غذایی صبحانه، ناهار، شام و مسئولیتهای همه روی تابلو مشخص شده است. منظور از همه، ۵۵ نفری است که از صبح شنبه تا ظهر چهارشنبه در خوابگاه مدرسه کیمیای سعادت میمانند؛ هر روز ساعت ۷:۳۰ صبح، وقت صبحگاه و ساعت ۱۲ شب، خاموشی است. اینجا پادگان نیست؛ یک دبیرستان شبانه روزی دخترانه در ۵۵ کیلومتری جاده قدیم نیشابور است که قوانین خاصی هم دارد.
بچهها از ۲۷ روستای دور و نزدیک به این مدرسه میآیند؛ معمولا آنهایی که روستاهایشان نزدیک است و خانوادههایشان دغدغه مالی ندارند، روزانه به خانه برمی گردند، اما ۵۰ درصد بچهها به دلیل مسافت دور و هزینه زیاد سرویس رفت و برگشت، ۵ روزِ هفته را در خوابگاه میمانند و فقط آخر هفتهها به روستا برمی گردند. برخی خانوادهها به دلخواه فقط ماهی ۵۰ هزار تومان به مدرسه میپردازند؛ آن هم دانش آموزانی که خانواده هایشان توانایی مالی دارند. خیلی از بچهها هم رایگان به این مدرسه میآیند و حتی پول تو جیبی و هزینه سرویس رفت و برگشت برخی از آنها توسط خیران یا مدیر و معلمان مدرسه تأمین میشود، اما باز هم دانش آموزان زیادی هستند که به حمایتهایی از این دست نیاز دارند و ممکن است به دلیل مشکلات مالی مدتی به مدرسه نیایند.
افزایش تعداد دانش آموزان شبانه روزی
در کنار مدرسه، یک جاده نیمه ترانزیتی قرار دارد و به همین دلیل هر از گاهی صدای عبور ماشینهای سنگین در گوش میپیچد. فاصله خوابگاه تا کلاسهای درس بچهها به اندازه چند قدم است. به گفته زهرا شرف زاده، مدیر آموزشگاه کیمیای سعادت، در سالهای اخیر تعداد دانش آموزانی که به این مدرسه شبانه روزی آمده اند، همواره رو به افزایش بوده است. در حال حاضر ۱۳۸ دانش آموز در این دبیرستان درس میخوانند که ۵۵ نفر آنها در خوابگاه ماندگارند. خانوادهها هم از مدارس شبانه روزی خیلی استقبال میکنند؛ دلیلش هم مشخص است؛ مدارس هزینهای از خانوادهها دریافت نمیکنند، اما نگرانی ما سرانههای کمی است که داریم و همچنان نیازمند حمایت خیران هستیم.
روی در هر اتاقی، روی یک برگه آچهار، اسامی بچههایی که در آن اتاق میخوابند به اضافه مسئولیتهای هر روزه شان نوشته شده است. هیچ دانش آموزی در این مدرسه بدون مسئولیت نیست. ظرفیت تختها به تعداد تمام بچههایی است که در خوابگاه میمانند. یک کمد آهنی گوشه اتاق است که هرکدام از بخشهای آنها مختص یکی از دانش آموزان است؛ کمدهایی که داخل آن لوازم شخصی مانند مسواک، حوله، تِل، کتاب و... قرار دارد. سالن مطالعه، نمازخانه، حمام و سرویس بهداشتی نیز در خوابگاه هست.
سرپرست خوابگاه؛ مثل مادر دوم
بچهها هر روز، بعد از پایان کلاسهای درس ناهار میخورند و تا عصر استراحت میکنند. بعد از آن هم میتوانند مطالعه کنند تا وقتِ شام. البته بچههای کنکوری ممکن است بخواهند تا ساعت ۲ بامداد مطالعه کنند، که دراین صورت سرپرست خوابگاه هم پابه پای آنها بیدار میماند. بچهها سرپرستِ خوابگاه را مادر خودشان میدانند. صبحها بیدارشان میکند و آنها را راهی ساختمان کناری که همان مدرسه شان است، میکند و تا ظهر در خوابگاه منتظر بچهها میماند. حواسش به همه نیازها و مشکلات دانش آموزان هست؛ حتی هوای دوا و درمان آنها را دارد.
فاطمه ترنج، سرپرست خوابگاه، میگوید: باید شبانه روزی به بچهها سر بزنم. صبحها کمی بیدارکردن آنها سخت است. بعضی وقتها بچهها کسالت پیدا میکنند و باید مراقب آنها باشم. همین هفته پیش، یکی از بچهها معده اش درد گرفته بود، اما بقیه فکر میکردند از قلبش است؛ به هرحال من یک مادرم و این مسائل را میدانم. به او عرق چهل گیاه دادم و حالش خوب شد. در خوابگاه بچهها خیلی با هم صمیمی شده اند و همه مان مانند اعضای یک خانواده هستیم.
دسترسی سخت به مراکز مهم
شرف زاده، مدیر مدرسه، میگوید: یکی از مشکلات خاص مدارس شبانه روزی این است که متأسفانه مدرسه در جایی تأسیس شده که دسترسی اش به مراکز شهر کم است. اگر بچهها کسالت داشته باشند یا خدای ناکرده اتفاقی رخ بدهد، باید اورژانس از مُلک آباد به اینجا اعزام شود. آنجا درمانگاه دارد، اما بیمارستان ندارد. مشکل دیگر این است که ما وسیله حمل ونقل نداریم که اگر مشکلی پیش آمد، بتوانیم دانش آموزان را به مرکز درمانی منتقل کنیم. اگر مشکل خیلی حاد باشد به اورژانس زنگ میزنیم؛ درغیراین صورت به خانواده بچه اطلاع میدهیم تا او را به دکتر ببرند. البته بعضی روستاها از اینجا دور است و تا پدر و مادر بیایند، طول میکشد.
چشم انتظار حمایت خیران
بچهها براساس مسافتی که سرویس از مدرسه تا روستای محل سکونت آنها طی میکند، هزینه سرویس میپردازند. طبق گفته بچهها هزینه سرویس کمتر از ۵۰ یا ۶۰ هزار تومان نمیشود و به ۱۶۰ هزار تومان در ماه هم میرسد. حتی طبق گفته مدیر مدرسه، در مدرسه دانش آموزانی هم هستند که روزانه رفت وآمد میکنند و تا ۴۰۰ هزار تومان به صورت ماهانه، هزینه رفت وآمد میپردازند. تعداد خیلی کمی از خانوادهها استطاعت پرداخت چنین مبلغی را دارند و اغلب خانوادهها از طبقات پایین مالی هستند؛ بعضی از بچهها بی سرپرست یا بدسرپرست هستند و معمولا فاصله خانه هایشان از مدرسه دور است؛ بنابراین کمک خیران به این مدرسه خیلی مهم و اثرگذار است.
مدیر مدرسه میگوید: خیری داریم که برای غذای بچهها گوسفند نذر میکند. خیرانی داریم که یک وعده غذایی یا صبحانه بچهها را تقبل میکنند یا سبد کالا به دانش آموزان میدهند.
لیلا در آستانه ترک تحصیل
لیلا ازجمله دانش آموزانی است که خانواده اش بضاعت مالی و شرایط خوبی ندارند. آن طورکه مدیر مدرسه از شرایط خانواده این دانش آموز تعریف میکند، کمی بعد از فوت مادر لیلا، پدرش نیز تصادف کرد و خانه نشین شده است. برادرِ بزرگ لیلا، بیشتر روز را خمار یا نشئه است و نمیشود برای نگهداری از پدر روی او حساب کرد. برادرِ کوچکتر را به ناچار به بهزیستی سپرده اند و حالا لیلا تنها غمخوار و پرستار پدر است. لیلا ساکن روستای فخر داوود در فاصله هشت کیلومتری مدرسه است و به دلیل همین مشکلات، اوایل سال مدتی به مدرسه نمیآمد؛ حالا هم اگر مادربزرگ بتواند از پدر لیلا نگهداری کند، یکی دو روزی به مدرسه میآید و روزانه برمی گردد. شرف زاده میگوید: لیلا فشار روحی و روانی بسیار زیادی را تحمل میکند. او حتی وقتی در مدرسه حضور دارد، دائم نگران است و استرس دارد. پول توجیبی، هزینه سرویس، هزینه درمان پدرش و خرج خانواده شان را با کمک خیران و معلمان مدرسه تأمین میکنیم. درتلاش هستیم که درصورت امکان، مسئولیت نگهداری پدرش را به بهزیستی بسپاریم تا لیلا از تحصیل محروم نشود.
ازدواج در پایه دهم
آسیبِ دیگر در مدارس شبانه روزی از زبان مدیر مدرسه، ازدواج زودهنگام دختران است. شرف زاده میگوید: در پایه دهم، دختران متأهل بسیاری داریم. نکته اش هم این است که بعضی از این ازدواجها ناموفق است و حتی ظرف ۲ هفته منجر به طلاق میشود. طبعا این مسئله برای آنها و دیگر دانش آموزان نیز تبعات خوبی ندارد، اما تلاش کرده ایم آنها از تحصیل محروم نشوند. مشکل دیگر ما نگرش برخی خانوادههای روستایی است که نمیدانند باید برای یک دانش آموز کنکوری چه شرایطی را فراهم کنند؛ درواقع بیشتر سختیِ کار روی دوش معلمان است. به همین دلیل حتی دانش آموزانی که روستایشان نزدیک است، ترجیح میدهند در خوابگاه بمانند تا بتوانند بیشتر درس بخوانند.
تمام معلمانی که در این مدرسه تدریس میکنند، ساکن مشهدند و هر ماه حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه رفت وبرگشت آنها میشود؛ بدون اینکه سختی کار به آنها تعلق بگیرد. شرف زاده میگوید: دبیرانی که به این مدرسه میآیند، معمولا کسانی هستند که سابقه خدمت کمی دارند و به آموزش وپرورش تعهد خدمت دارند. آنها پیگیر این هستند که به شهر منتقل شوند. این موضوع موجب میشود دانش آموزان آسیب ببینند؛ زیرا نیازمند معلم باتجربه و مسلط هستند.
پرافتخار، اما بی امکانات
کمی تا زنگ تفریح دانش آموزان باقی مانده است. روی دیوار و تابلوهای مدرسه، نام و نشان دانش آموزانی که به هر طریقی برای مدرسه افتخارآفرینی کرده اند، نوشته شده است. مدیر مدرسه معتقد است این بچهها با اینکه محروم اند، مستعد هستند. مصداقِ بارز آن هم تعداد قبولی بچهها در دانشگاههای دولتی است. شرف زاده ادامه میدهد: در مقایسه با مدارس شهر، امکاناتی که باید در این مدرسه باشد، وجود ندارد؛ امکاناتی مثل کتابخانههای مرکزی. ما کتابخانه این مدرسه را تجهیز کردیم، اما به دلیل تغییر و تحولات نظام آموزشی، کتابهای قبل به نظام قدیم تبدیل شد و مجبور شدیم کتابهای جدید تهیه کنیم؛ البته باز هم به کتابخانههای موجود در شهر نمیرسد.
زنگ تفریح به صدا درمی آید و خیلی زود سروکله بچهها با روپوشهای سورمهای پیدا میشود. راهرو و پلهها به یک باره از صدای خنده و هیاهوی بچهها پر میشود. نکته جالبِ کلاسهای مدرسه، این است که به صورت موضوعی طراحی شده است؛ یعنی نشانههایی از ارتباط درس با در و دیوار کلاس میتوان پیدا کرد. دیوارهای کلاس ادبیات، پر از شعر و نوشتههای ادبی، دیوارهای کلاس زیست با پوسترهایی از آناتومی بدن تزیین شده است و باقی کلاسها نیز همین طور.
با چند نفر از دانش آموزان پایه دهم تا دوازدهم رشتههای مختلف به خوابگاه میرویم تا حرف هایشان را بشنویم. از مدرسه تا روستای محل سکونت بعضی از آنها مانند اوارشک، رباط سفید، مُلک آباد و ...، ۱۰ دقیقه بیشتر راه نیست. برخی دیگر از روستاهای محل سکونت مانند ده سرخ، رباط خاکستری و ... دور است و یک ساعتی تا این روستاها راه است. اما تمام بچهها معتقدند در مدرسه بهتر و بیشتر از خانه شان میتوانند درس بخوانند؛ جدای از این در مدرسه هر لحظه بخواهند، هم سن و سالان خودشان حضور دارند که بتوانند با کمک آنها اشکالات درسی شان را رفع کنند.
حرف الهه، سارا، عاتکه، مهلا، محبوبه، نسرین و ... یک چیز است؛ آن قدر با دوستانشان صمیمی هستند و به آنها وابسته شده اند که دل کندن از آنها در آخر هفته هم برایشان سخت است. به قول خودشان، رقابت را فدای رفاقت نمیکنند. بعضی اوقات در «بین التعطیلین» هم مدرسه میمانند تا بیشتر درس بخوانند.
نسرین، سال آخر و کنکوری است. از روستایی نزدیک بینالود به این مدرسه میآید و حدود یک ربع در راه است. با حسرت میگوید: دوست داشتم در هنرستان و رشته تربیت بدنی درس بخوانم، اما در این منطقه هنرستان نداشتیم و رفتن به شهر هم ممکن نبود. امیدوارم دانشگاه در این رشته قبول بشوم.
مدرسه کپسولی
برای رسیدن به مدرسه ام هانی که مدرسه شبانه روزی دیگری است، راهی روستای کارده میشویم. «مدرسه ما هم مانند خیلی از روستاهای اطراف سد کارده، گاز ندارد. اگر قرار باشد بخاریهای مدرسه را ۲۴ ساعته روشن نگه داریم، اصلا جواب نمیدهد. به همین دلیل باید در مصرف گازوئیل صرفه جویی کنیم. گاهی گازوئیلها آب دارد و مسئول فنی مدرسه دائم در حال تعمیر و تمیزکاری موتورخانه است. طبق گفته آشپز مدرسه، تقریبا ماهی ۱۵۰ تا ۱۶۰ کپسول برای پخت غذا استفاده میشود. البته کپسول گاز هم کم شده است.» اینها صحبتهای معصومه حسن پور، معاون مدرسه است. او میگوید: اداره کردن مدرسه ام هانی راحت نیست. کسانی که اینجا کار میکنند نباید ساعت رفت و آمد و حقوقی که میگیرند، برایشان مهم باشد؛ سادهتر بگویم، باید عاشقتر از دیگران باشند.
خانم حسن پور ۲۷ سال سابقه خدمت دارد و ۵ سال آن را معاون یکی از بهترین مدارس در تبادکان بوده است. او میتوانست سالهای باقی مانده از خدمتش را هم در مشهد بگذراند، اما به قول خودش، دوست داشت آخر کارش به کارِ خیر ختم شود. به همین دلیل با علاقه خودش، پا به این مدرسه گذاشت.
زنگ آخر مدرسه به صدا درمی آید و بچهها خوشحال از نمِ بارانی که در حیاط مدرسه گسترده است، در حیاط پرسه میزنند و رنگین کمانِ ماهِ آخرِ پاییز را به هم نشان میدهند. کولهها را روی سکوهای جلو خوابگاه میگذارند و با دمپاییهای رنگارنگ، به ردیف صندلیهای سلف را پر میکنند.
۴۰۰ دختر قد و نیم قد در این مدرسه شبانه روزی در دوره اول (هفتم، هشتم و نهم)، (دوره دوم بچههای انسانی دهم، یازدهم و دوازدهم) و هنرستان شامل رشتههای حسابداری، کامپیوتر، طراحی دوخت و مدیریت خانواده درس میخوانند و از حدود ۱۵ روستای اطراف به این مدرسه میآیند. طبق گفته معاون مدرسه، شاید تعداد کسانی که روزانه به خانه شان برمی گردند، تنها ۱۰ نفر باشد و بقیه، ۵ روزِ هفته را در خوابگاه میمانند. تخت به تعداد تمام بچهها هست. دانش آموزان هر کدام از پایهها در یک خوابگاه حضور دارند. البته به دلیل زیاد بودن تعداد دانش آموزان در خوابگاه پایه هفتم، دانش آموزان این پایه با کمبود فضا برای مطالعه مواجه هستند.
دانش آموزان این خوابگاه نیز باید مبالغی را برای هزینه سرویس ماهانه بپردازند. آنها از روستاهای چشمه علیمون، سیج، خور، بلغور و ... حتی از مشهد به این مدرسه میآیند و هر کدام برای رسیدن به خوابگاه باید یک ساعت یا بیشتر در راه باشند. هزینه سرویس مدرسه برخی دانش آموزان کم بضاعت نیز توسط خیران پرداخته میشود.
اداره مدرسه با سرانه آموزشی ممکن نیست
انگار قصه هزینهها با زندگی این بچهها گره خورده است؛ زیرا به گفته حسن پور، دانش آموزان مدرسه ام هانی نمیتوانند به اردو بروند؛ به این دلیل که فاصله زیاد است و هزینه رفت و برگشت بچهها زیاد میشود. به طور مثال یک بار سینما رفتن دانش آموزان ام هانی، ۴ میلیون تومان آب میخورد. او ادامه میدهد: تقریبا از بچهها مبلغی دریافت نمیکنیم. اما امسال ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان برای هزینه خوراک، پوشاک، لباس ورزشی، فرم و ... تعیین کردیم که همین میزان اندک را هم تعداد کمی از والدین پرداختند. اگر کمک خیران نباشد، با سرانه آموزش و پرورش نمیتوان این مدرسه را اداره کرد.
مشکلات تأمین هزینه فقط در خورد و خوراک و پوشاک خلاصه نمیشود؛ یکی دیگر از مشکلات تأمین هزینههای دارو و درمان دانش آموزان است. بچههای این مدرسه از عرق نعناع گرفته تا نبات، قرص و دارو را احتیاج دارند. با اینکه در هر خوابگاه انواع دم نوش موجود است، طبق گفته معاون مدرسه، باید یک مربی بهداشت به صورت دائم در مدرسه حضور داشته باشد؛ مسئلهای که هنوز میسر نشده است.
معلمان مدرسه ام هانی نیز مانند دبیرستان کیمیای سعادت، باید هزینه ماهیانه سرویس را خود تقبل کنند؛ یعنی هم باید سختی مسیر طولانی هر روزه را به جان بخرند، هم هزینه آن را از حقوق خود پرداخت کنند. هر ماه ۲۵۰ هزار تومان و بعضی از آنها تا ۳۰۰ هزارتومان برای پول سرویس پرداخت میکنند، اما باز هم خم به ابرو نمیآورند و از نظر درسی چیزی برای بچهها کم نمیگذارند.
دانش آموزان محروم از تحصیل
ریحانه، دانش آموز پایه نهم است که از مشهد به این مدرسه میآید و هر روز هم به خانه برمی گردد، اما به قول خودش، سطح مدارس شبانه روزی بالاست و به این دلیل عطای مدرسه روزانه را به لقایش بخشیده است. تعداد دیگری از بچهها نیز که مانند ریحانه اهل مشهد هستند، اما در خوابگاه میمانند، حرفِ او را تصدیق میکنند. البته همان طورکه تعدادی از بچهها از مشهد به این مدرسه میآیند، هنوز تعدادی از بچههای روستایی از تحصیل محروم هستند. مریم درباره دوستش میگوید: در مدرسه تا کلاس ششم داشتیم. بعد از آن من به این مدرسه آمدم تا درسم را ادامه بدهم، اما دوستم به این دلیل که یکی از خواهرانش سه قلو به دنیا آورد و باید به او کمک میکرد، نتوانست ادامه تحصیل بدهد.
تعدادی از بچههای دیگر هم لب باز میکنند و میگویند که پدر و مادر خیلی از دانش آموزان راضی نمیشوند یا گاهی دختران را عروس میکنند و دیگر نمیتوانند درس بخوانند.
هر دانش آموز، یک مسئولیت
با وجود مشکلات ریز و درشتی که معلمان و دانش آموزان در این مدرسه با آن مواجه هستند، همه دانش آموزان با میل و علاقه، کاری را قبول کرده اند. آنها حرف خانم دوزنده، مدیر مدرسه، را آویزه گوش کرده اند که در آینده به عنوان یک مسئول متعهد، نباید آزمون و خطا داشته باشند؛ به همین دلیل بلافاصله بعد از ناهار تعدادی از بچهها جارو به دست میگیرند و حیاط مدرسه را تمیز میکنند، بعضی از بچهها داخل کلاسها و نیمکتها را مرتب میکنند، آینهها را برق میاندازند و ...؛ خلاصه هر کدام مسئولیتی دارند.
به گفته حسن پور، بیشتر اهالی روستاهای اطراف ترک یا کُردزبان هستند و همین موضوع، برقراری ارتباط زبانی مسئولان مدرسه با پدرها و مادرها را سخت میکند. مشکل دیگر کودک همسری است؛ خانواده ها، دختران را زود عروس میکنند. در همین مدرسه دانش آموزی در کلاس هفتم درس میخواند و «شیرینی خورده» یکی از پسران اقوام است.
او ادامه میدهد: با همه این مشکلات، ماهی یک بار با خانوادهها جلسه داریم و با وجود دوری راه، باز هم جلسات ما شلوغ است و جای سوزن انداختن نیست.
۳۹۲ مدرسه شبانه روزی در استان
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان رضوی میگوید: مجموع مدارس شبانه روزی خراسان رضوی ۳۹۲ مدرسه است که از این تعداد ۲۰۶ مدرسه پسرانه و ۱۸۶ مدرسه دخترانه است. از این میان، ۷۹ مدرسه نمونه دولتی شبانه روزی و ۳۱۳ مدرسه شبانه روزی عادی است.
قاسمعلی خدابنده ادامه میدهد: تعداد دانش آموزان شبانه روزی در خراسان رضوی شامل ۲۹ هزار و ۸۶۶ پسر و ۲۸ هزار و ۳۴۸ دختر است. ضمن اینکه از میان آن ها، ۲۴ هزار و ۲۴۹ دانش آموز خوابگاهی هستند.
وی اضافه میکند: خدماتی مانند سرانه غذایی، توزیع لوازم بهداشتی و ... شامل حال مدارس شبانه روزی میشود. در دولت فعلی مبلغ سرانهای که به این مدارس پرداخت میشد، افزایش یافته است.
وی درباره اینکه چرا سختی کار به معلمان مدارس شبانه روی تعلق نمیگیرد، میگوید: این موضوع کشوری است و به همین دلیل باید وزارت آموزش و پرورش در این باره پاسخ گو باشد.