اتمام مرمت بازار فرش و برخی پروژه‌های عمرانی منطقه ثامن در سال ۱۴۰۳ آموزش ١٠٠ هزار نفر در فرهنگسراهای سطح مشهد مقدس جوابیه فرودگاه مشهد در پی سرگردانی مسافران دبی (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) موفقیت قرارگاه عملیاتی خدمت به زائران نوروزی با همدلی و همکاری تمام دستگاه‌ها مأموریت قرارگاه عملیاتی خدمت به زائران نوروزی چهل‌روزه بود تشرف پنج میلیون زائر به حرم مطهر رضوی در شب‌های قدر کاهش ٢۶ درصدی تصادفات جاده‌ای خراسان رضوی در نوروز ۱۴۰۳ بهره‌برداری پارکینگ طبقاتی ١۵٠٠ واحدی میدان شهدا تا انتهای بهار ۱۴۰۳ مراسم شکرانه خدمت قرارگاه عملیاتی زائران نوروزی مشهد برگزار شد دبیرکل مجمع شهرداران کلانشهر‌های ایران: صنعت حمل‌ونقل در کلانشهر‌ها و مراکز استان‌ها به‌زودی برقی‌سازی می‌شود + فیلم تلاش مدیران شهری کلانشهرهای کشور برای ایجاد نشاط اجتماعی نشست مجمع شهرداران کلانشهر‌ها و مراکز استان‌ها به میزبانی مشهد | کلانشهر‌های ایران مهیای برپایی جشن‌های دهه کرامت + فیلم درباره یادگار آذربایجانی‌ها در مشهد شهردار تهران و رئیس مجمع شهرداران کلانشهر‌های ایران: فعلا نمی‌توان در مورد مطالبات شهرداری‌ها به‌طور شفاف صحبت کرد + فیلم صدور ۲ هزار اخطاریه ایمنی ساخت‌وساز در برخوردارترین منطقه مشهد رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در مشهد: میدان‌داری مردم در عرصه‌های مختلف کلانشهر مشهد مشهود است نگاهی به وعده‌های مسئولان شهر مشهد برای سال ۱۴۰۳ طرح جدید شهرداری مشهد برای واگذاری موتورسیکلت برقی ۲ هفته دیگر نخستین اتوبوس برقی شهری مشهد تست می‌شود شهردار مشهدمقدس در مجمع شهرداران کلانشهر‌های ایران: ۱۵ همت مطالبات ثبت شده شهرداری مشهد از دولت است + فیلم
سرخط خبرها

درخت عناب را بریدند

  • کد خبر: ۱۲۲۴۸۵
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۵
درخت عناب را بریدند
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

روبه روی پارک وحدت، کوچه‌ای بود که وقتی واردش می‌شدیم می‌دانستم که امروز روز بازیگوشی و شیطنت است، اگر بهار و تابستان بود روز ول بودن در کوچه‌های باریک اطراف و آویزان شدن از شاخه‌های درخت‌های توت یا تماشای بچه‌های محل بود که مشغول نشانه گیری چغوک‌ها با پلخمون بودند.

وارد کوچه می‌شدیم، چهارراه دوم می‌پیچیدیم سمت راست در کوچه حوض خرابه و بعد چند کوچه بن بست را که رد می‌کردیم، وارد یکی از کوچه‌های بن بست که عرضش به اندازه دو نفر بود و دو در بیشتر نداشت، می‌شدیم. دری که آخر کوچه باز می‌شد به حیاطی می‌رسید که گوشه اش حوضی کوچک زیر سایه درخت بلند عناب وسط حیاط قرار داشت، اگر حال همه خوش بود می‌شد در حوض غُطه خورد.

خانه‌ای دو طبقه، زیرزمینی که دو پله می‌خورد و پله‌هایی گوشه حیاط برای رسیدن به طبقه بالا، اول باید از ایوان عبور می‌کردی که شاخه درخت توت همسایه خودش را به گوشه آن رسانده بود. طبقه بالا دو اتاق داشت که یکی از اتاق‌ها با در‌های چوبی تاشو درست شده بود.

گوشه هال پله‌هایی داشت که به طبقه پایین می‌رسید و پایین پله‌ها روبه روی دری که به زیرزمین باز می‌شد، صندوق خانه بود که می‌شد در بوی نفتالین آن گم شد. در صندوق خانه همه چیز پیدا می‌شد، اما یک جعبه کوچک که داخلش پرچم مشکی گلدوزی شده‌ای را با شکوه خاصی نگه می‌داشتند و در سال دو ماه روی در ورودی خانه نصب می‌شد، انگار مهم‌ترین چیزی بود که آنجا وجود داشت.

بیشتر خانه‌های آن محل پرچمی شبیه آن را داشتند و بیشتر خانه‌های آن محل صندوق خانه داشتند و بیشتر خانه‌های آن محل درخت توت و عناب داشتند.

من خانه‌های زیادی را در آن محل دیده ام. از خانه شوکت خانم و خواهرش که هر دو خیاط بودند، از خانه آقای وفا، از خانه فاطمه خانم قابله که شوهرش جایی در جاده گم شده بود. من حتی حیاط خانه روحانی که برای مردم آن محله محترم بود و اطراف خانه اش آرامشی جادویی موج می‌زد را هم دیده ام.

من هنوز گاهی در خواب هایم در آن خانه و کوچه هایش در حال دویدن هستم. در حوض شنا می‌کنم، در ظهر تابستان از درخت توت همسایه آرام و بدون سروصدا توت می‌چینم و هرطور شده ۱۵۰ تومان پول جور می‌کنم و خودم را به کاک پزی حوالی بیمارستان امام هادی (ع) می‌رسانم و یک جعبه کاک می‌خرم و بر می‌گردم در صندوق خانه پنهان می‌شوم و طوری کاک می‌خورم که وقتی بیدار می‌شوم روی دست هایم ردی از آرد و شکر کاک مانده است.

روبه روی پارک وحدت، کوچه وحدت ۲۱ است، اگر در گوگل از بالا نگاهش کنی، می‌توانی در آن کوچه و کوچه حوض خرابه ردّ خانه‌ها و خاطرات بسیاری را ببینی که دیگر نیستند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->